۲اردیبهشت۱۴۰۰
زبالهگردی کودکان ایرانی از فقر و نداری
آخوند روحانی همچون بنیانگذار نظام جهل و جنونی که ایران را به خاک سیاه نشاند، هر چه به پایان حیات سیاسیاش نزدیک میشود استر وقاحت را بر سفره خالی مردمان آبرومند ایران میرقصاند تا برای خلیفه نشسته در بیتالعنکبوت، سنگتمام گذاشته باشد.
برای سرکردگان این رژیم، همیشه استکبار جهانی دم دست است تا عامل همه فقر و
فلاکت و... اعلام شود، اما «آقا» و آخوند روحانی و بقیه نامردمان، با فروش ذخایر و
داراییهای ملت و نشستن بر سر چاههای نفت و گاز و هزینه کردن آنها برای سرکوب و
صدور ارتجاع اصلاً مهم نیستند و ربطی به این همه بحران ندارند! حالا اگر مردم
ایران سفرههایشان خالی است، اگر میلیونها جوان شغل و آیندهای ندارند، اگر
بازنشستگان پس از عمری کار و تلاش به کف خیابان آمدهاند، اگر ویروس کرونا در نبود
واکسن و دارو و تخت و درمان، مشغول کشتار هموطنانمان است، اگر کشور سالها در رشد
منفی اقتصادی و تورم و فقر و فلاکت دست و پا میزند، ... این دیگر از ملزومات
تدبیر و مصلحت نظام است و ناشکری ندارد!
روحانی: «نگذاشتیم قحطی شود»!
در همین راستا بود که آخوند روحانی طبق معمول دست پیش را گرفت و گفت: «در سه
سال گذشته دشمنان این سرزمین با جنگ اقتصادی بهدنبال ایجاد قحطی در کشور بودند،
دولت با تأمین و توزیع کافی و فراوان کالا در کشور اجازه نداد این خواسته دشمن
محقق شود» (ایسنا۳۱فروردین۱۴۰۰).
بلوای نان در راه است
حال ببینیم موضوع اصلی چیست که آخوند روحانی دم از جلوگیری از قحطی میزند.
همگان بیاد دارند از روز اول تأسیس نظام آخوندی، خودکفایی در امر گندم و در واقع
نان و رزق مردم، شعاری بود که برای آن نهادها و ارگانها و متولیان ریز و درشتی
برپا گردید، اما با سیلی از خرج و مخارج و ریختوپاشهای آغشته به فساد و
بندوبستهای تبهکارانه و ناکارآمدیهای آشکار، نه تنها محصولی به بار نیآمد بلکه
میلیونها تن گندم و سایر محصولات زراعی از کشورهای دیگر وارد گردید و دست آخر
کشاورزان محروم مجبور شدند زمین و آبادی را رها کرده و راهی حاشیه شهرها شدند...
با این همه، شعار خودکفایی پوششی شد برای فساد و شکستهای پیدرپی در فعالیتی که
بسیاری از کشورها سالهاست از آن با موفقیت عبور کردهاند. حالا اما قیمت خرید گندم
از کشاورزان و میزان واردات و سایر مسائل این ماجرا، چنان دولت آخوند روحانی را
پیچانده است که همچنان به استکبار جهانی میاندیشد که میخواهد قحطی ببارآورد.
«حال که دست دولت از درآمد صادرات نفت خالی شده و نمیتواند به
میزان کافی یارانه به گندم و آرد بدهد و از سوی دیگر بهدلیل سیاسی نمیخواهد
انحصار خرید گندم تولیدی داخل را از دست بدهد روند قاچاق آرد و گندم تسریع خواهد
شد (همچنین). با توجه به اینکه قیمت گندم وارداتی با نرخ ارز آزاد بالاتر از
قیمت خرید تضمینی است شرایط به سوی کمبود گندم پیش میرود. آگاهان و مطلعان در
بازار گندم چندگاهی است به دولت هشدار میدهند که اگر تعادلی بین قیمت خرید داخلی
گندم از سوی دولت با قیمت گندم صادراتی پدیدار نشود احتمال کاهش این کالای
تهیدستان وجود دارد و باید مراقب باشیم بلوای نان رخ ندهد» (جهان صنعت۳۱فروردین۱۴۰۰).
