۶مهر۱۴۰۰
ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میكرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست میانداختند.
دو سكه به او نشان میدادند كه یكی شان طلا بود و یكی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سكه ی نقره را انتخاب میكرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد.
هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سكه به او نشان میدادند و ملا نصرالدین همیشه سكهی نقره را انتخاب میكرد. تا این كه مرد مهربانی از راه رسید و از این كه ملا نصرالدین را آن طور دست میانداختند، ناراحت شد.
در گوشهی میدان به سراغش رفت و گفت:
هر وقت دو سكه به تو نشان دادند، سكه ی طلا را بردار. این طوری هم پول بیشتری گیرت میآید و هم دیگر دستت نمیاندازند.
ملا نصرالدین پاسخ داد:
ظاهراً حق با شماست، اما اگر سكهی طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت كنند كه من احمقتر از آنهایم. شما نمیدانید تا حالا با این كلك چقدر پول گیر آوردهام.
شرح حكایت:
۱- (دیدگاه بازاریابی استراتژیک)ملا نصرالدین با بهرهگیری از استراتژی تركیبی بازاریابی، قیمت كمتر و
ترویج، كسب و كار «گدایی» خود را رونق میبخشد. او از یك طرف هزینهی كمتری به مردم تحمیل میكند و از طرف دیگر مردم را تشویق میكند كه به او پول بدهند.
«اگر كاری كه میكنی، هوشمندانه باشد، هیچ اشكالی ندارد كه تو را احمق بدانند.»
۲- (دیدگاه سیستمی اجتماعی)ملا نصرالدین درک درستی از باورهای اجتماعی مردم داشته است.
او به خوبی میدانست که گداها از نظر مردم آدمهای احمقی هستند. او میدانست که مردم، گدایی – یعنی از دست رنج دیگران نان خوردن را دوست ندارند و تحقیر میکنند. در واقع ملانصرالدین با تأیید باور مردم به شیوهی خود، فرصت دریافت پول را بدست میآورد.
«اگر بتوانی باورهای مردم را تایید کنی، آنها احتمالا به تو کمک خواهند کرد.»
۳- (دیدگاه حکومت ماکیاولی)ملا نصرالدین درک درستی از نادانی های مردم داشت. او به خوبی میدانست هنگامی که از دو سکه ی طلا و نقرهی مردم، شما نقره را بر میدارید آنها احساس میکنند که طلا را به آنها بخشیده اید! و مدتی طول خواهد کشید تا بفهمند که سکهی طلا هم از اول مال خودشان بوده است.
و این زمان به اندازهی آگاهی و درک مردم میتواند کوتاه شود. هرچه مردم نا آگاهتر بمانند زمان درک این نکته که ثروت خودشان به خودشان هدیه شده طولانیتر خواهد بود.
در واقع ملانصرالدین با درک میزان جهل مردم به شیوهی خود، فرصت دریافت پول را بدست می آورد..
«اگر بتوانی ضعفهای مردم را بفهمی میتوانی سر آنها کلاه بگذاری ! و آنها هم مدتی لذت خواهند برد!»
مثال :
شما به تعدادی از مردم ۱۰۰ هزار تومان بابت سهام عدالت! یا هر چیز دیگر بده (حداکثر معادل ۴میلیارد دلار)، آن وقت میتوانی برای مدتی ۴۰۰ میلیارد دلار درآمد نفت را هر جور خواستی خرج کنی! البته مدت آن
به میزان نا آگاهی مردم بستگی دارد!