۷شهریور۱۴۰۰
سخن روز
خامنهای روز شنبه ۶شهریور با کابینه جلاد۶۷ دیدار کرد. دیداری که آیینهای بود در برابر یک رژیم بحرانزده و مطلقاً در بنبست که خود را در ضد و نقیض گویی زنجیرهیی خامنهای نشان میداد.
خامنهای از یکطرف از ضرورت «انقلابی بودن» که در فرهنگ مسخشدهٔ آخوندی ترجمان تروریسم، گروگانگیری و بالا رفتن از دیوار سفارتهاست صحبت کرد، از طرف دیگر از ضرورت «عقلانیت، اندیشهورزی و خردمندی!» که به گفتهٴ او از ابتدای نظام وجود داشته. منظورش غلطکردم گویی خمینی در برابر ریگان و داستان کیک و کلت و انجیل و مک فارلن در دههٔ ۶۰؛ خوردن زهر آتشبس در سال۶۷ یا نرمش قهرمانانه و رفتن پای میز مذاکره با شیطان بزرگ در دههٔ ۹۰ است!
ولیفقیه ارتجاع در ادامهٔ ضد و نقیضگوییها از این گفت که «باید مشکلات را با مردم در میان گذاشت»، اما یک جمله بعد تأکید کرد: «از بیان حرفهای غیرواقعی و ناامید کردن مردم پرهیز» کنید!
اما ریشهٔ این دوگانهگوییها در چیست؟
پاسخ را در همین اظهارات خامنهای میتوان یافت.
در زمینهٔ اقتصادی اعتراف کرد «شرایط نظام دشوار است» و از پایمال شدن حقوق و معیشت «طبقات مظلوم» حرف زد؛ در زمینهٔ فساد اعتراف کرد که فساد حکومتی تبدیل به «یکی از بلاهای مهم در کشور» شده و از «ویژهخواری» و «وجود اختلاس و امثال اینها» حرف زد و اینکه «عزیزهایی (مافیای زیر دست خودش) برخورداری زیادی از امکانات کشور دارند» که ابعاد آن در حدیست که «حالا حقوقهای نجومی» تنها «یک گوشهای، یک بخشی کوچکی از این» فساد نهادینه است!
در زمینهٔ چشمانداز رفع تحریمها با آه و حسرت گفت که «حل مشکلات اقتصادی را موکول به رفع تحریمها نکنید و برنامهریزیها را با فرض وجود تحریمها انجام» دهید؛ و ضمن ناسزاگویی به دولت جدید آمریکا و تشبیه آن به «گرگ و روباه»، با سرخوردگی گفت: «دولت کنونی آمریکا هیچ فرقی با دولت قبلی ندارد» و بایدن همان ترامپ است! اروپاییها را هم «کارشکن» و «بداخلاق» نامید و گفت: «آنها هم مانند آمریکا هستند اما در مقام زبانبازی و حرف زدن همیشه طلبکارند!».
خامنهای ضمن اعتراف به چشمانداز نزدیک کشاکش و جنگ قدرت در دولت رئیسی جلاد به آنها رهنمود لاپوشانی داد و گفت: «اگر اختلافنظری پیش آمد نباید آن را به میان مردم کشاند!».
اما بارزترین بحرانی که خامنهای به آن اعتراف کرد، خطر قیام بود. آنجا که با اشاره به مطالبات روزمرهٔ مردم عاصی، خشم آنها را «سلب اعتماد» نامید و گفت: «باید در وعدهها و صحبتها بسیار مراقب بود و اگر وعدهیی داده شد، حتماً به آن عمل شود زیرا موجب سلب اعتماد مردم خواهد شد!»
خامنهای بهرغم اشاره به برخی از بحرانهای گریبانگیر نظام، اما هیچ راهحلی ارائه نکرد، چرا که تمامیت نظام ولایت در بنبست است و در چنین وضعیت قفلشدگی، در برابر یک جامعهٔ جوشان و خشمگین و در برابر خطر روزافزون قیام گرسنگان قرار دارد.
همین بنبست ریشهٔ دوگانهگوییهایی خامنهای است. وضعیتی که تنها قانونمندیهای مرحله پایانی و دوران سرنگونی یک دیکتاتوری به آخر رسیده، میتواند آن را توجیه و تعریف کند.