۹اردیبهشت۱۴۰۰
سقوط اقتصادی در ایران تحت حاکمیت آخوندی
نزدیک به یک دهه است که کارشناسان حکومتی اقتصاد ایران، از مفهوم فروپاشی برای توصیف وضعیت ناهنجار آن استفاده میکنند. دیگر بحثهایی نظیر «بیماری هلندی» قدیمی شده است. آن پدیدهای که بهخاطر افزایش قیمت گاز کشف شده در کشور هلند اتفاق افتاد و منجر به کاهش رشد صنعتی آن شد و در مجموع هلند را به بیماری کشاند (اقتصادبرتر - ۱۸اسفند۱۳۹۸).
در ایران تحت حاکمیت فاشیسم مذهبی، وضع اقتصادی کشور بیش از آن چه در بیماری
هلندی بگنجد، نابسامان و لجامگسیخته است. فرشاد مومنی از کارشناسان حکومتی معتقد
است این وضعیت از دهه۱۳۷۰ در کشور آغاز گردید.
و امروز به مرحله «پیشروی در باتلاق» رسیدهایم! وی توضیح میدهد که «وقتی میگوییم
اقتصاد فروپاشیده، عدهیی فکر میکنند فروپاشی یک اقتصاد مانند فروپاشی یک ساختمان
است (اما) فروپاشی اقتصاد اینگونه نیست بلکه «فروپاشی اقتصاد این است که روندهای معطوف
به توسعه، جای خود را به روندهای معطوف به اضمحلال میدهد، یعنی اینگونه نیست که
ایران از صفحه روزگار پاک شود اما کیفیت زندگی مردم به طرز فاجعهآمیزی رو به
قهقرا میگذارد، سرنوشت تولیدکنندگان فاجعهآمیزتر میشود و نابرابریها، فسادها و
بحرانهای اخلاقی نیز شدت پیدا کند. ما به این وضعیت، فروپاشی میگوییم»
(اقتصادپویا ۸اردیبهشت).
میزان سرمایهگذاری قادر به استهلاک هم نیست
پس از این نامگذاری بر اقتصاد ایران او هم مانند بقیه تحلیلگران داخلی و
خارجی اذعان میکند در تاریخ اقتصادی معاصر ایران، دهه۱۳۹۰ به دهه از دست رفته تبدیل شده است و بیسابقهترین جهشها در
نرخ تورم، ارز، سقوط تولید و سرمایهگذاری اتفاق افتاده است.
همگان میدانند وقتی رسماً سازمان برنامه و بودجه در گزارش موسوم به برنامه ۱۴۰۰ به صراحت میگوید در نقطهعطف سال۱۳۹۸، کل سرمایهگذاریهای انجام شده در کشور، حتی قادر به جبران
استهلاک آن سال هم نیست (جماران ۸اردیبهشت۱۴۰۰) این امر بیانگر روند اضمحلال است. هنگامی که گزارشهای مرکز آمار
از پایین آمدن فاحش مصرف مواد غذایی در کشور خبر میدهد این یک روند معطوف به
فروپاشی و اضمحلال است. این امر، فرو ریختن ساختمان بهصورت عریان و قابل مشاهده
نیست، اما بدتر از آن، مستهلکتر از آن و اصطکاک آفرینتر از آن است. در زمانی که
گزارشهای رسمی سازمان برنامه و بودجه و وزارت صمت میگوید «ما با سقوط وحشتناک در
بنیه تولیدی روبهرو هستیم و رابطه مبادله طی دو دهه گذشته، بین یک دوم تا یکسوم
رقم مشابه در سال۱۳۶۷ بوده و این سال،
بدترین و ضعیفترین سال عملکرد اقتصاد ایران در ده سال اول بعد از پیروزی انقلاب
است» (سایت سرمایهگذاری بانکی ۸اردیبهشت۱۴۰۰). اینها نشانههای انحطاط و اضمحلال است و این امر، با فرو ریختن
یک ساختمان متفاوت است. در دورهای که نزدیک به هزار میلیارد دلار نفت و دیگر
منابع کشور فروخته شده است تا احمدینژاد تبدیل به هالهای از نور گردد و رشد
اقتصادی نزدیک به صفر گردد، اضمحلال و فروپاشی صورت گرفته است.
سرگشتگی اقتصاد ملی
گوشهای از همین روند فروپاشی اقتصادی در رسانهها و محافل اقتصاددانان
حکومتی بازتاب دارد و هرکس و جریانی به آن اذعان میکند. بهخصوص که رژیم آخوندی
در منگنه انتخابات خرداد و مذاکرات برجامی گیر افتاده است و راه خلاصی
را هم نمیداند.
«این روزها که اقتصاد ایران در تعلیق مذاکرات و انتخابات گیر
افتاده است، و بهنظر میرسد کسی به فکر دقایق و ساعتهایی که ما برای بازگشت به
نقطه درآمد سرانه سال۱۳۹۰ نیازمندیم، نیست. ما
در سرگشتگی فکری در خصوص اقتصاد ملی هستیم!» (ابتکار۸اردیبهشت۱۴۰۰)
سندروم بیبرنامگی در اقتصاد
روزگاری بود که کارگزاران نظام آخوندی ادعا داشتند اگر شیر نفت به اندازه
مطلوب باز شود همه نابسامانیها را درست میکنند. اتفاقاً همان بیماری هلندی
(ایرانی) در دوره احمدینژاد مشت کوبندهای به این عوام فریبیها بود که بیش از ۷۰۰میلیارد دلار را راهی جیبها و خورجین حضرات کردند و جز آه در
سفره مردم ننشاندند. ولی امروز صحبت بر سر غارتگریها و دزدی آشکار اموال مردم و
نسلهای آینده است. «نگاهی به رویکرد و رفتار مدیریتی در تمام دولتهای پس از
انقلاب نشان میدهد که داشتن یا نداشتن درآمدهای بالا بهویژه درآمدهای نفتی هیچ تأثیری
در بهبود شرایط اقتصاد نداشته که نمونه آن را میتوانیم در دولتهای احمدینژاد و
روحانی بررسی کنیم. در دولت احمدینژاد که بالاترین قیمت نفت را شاهد بودیم و به
تبع آن درآمد کلان ناشی از فروش نفت ۱۴۰ دلاری
نصیب کشورمان شد، هیچ اتفاق خاصی نیفتاد» (تجارت۷اردیبهشت۱۴۰۰).
