۸مهر۱۴۰۰
قیام دانشجویی
دانشگاه امروز در کجا ایستاده است؟ در قلب تحولات، یا در حاشیه آن؟ بیتحرک و ناامید است یا فعال و پر تلاش رو در رو با رژیم ولایت فقیه؟ چند روز قبل سالگرد ۵ مهر بود روزی که نسل جوان و دانشجو در سال۶۰ علیه رژیم خمینی وارد میدان شد؟ آیا نسل جدید، آیا متولدین ۱۳۸۲ که امسال وارد دانشگاه میشوند در امتداد آن نسل قرار دارند؟ و آیا...
خامنهای روز ۵ مهر در یک ارتباط آنلاین با عوامل خودش در دانشگاه تهران دربارهٔ «حرکت گمراهکنندهای که از صد طرف به سمت نظام سرازیر است» سخن گفت. او گفت این «حرکت» افکار عناصر نظام را دچار «ابهام» میکند. خامنهای از عواملش در دانشگاهها خواست که در این رابطه دست به واکنش و پاسخگویی بزنند؟ به راستی منظور خامنهای چه بود؟
کمی به عقب بر میگردیم. خامنهای در اردیبهشت ۹۹ در یک دیدار آنلاین با عواملش در دانشگاه گفت نگران سایر جریانهای نباشند زیرا آنها افراد «مایهگذار» و «فداکار» ندارند اما هوشیار باشند که مجاهدین در آنها نفوذ نکنند. در کنار این رهنمودی که به عواملش داد. به سالهای اول انقلاب اشاره کرد که چطور دانشجویان و نسل جوان توسط اندیشهٔ توحیدی و اسلام انقلابی مجاهدین جذب میشدند و تبدیل به نیرویی در برابر تمامیت رژیم شدند.
آنچه خامنهای روز ۵ مهر خطاب به عواملش در دانشگاه تهران گفت در امتداد همان حرف است. و در امتداد حرفی است که در نیمهٔ خرداد ۹۶ گفت که در اذهان بدنهٔ رژیم جای شهید و جلاد عوض شده است. و روز ۵ مهر هم خامنهای از «ابهام» گفت و اینکه برای طرح این موضوع دانشگاه را انتخاب کرد.
البته خامنهای پیش از این در مورد خطر قیام و سرنگونی بهخصوص پس از قیام دی ۹۶ بخشهای مختلف رژیم را مخاطب قرار داد و به آنها هوشیاری داده است اما نباید نقش خاص دانشگاه را فراموش کنیم.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی دانشگاه از جمله بخشهایی از جامعه بود که خیلی در برابر مرتجعان حاکم مقاومت کرد. تمام گروههای سیاسی آن زمان در دانشگاه پایگاه محکمی داشتند، بهخصوص مجاهدین که در دانشگاه صنعتی شریف که به اسم یکی از شهدای آنها بود کلاسهای ۱۲هزار نفرهٔ تبیین جهان برگزار میکردند. فکر نمیکنم در هیچ کجای دنیا برای کلاس فلسفه چنین جمعیتی حاضر شوند. چون معمولاً این مباحث مخاطبین محدود دارد. اما جنبش مجاهدین و اندیشهٔ اسلام انقلابی و توحیدی آنها آنقدر جاذبه داشت که در این ابعاد در دانشگاه مخاطب پیدا میکرد.
و این همان نسلی بود که از جمله خالق ۵ مهر ۶۰ شد و از میان ۱۱۴۲ اسم اعلام شده از شهدای مجاهد خلق آن روز، ۲۰۹نفر دانشجو بودند.
در اردیبهشت سال۵۹ رژیم در حقیقت دانشگاه را به ضرب چماقدارها و پاسدارها با مضروب کردن و کشتن دانشجویان اشغال کرد و تا سال۶۱ هم تعطیل نگه داشت.
هدف اعلام شدهٔ رژیم اسلامی کردن دانشگاهها بود.
مضمون اسلامی کردن دانشگاه چیست؟ یعنی دانشگاه در امتداد رژیم ولایت فقیه قرار بگیرد. یعنی دانشگاه بشود یک جایی مثل بسیج، مثل سپاه، مثل بقیه ارگانهای سرکوب. فلسفهٔ وارد کردن افراد سهمیهای از ارگانهای سرکوب به دانشگاه و برپایی کلکسیونی از نمایندگیهای نهادهای سرکوب در دانشگاه از بسیج دانشجویی تا نمایندگی ولیفقیه هم در دانشگاه همین است.
با این حال رژیم در این روند موفق نبود. البته با این روش به دانشگاه ضربه زد اما نتوانست آنرا تصاحب کند.
چرا که در بنیاد، تأسیس دانشگاه مربوط به یک مرحلهٔ تاریخی است و رژیم ولایت فقیه متعلق بهیک مرحلهٔ تاریخی دیگر است و دانشگاه اگر دانشگاه است با رژیم بهلحاظ محتوا همیشه در تعارض بوده است.
