۷شهریور۱۴۰۰
کنفرانس آنلاین در اشرف ۳ با حضور هزار زندانی سیاسی از بندرسته
جنبش دادخواهی را تنها در هالهٔ ارزشهای انسانیمان میتوانیم درک و انتخاب کنیم. ارزشهایی که ستونهای نگاهدارندهٔ مناسبات اجتماعیِ شایستهٔ شأن و منزلت نوع انسان هستند.
نخستین سطر شناسامهٔ جنبش دادخواهی، دفاع از منشور حقوقبشر برای دادخواهی حقوق قتلعام شدگان ۶۷ است. قتلعام تابستان ۶۷ یک نماد برجستهٔ این جنبش میباشد؛ در دامنهٔ این نماد، وسعتی از دادخواهی به قدمت ۴۲سال جنایت نظام ولایت فقیه گسترده است. از این رو حقوقبشر مردم ایران و زندانیان قتلعام شده، در صدر فراخوانهای جنبش دادخواهی قرار دارد.
معرفی این حقوق، تقدیر از مدافعان آن و وسعت جنبش دادخواهی، موضوع کنفرانس «نسلکشی و قتلعام سال۶۷» در روز جمعه ۵شهریور ۱۴۰۰ بود. کنفرانسی که بیش از ۱۰۰۰ زندانی سیاسیِ ساکن در اشرف۳ و دیگر زندانیان سیاسی از ایران و کشورهای مختلف در آن حضور داشتند. تصور چند هزار خاطره از زندانهای دههٔ ۶۰ میتواند سند ملی یک میهن برای دادخواهی از خمینی تا خامنهای باشد. در کنفرانس ۵شهریور بخش اندکی از این خاطرات و نیز جنبههای حقوقی ستاندن داد دادخواهان مورد بررسی قرار گرفت.
حضور گواهان قتلعام ۶۷ از داخل ایران، برگی تازه از پیشرفتها و گسترش جنبش دادخواهی بود. این گواهان، کرباس خفقان تحمیلی پروپاگاند آخوندی را در پیرامون قتلعام۶۷ از هم دریدند. این پیشرفت و ابتکار میتواند گشایش راهی برای هزاران خانواده باشد که یک گواهی سراسری و ملی را به میدان دادخواهی بیاورند.
«دریچه را بگشا صدای ما کم نیست
ز هر طرف بشنو خروش دادخواهیست»
در این کنفرانس جای مادرانی که در ایران هستند، خالی بود. مادرانی که نقطهٔ کانونی و ثقل جنبش دادخواهی علیه خمینی و خامنهای میباشند. جنبش دادخواهی وقتی به بار مینشیند که داد مادران ایرانزمین با تحمل ۴۲سال رنج فراق و آه پرپر شدن گلهایشان ستانده شود. مادران ایرانزمین بزرگترین و قدرتمندترین لشکر دادخواهاناند که حضورشان در ایران، بسان بمبی مستعد انفجار علیه سلطهٔ جلادان ۶۷ است. اجرای بسیار تحسینبرانگیز، اثرگذار و هنرمندانهٔ خانم گیسو شاکری و یکی از مادران در نمایش دادخواهی مادران ایرانزمین، نمادی از سروش و ندای مادران به وسعت جغرافیای ایران میباشد.
بررسی جنبههای حقوقی، قضایی و سیاسی قتلعام ۶۷، از قسمتهای مهم این کنفرانس بود که میتواند بهعنوان اسناد ماندگار، در جنبش دادخواهی ثبت شود.
سخنرانان جوانب حقوقی، قضایی و سیاسی قتلعام ۶۷ را تشریح نموده و بر نکات همهجانبهٔ زیر تأکید کردند:
ـ باید مصونیت از قاتلان و تصمیمگیرندگان به نسلکشی برداشته شود.
ـ زندانبانانی که باید حفاظت زندانیان را داشته باشند، آنها را قتلعام کردهاند.
ـ قتلعام ۶۷ قبل از آنکه جنبهٴ سیاسی داشته باشد، جنبهٔ عقیدتی و مذهبی دارد. فتوای مذهبی خمینی و مخیر کردن زندانیان به انتخاب «مجاهد» یا «منافق»، مؤید عقیدتی و مذهبی بودن این قتلعام است.
ـ قتلعام ۶۷ با تمام ویژگیهای جنایت علیه بشریت مطابقت دارد.
ـ. قتلعام ۶۷ یک نسلکشی است؛ چرا که رژیم ملایان مرتکب جنایت برای برداشتن و حذف کردن پیروان یک فکر و آرمان شده است. همهٔ شواهد مهیا است که آن را نسلکشی بنامیم.
ـ هیچ موضوع غامض و پیچیدهیی در پرونده قتلعام ۶۷ وجود ندارد.
ـ تشکیل یک دادگاه بینالمللی برای محاکمهٔ قاتلان، باید مرجع رسیدگی به این نسلکشی باشد. تشکیل این دادگاه، وظیفهٔ جامعهٔ جهانی و وظیفهٔ مردم ایران است.
ـ حقوقبشر باید تعیینکنندهٔ نوع رابطه با رژیم جمهوری اسلامی باشد. این باید به یک سیاست جهانی تبدیل شود.
ـ پایداری و تسلیمناپذیریِ ستایشانگیز زندانیان سیاسی در این قتلعام که با «سر موضعیها» شناخته میشوند، این الگو را معرفی مینماید که زندانیان سیاسی میتوانند الهامبخش باشند.
جامعترین بیان که میتواند تاریخچهٔ یک مقاومت و تصویر قتلعام ۶۷ را با معنای «سرموضع بودن» توصیف کند و به دست جنبش دادخواهی برساند، چنین است:
«در مقابل پرسشهای اعضای هیأت مرگ منتصب خمینی که فقط راه لبیک با خمینی را پیش پای زندانیان سیاسی گذاشته بودند، جز فدا و نثار کردن همهچیز خود، جواب نمیداد. بیش از ۴۰سال است که این تمام زندگی و خانمان ما است. قتلعام ۶۷ جز این نبود که «سرها بریده بینی بیجرم و بی جنایت» (مریم رجوی، ۲۱تیر ۱۴۰۰، سخنرانی در کنفرانس بینالمللی جنبش دادخواهی).