۸مرداد۱۴۰۰
آتش خشم به جان آخوندهای حاکم
در موضوع فیلترینگ اینترنت این بار نیز بازی کثیف «میشود»، «نمیشود» با افکار عمومی به اجرا درآمد. طرح کلی موضوع از سوی یک مقام دونپایه، تکذیب آن و سپس تأیید ضمنی از سوی یکی دیگر، دست بهدست کردن خبر و نشان دادن سر و دم و مخفی کردن بدنه، بخشی از نمایش لو رفتهٔ حکومت در این باره بود. در فیلترینگ تلگرام نیز با ترفندهای لو رفتهٔ نظام ولایت فقیه آشنایی کامل داریم. هدف از این قایم باشک بازیها، سنجش حساسیت عمومی و هراس از پیامدهای آن است. پیامدهایی که در شرایط قیامخیز کنونی شوخی برنمیدارد.
حاکمیت در ماجرای گرانکردن یکشبهٔ بنزین، انفجار جامعه را بهچشم دید؛ از این رو در تصمیمگیریهای اینچنینی، دست به عصا راه میرود و از قیام و انفجار اجتماعی میچیند.
صیانت از ولایت فقیه یا از حقوق کاربران!؟
ترس خامنهای و سران نظامش از اعلام صریح فیلترینگ اینترنت چندان است که حتی در نامگذاری آن نیز قلب واقعیت میکنند:
«صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی»!
از این حکومت این نوع نامگذاریها چندان عجیب نیست. وقتی اسم شدت عمل بهخرج دادن، «رأفت اسلامی»! و نام زندان و شکنجه، «دانشگاه»! باشد، فیلترینگ اینترنت هم نامی بهتر از این نخواهد داشت.
نام واقعی این طرح، «صیانت از نظام ولایت فقیه در برابر سرنگونی است»!
طرحی برای مهار قیام
تاریخ بهیاد خواهد سپرد که در بحبوحهٔ قیام خوزستان و کشتار جوانان، مجلس دستنشاندهٔ خامنهای به جای پرداختن به مرگ هورالعظیم، بیآبی و بیبرقی و تلفشدن دامها و از بین رفتن کشت و کار مردم، به این پرداخت که چه راهکارهایی را ابداع کنند تا اطلاعرسانی مردمی را از طریق اینترنت مسدود نمایند؛ یعنی بهجای حل صورت مسأله به کتمان آن پرداخت. این روشکار را در جاهای دیگر نیز میتوان دید. وقتی کلیپی در فضای مجازی منتشر میشود که در آن یکی از جنایتهای حکومت برملا میگردد، پلیس فتا و گزمههای حکومتی بهجای پرداختن به اصل جنایت، تمام تلاش خود را صرف یافتن کسی میکنند که صحنهٔ جنایت را فیلمبرداری کرده و در فضای مجازی به اشتراک گذاشته است.
این بار نیز حکومت برای خلاصی از قیام تنها راهکار را در محدود و مسدود کردن اینترنت دید.
یک طرح ننگین و شکستخورده
دستوردهنده و سلسهجنبان این طرح واپسگرایانه و مشعشع خامنهای بود. او از چند ماه پیش با مشاهدهٔ پرهیب هولآور تحریم انتخابات، فضای مجازی را «ولشده»! نامید و خواستار مدیریت آن شد. کلیدواژهٔ «مدیریت»! در این نظام معنای خاصی دارد. یکی از معناهای آن اعمال سانسور و فیلترینگ است. نمایندگان مجلس ارتجاع که کاری جز دولا و راست شدن در برابر حکم حکومتی خامنهای و قیام به اوجب واجبات (حفظ نظام) ندارند، این طرح را در کمیسیون فرهنگی آمادهٔ ارائه کردند.
ارائهٔ طرح در صحن علنی مجلس، مقارن بود بل قیام خوزستان؛ از این رو تصمیم گرفتند برای پیشگیری از تبعات انفجاری آن، طرح را بر اساس اصل ۵۸ قانون اساسی ارتجاع به کمیسیون فرهنگی مجلس ارجاع دهند تا از آن طریق مخفیانه و یواشکی تصویب شده و به شورای نگهبان برود. تا همینجا این طرح خائنانه شکستخورده محسوب میشود و بهعنوان یک طرح ننگین در تاریخ ایران ثبت خواهد شد.
بار دیگر مشخص شد که طرح اصلی این رژیم از روز اول ایجاد یک توتالیتاریسم مذهبی با دیوارکشی بر گرداگرد ایران و برگرداندن این کشور به عهد بوق بوده است اما مقاومت فرزندان ایران با پرداخت بالاترین بها، مانع از تحقق این نیت شوم شده است. در قیامهای دی۹۶ و آبان۹۸ و نیز در قیام خوزستان نیز هر گاه لرزهٔ سرنگونی بر اندام استبداد دینی میافتاد، از بیم سقوط دست به قطع اینترنت میزد.
نارنجک ضامنکشیده!
اگر چه مجلس ارتجاع این طرح را برای پیشکش به ابراهیم رئیسی در نخستین روزهای ریاستش تهیه کرده اما بهنظر میرسد نارنجکی ضامنکشیده را در دامن قبای او انداخته است. این تعبیر را خودشان بهکار بردهاند.
«طرح کمیسیون فرهنگی عملاً در صحنه اجتماعی بهمعنای اعمال محدودیت سنگین در اینترنت است و بدتر نفع اقتصادی بزرگی به برخی شرکتها میرساند.
این متن کوتاه آخرین تلاش برای هشدار به مجلس یازدهم است، تصویب و اجرای طرح صیانت از فضای مجازی لکه سیاه پاک نشدنی در کارنامه مجلس فعلی است؛ طرحی که میتواند مانند کشیدن ضامن یک نارنجک در دستان دولت سیزدهم عمل کند. حداقل به حیثیت سیاسی خودتان رحم کنید» (مسعود فروغی. دیدار نیوز. ۶مرداد ۱۴۰۰).
اگر حسن روحانی در دوران صدارتش با دو قیام دی۹۶ و آبان۹۸ مواجه شد، جلاد۶۷ هنوز پا به کاخ پاستور ننهاده با جامعهیی جوشان و انفجاری و سلسلهای از قیامها روبهرو شده است. بیگمان طرحهایی مانند فیلترینگ و محدود کردن اینترنت نهشدنی است و نه میتواند گرهی از کار فروبستهٔ این نظام بگشاید. تنها کارکرد آن ـ همانگونه که اشاره شد ـ انداختن یک نارنجک ضامنکشیده در دامن قبای ابراهیم رئیسی یا بهتر بگوییم در انبار نیترات خشم عمومی است.