معترفین به بالا کشیدن ثروت مردم ایران میگویند، واقعیت تأسفآور این است که
همواره در سرگیجه اقتصادی به سر بردهایم. میبینیم که همچنان اقتصاد بیش از ۸۵درصد بهصورت انحصاری در دست دولت است. همه این موارد نشان میدهد
که هیچ برنامهریزی و ثباتی در اقتصاد نداشتهایم زیرا ساختار اقتصاد ایراد دارد.
«مشاهده میکنیم که هیچ چشمانداز و برنامهریزی مناسبی برای تولید و تولیدکننده نداشتهایم
و همیشه بخش تولید سرگردان و حیران بوده است. از سوی دیگر آمار بالای فرار سرمایه
نشان میدهد که تا چه اندازه در زمینه رفع موانع تولید ناکارآمد بودهایم» (همان
منبع).
نیاز به جراحی عمیق در اقتصاد
در این شرایط البته هستند جریانها و محافلی که تنها به گوشههایی از بحران
موجود اشاره میکنند و همچنان از باعث و بانی این وضعیت، امید به راهگشایی دارند!
«رئیس اتاق بازرگانی شیراز با اشاره به ۱۱سال
نامگذاری سال با عناوین اقتصادی از سوی مقام رهبری بیان داشت: بهرغم این موضوع
متأسفانه هیچ تحولی در اقتصاد کشور رخ نداده بلکه به عقب هم برگشتهایم» (گسترش
نیوز۷اردیبهشت۱۴۰۰). اینان در حسرت بهدست گرفتن فرمان اقتصاد از رانندههای بیرحم و
چپاولگر نشسته در بیت «آقا» که کشور را به عقب برگرداندهاند، گلایه دارند که «در
قرن بیست و یکم مردم کشورمان برای خرید مرغ و یک بطری روغن باید ساعتها در صف
بایستند و بهعلت کمبود واکسن جان خود را از دست میدهند و اینها نتیجه ریلگذاری غلط
در اقتصاد است. و باید یک جراحی عمیق در اقتصاد کشور صورت گیرد»! (همان منبع)
سیاستورزی با خزانه خالی
رؤسا و سردمداران محافل اقتصادی مورد تأیید رژیم آخوندی حتی از این گلایهها
هم پا را فراتر گذاشتهاند و بهدلیل ترس از آینده خود و نظام، از سیاستورزی با
خزانه خالی دم میزنند.
ولی کسریهای بودجه سرسامآور دولتهای رنگارنگ پیام میدهد، دیگر تمام شد
ماجرا! و از صندوق انتخابات جز ناکامی و افسوس چیزی بیرون نمیآید. محسن جلالپور
از عوامل اتاق بازرگانی میگوید، اقتصاد ایران در حالی وارد سال۱۴۰۰ و رقابتهای انتخاباتی میشود که تفاوتهای قابل توجهی با دورههای
قبل دارد. از جمله اینکه دولت با کسری بودجهیی مواجه شده که در تاریخ کشور سابقه
ندارد. درآمد نفت دیگر مثل گذشته وجود ندارد که آلودگیها و پلشتیهای اقتصاد را
بپوشاند.
کشتی سرگردان اقتصاد در طوفان سهمگین
«در حال حاضر اقتصاد در یکی از بدترین دوران خود به سر میبرد و
مردم ایران در حال مقابله با عمیقترین و طولانیترین رکود تورمی تاریخ اقتصادی
کشور هستند. دولت آینده، نهتنها وارث کسری بودجه و بدهیهای انباشته ناشی از کسری
دورههای قبل خواهد بود، بلکه با توجه به وضعیت نامشخص تحریمها، چشمانداز روشنی
برای گشایش مالی برای تأمین مخارج خود و بازپرداخت بدهیهای انباشته قبل نیز
نخواهد داشت» (دارایان۷اردیبهشت۱۴۰۰).
حالا دیگر هر محفل و باندی که دستی در رساندن اوضاع به وضعیت فعلی داشته است،
کشتی طوفانزدهای را نشان میدهد که در دریایی از مشکلات سرگردان است و
ملوانان این کشتی روی عرشه به جنگ و دعوا مشغولاند. آنهم در دورانی که مردم از
همه کشتیبانان به یک اندازه متنفر و سرخوردهاند.
این نگرانیها البته به زبان صریحتر هم آمده است: «اگر حکومتها خطاهای فاحش کنند و با مردم فاصله پیدا نمایند و میان آنها بحران اعتماد جاری شود، هزینههای جاری کشور به اندازهای افزایش پیدا میکند که به فروپاشی حکومت منجر میشود» (اقتصادپویا۸اردیبهشت۱۴۰۰).