خجالت نمیکشید این همه دروغ میگویید
اما موضوع قحطی ببار نیامدن و مشکلات تولید و خرید و واردات گندم و ورود سایر
کالاها و مایحتاج جامعه، دستمایه جنگوجدال باندهای متخاصم رژیم آخوندی شد و در
آستانه نمایش انتخابات فرصتی برای تصفیه حسابها پیش آورد.
روزنامه کیهان خامنهای با انتشار مطلبی با تیتر «خجالت نمیکشید این همه
دروغ میگویید و منفی میبافید؟!» توپخانه خود را به سوی آخوند روحانی گرفت. کیهان
نوشت: «روحانی ادبیات قبلی برخی دولتمردان را تکرار کرده و گفت: در سه سال گذشته
دشمنان با جنگ اقتصادی دنبال ایجاد قحطی در کشور بودند اما ما نگذاشتیم قحطی شود (!)
روز قبل از او نیز جهانگیری مدعی شده بود: دولت یکی از دشوارترین سالهای پس از
انقلاب را بهلحاظ درآمد ارزی پشت سر گذاشت اما نگذاشت تورم ایران، تورم ونزوئلایی
شود». سپس فهرستی از رئیس سازمان برنامه و دیگر مباشران دولت را ردیف کرد که
حرفهای «عجیب، غیرقابل پذیرش و مشکوک» میزنند. بهنحوی که تکرار و تعدد این
مواضع، حداقل از بیکفایتی و فقدان درایت در آنها حکایت میکند؛ اگر حمل بر خیانت
و نفوذزدگی نشود!... و سپس چپاولها و بریز و بپاشهای دولت را به رخ
کشید که «دولت آن قدر ذخایر ارزی داشت که یک نوبت ۱۸میلیارد دلار و نوبت دیگر حدود ۳۰میلیارد دلار را یا مستقیماً به قیمت ۴۲۰۰تومان خرج کرد و یا به کسانی به اسم واردات اختصاص داد که سر از
بازار آزاد درآورد و یا واردات انجام شده، به قیمت آزاد فروخته شد. همین طور است
حراج ۶۰تن طلا، حقوقهای نجومی، واگذاری کارخانههای
دولت با ثمن بخس به نورچشمیها و... در پایان هم کارنامه روسیاهیشان را
نشان داد که «مقایسه وعدههای سال۹۲ و ۹۶ روحانی و جهانگیری و دیگران با ادبیات سخیف امروزی که سر مردم
منت میگذارند و میگویند نگذاشتیم در کشور قحطی شود، یا تورم چند صد درصدی بهوجود
بیاید، که در فصلهای انتخابات، وعده میدادند چنان رونق اقتصادی بهوجود بیاورند
که مردم از پول یارانه بینیاز شوند؛ اقتصاد رونق پیدا کند و چرخهای آن بچرخد. ».
خوشحال از اینکه قحطی نشد!
جدا از اینکه باندهای درون رژیم آخوندی از چه فرصتهایی برای لگدکوب کردن
همدیگر استفاده میکنند باید تلخی سخنان آخوند روحانی را نیز در نظر گرفت که با
مردم ایران و کشوری که روزگاری سرآمد منطقه خود بود، چه کردهاند که از قحطی و مرگهای
دست جمعی از گرسنگی فاصله چندانی ندارد. تا جایی که رسانههای حکومتی هم ناله سر
میدهند که: «غمانگیز است؛ کشوری مانند ایران پر است از امکانات انسانی و طبیعی و
قاعدتاً باید دغدغههای والاتری در آن موج بزند... ولی میبینیم که افتخار رئیسجمهور
کشور این است که قطحی نشد!» (عصر ایران۱ اردیبهشت۱۴۰۰)
در کنار این میزان از وقاحت نگاهی به آمارها و ارقامی که نشان از کارد به
استخوان رسیدن مردم ایران است دردآورتر است.
