۸شهریور۱۴۰۰
اسدالله لاجوردی جلاد اوین
اول شهریور هرسال یادآوری موج بزرگی از شادی ملی و میهنی به خاطر هلاکت سردژخیم خمینی، اسدالله لاجوردی، یکی از بدنامترین جنایتکاران قرن بیستم درسال۷۷ است. در این برنامه، ویژگی و کارکردهای اخص لاجوردی برای شخص خمینی خونآشام، بررسی می شود تا مشخص شود چرا او در نوک پیکان سرکوب و جنایت فاشیسم مذهبی ولایت فقیه علیه مجاهدین خلق قرار داده شده بود.
خامنهای، ولی فقیه ارتجاع پس از هلاکت لاجوردی، او را «از چهرههای منور» رژیم و رفسنجانی اورا «سرباز همیشه درسنگر نظام» نامیدند. آخوند شیاد خاتمی رئیس جمهور وقت ارتجاع نیز که از یکسال پیشاز آن، با دغلکاری دماز «اصلاحطلبی»، «قانون» و «جامعه مدنی» میزد، از خامنهای و رفسنجانی سبق ربود و با توصیف «قصاب اوین» بهعنوان «خدمتگزار مردم»، دست خود درمورد «جامعه مدنی مطلوبش» را نزد مردم ایران و جهان رو کرد.
لاجوردی در خونریزی و کشتار حدی نگه نمی داشت. او ابداعکننده روشهای جدیدی برای اعدام و شکنجه بود که تا آن زمان در زندانهای ایران هیچوقت سابقه نداشت. او قربانیانش را مجبور میکرد در گشتهای شکار مجاهدین شرکت کنند و یا در جوخههای تیرباران و اعدام همرزمان سابق خود، ماشه تفنگ ها را بچکانند، تا توبه و ندامت آنها به این وسیله ارزیابی شود. عنصری بغایت عقب مانده، عقدهای و هیستریک که فقط یک شاخص داشت و آنهم دشمنی کور و وحشیانه با مجاهدین خلق ایران بود. لاجوردی هیچ سابقه علمی، قضایی، حقوقی نداشت. او هیچ تعلیماتی اعم از رسمی و غیررسمی، جدیده و قدیمه ندیده بود. تنها چوب فروشی در بازار بود، که بعدا روسری فروش شده بود و خمینی فقط به دلیل عقدههای حقارت و کینههای غیرقابل وصفی که نسبت به مجاهدین داشت، اورا مهره مناسب هدایت دستگاه کشتارش تشخیص داده و به یکباره به او عنوان مسخره دادستان عطا کرده بود. دادستانی که فقط کارش نقض وحشیانه حقوق بشر، شکنجه و کشتار و اعترافگیری از متهمین بهضرب شلاق و اعداممصنوعی بود و به تنها چیزی که توجه نداشت کرامت انسانی و حقوق زندانی و متهمین بود.
جنایات لاجوردی آنچنان چهره منفوری از او ساخته بود که حتی در درون نظام آخوندی هم بسیاری از او فاصله گرفته و می گیرند. بعداز اعلام جنبش دادخواهی توسط خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت در سال۹۵، خامنهای شخصا به میدان آمد و خطاب به فیلم سازان امنیتی نظامش گفت برای سفیدسازی این چهره منفور لاجوردی هم فیلم درست کنند! عوامل دستگاه سرکوب و شکنجه نظام آخوندی بارها اذعان کرده اند که لاجوردی تنها به ضرب ایجاد رعب و وحشت فراگیر در جامعه توانست سرنگونی نظام آخوندی را به تأخیر بیندازد. محمدحسن روزی طلب یک دژخیم اطلاعاتی، در تلویزیون شبکه افق حکومتی ۲۷فروردین۹۶ اعتراف کرد: «ببینید اگر با سازمان مجاهدین خلق برخورد نمیشد الان کل ایران پادگان اشرف بود» سرجلاد ایوب عبداللهی معاون لاجوردی نیز درتاریخ ۱۶بهمن۹۸ درباره علت قساوت های بی اندازه لاجوردی در تلویزیون حکومتی گفته بود: «لاجوردی با بینشی که داشت… معتقد بود که اگر ما با اینها [مجاهدین خلق] برخورد نکنیم بیشتر جوانهای ما را جذب خواهند کرد و گمراه خواهند کرد ایشان اعتقاد داشت که سران اینها منحرف هستند و عالمانه و آگاهانه دارند میآیند و با چراغ روشنی آمدهاند… بعضی از آقایان که خیلیها را ما میشناسیم و میتوانیم اسم هم ببریم از جمله آیتالله منتظری، آیتالله طالقانی تا یک مقطعی از اینها حمایت میکردند در سالهای بعد از انقلاب و شاید اعتقاد داشتند که اصلاً دولت را دست اینها بدهیم تا این حد»
پدیده توابسازی یکی دیگر از مهمترین ابداعات لاجوردی برای هموارسازی مسیر سرکوب و کشتار رژیم بود، تواب زندانیای بود که زیرفشار شکنجه یا هراس از مرگ و اعدام، روحیه مقاومت خود دربرابر رژیم را از دست میداد، درهم میشکست و تسلیم مطلق دژخیم میشد و لاجوردی از این نقطه انواع بهره برداری های رذیلانه و جنایتکارانه را از این خائنین می کرد که در این برنامه به گوشه هایی از آن اشاره شده است.