رژیم راه دومی را هم برای کنترل و به تصرف در آوردن دانشگاهها به دنبالش رفت و آن پاسیو کردن و ساکت کردن دانشگاهها بود با سلسلهای از بحثهایی که بیهزینگی، و به فکر خود بودن را ترویج میکند. در این سناریو که بهخصوص از دههٔ ۷۰ توسط بخشهایی از رژیم اجرایی میشد هدف از اثر انداختن و از دور خارج کردن دانشگاه بهعنوان یک نیروی مؤثر اجتماعی بود. جلودار این طرح هم عموماً پاسداران، بازجویان و اطلاعاتیهایی بودند که در دههٔ ۷۰ روی لباس پاسداریشان کت و شلوار پوشیدند و در قالب روشنفکر و استاد دانشگاه و روزنامهنگار وارد فضای عمومی شدند.
در برابر آن دو وضعیت و سناریوی حکومتی یعنی بهاصطلاح اسلامی شدن دانشگاه و پاسیو شدن دانشجو که بهمعنی حل شدن در رژیم یا بیاثر شدن در برابر رژیم هست، وضعیت سوم عبارت است از رودررو بودن دانشگاه با رژیم. در پایه باید به این توجه کنیم که دانشگاه جدا از جامعه نیست. پس به همان میزان که جامعهٔ ما در تعارض با رژیم قرار دارد دانشگاه و دانشجو هم البته در مداری بالاتر با رژیم درگیر میشود زیرا دانشجو و دانشگاهی فرزندان همین مردم هستند.
سال ۹۹ کارشناسان رژیم آماری را دادند که اگر در طول ۸سال آینده هر سال نرخ رشد اقتصادی کشور ۸درصد باشد تازه ۸سال بعد یعنی در سال۱۴۰۷، وضعیت اقتصادی کشور برمیگردد به سال۱۳۹۰. حالا سال۱۳۹۰ خودش مگر چه بود و مردم ما چه روز خوشی داشتند. همانموقع هم شکاف طبقاتی بیداد میکرد و مجبور شدند بهخاطر جلوگیری از انفجار اجتماعی و عقب انداختن قیام گرسنگان، بهخصوص بعد از قیامهای سال۸۸ و ۸۹، ۴۵هزار تومان یارانه به هر نفر بدهند. ولی از این حرف این واقعیت بر میآید که رکود و فقر و فلاکت و همهٔ آثار اجتماعی آن چگونه جامعهٔ ما را در هم میپیچد. چه بسیار دانشجویانی که شاهدند خانوادههایشان برای تأمین مخارج دانشگاهی آنها وسایل خانهشان را میفروشند.
دانشگاه هم از این وضعیت تاثیر میگیرد. در کلاسهای آنلاینی که در دانشگاهها برگزار کردند ۲۲.۵ درصد دانشجویان بهخاطر مشکلات اقتصادی خانوادههایشان در کلاسهای مجازی شرکت نکردند. از آن تعدادی هم که در کلاسها شرکت کرده بودند به کیفیت برگزاری این کلاسها، خراب بودن سایتها و قطع و وصلی مستمر شبکه اعتراض داشتند.
یا در موضوع کرونا، یکسوم دانشجویان تجربه فوت یکی از عزیزانشان را داشتند. و از آثار عاطفی و چه بسا مالی این مصیب رنج میبرند. بیش از ۲۴۰هزار نفر بعد از تحریم واکسن توسط خامنهای بر اثر کرونا جان باختند.
بنابراین از آنجا که دانشگاه بخشی از جامعه است، پس همانقدر که جامعه ما با رژیم در تعارض قرار دارد دانشگاه هم با تمامیت رژیم در تعارض است.
با این حال دانشگاه یک کار ویژه هم نسبت به سایر قسمتهای جامعه دارد چون مستمر و بهطور حرفهیی با موضوع آگاهی و دانش در علوم مختلف سر و کار دارد، همین یک نقش متفاوت به دانشگاه میدهد. یعنی کار دانشگاه از جنس یادگرفتن، فکر کردن، بحث کردن، تحقیق کردن و ایده دادن است.
بهخاطر همین هم هست که دانشگاه در بسیاری موارد نقش یک لولا و نقطهٔ پیوند بین اقشار و قسمتهای مختلف جامعه را در جنبشهای اعتراضی برعهده میگیرد. این البته نقشی است که دانشگاه هر چه فعالتر و بیشتر و آگاهانهتر باید بارش را روی دوش خودش بگذارد. این روند دانشگاه را از یک پدیدهٔ در خود که رژیم خواستار آن است به یک پدیدهٔ برای دیگری که مسئولیت اجتماعی دانشگاه است تبدیل میکند.
نقش دانشگاهها در قیامهای ۲۲سال اخیر غیرقابل انکار است از تیر ۷۸ تا حرکتهایی که در همین امسال بود. اما مشخصاً در ۹دی ۹۶ در قیام دی ۹۶ شعار اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا که پایان یک مرحله در رابطهٔ جامعه و رژیم بود از دانشگاه برخاست و به ثبت داده شد و رژیم را به واقع وحشتزده کرد.
در قیام دی ۹۸ هم شعار «نه شاه میخوایم نه رهبر» و «مرگ بر سپاهی» هم از دانشگاه برخاست و به این ترتیب مضمون قیامهای قبل از خودش را هم در آن نقطه به ثبت داد.