شاخص فلاکت در ایران به بالاترین میزان در یک دهه گذشته رسید
به تازگی مرکز آمار اعلام کرده است «شاخص فلاکت» (جمع بین تورم و
بیکاری) در پایان سال۹۸ به ۴۵.۴ درصد رسیده است. روزنامه همشهری هم نوشت در پایان سال۹۹، نرخ تورم ۳۶.۴ درصد و
نرخ بیکاری در ایران ۹.۷ درصد اعلام شد و
بررسیها نشان میدهد با ثبت رکورد ۴۶.۱ درصدی در
پایان سال۹۹، شاخص فلاکت بالاترین
حد نصاب دهه۹۰ را ثبت کرده است.
«این گزارش میافزاید تکرقمی شدن نرخ بیکاری در سال گذشته و روند
کاهشی آن طی ۴سال گذشته هم بیش از
آن که ناشی از افزایش خالص اشتغال در کشور باشد، منعکسکننده کاهش میزان جمعیت
فعال اقتصادی و دلسرد شدن آنها از یافتن شغل بوده که این مسأله بهویژه
از زمان شیوع کرونا تشدید شده است» (رادیو فرانسه۳۰فروردین۱۴۰۰).
صداهایی که شنیده نمیشود
حال بنگریم به آنان که کار و شغلی داشتند و اکنون در دوره بازنشستگی مجبورند
برای تأمین غذای روزانه سر به خیابان بگذارند و بر سر کارگزاران حکومت آخوندی
فریاد بزنند و سفرههای خالی خانوادهشان را نشان دهند. بازنشستگان تأمین اجتماعی
در هفتههای گذشته چندین بار در اعتراض به وضع معیشت خود و بیاعتنایی دولت به
شرایط نابسامانشان در شهرهای مختلف ایران تجمع اعتراضی برگزار کردند.
«وحید شقاقی شهری، رئیس دانشکده اقتصاد خوارزمی در خصوص اعتراضات
بازنشستگان گفت، باید بپذیریم که حداقلشان بازنشستگان با توجه به شرایط
اقتصادی موجود نیست با توجه به اینکه در سه سال اخیر در مجموع ۱۱۵درصد تورم جمعی داشتیم و حقوق بازنشستگان در سه سال اخیر کمتر از
۶۰درصد افزایش داشته است و با این تفاسیر قدرت
خرید بازنشستگان حداقل نصف شده است و طبیعتاً وقتی چنین وضعیتی رخ دهد اعتراضاتی
را نیز شاهد هستیم» (اقتصاد پویا۳۰فروردین۱۴۰۰).
وی همچنین نسبت به وضعیت بحرانی کارگران و شاغلین بیچیز هشدار داد و گفت
«حداقل بازنشستگان میتوانند اعتراض کنند و تشکلی دارند برای توجه به این اعتراضات.
اما کارگران و شاغلین خصوصی تشکلی ندارند و اعتراضشان نیز به جایی نمیرسد. بهگفته
فعالان صنفی، بیش از ۹۰درصد از کارگران زیر
خط فقر زندگی میکنند و دستمزد کارگران در مجموع ۶۱درصد عقبتر از هزینههای این طبقه است».
زنگ خطر فقر همهگیر به صدا درآمده است
به گفته سخنگو ی وزارت کشور رژیم آخوندی از ۱۳۹۲ تا قیام دیماه ۱۳۹۶حدود۴۳هزارتجمع اعتراضی در کشور برپا شده بود (به عبارتی هر روز ۳۰مورد تجمع) اما نقطهعطف بیبازگشت، قیام آبان سال۱۳۹۸ بود که ابعاد باور نکردنی از خیزش و خروش جوانان عاصی این میهن
داشت و قیمت سنگینی نیز برایش پرداخت شد. چند روز پیش «احمد توکلی گفته بود ۶۰درصد مردم زیر خط فقر قرار دارند. حاکمیت باید صدای فرو دستان را
بشنود در غیراین صورت آن اتفاقی رقم خواهد خورد که نباید رخ دهد»! (آفتاب اقتصادی۳۱فروردین۱۴۰۰)
باید به جنایتکاران حاکم گفت که هر کاری کنید آن اتفاق میمون به دست مردم و
جوانان شورشی بهزودی رقم خواهد خورد و حاکمیت جهل و سرکوب و غارت از صحنه ایرانزمین
محو خواهد شد.