۳فروردین۱۴۰۰
شرایط توفانی جامعه ایران
خامنهای در سخنرانی نوروزی خود، برای معکوس جلوه دادن وضعیت فلاکتبار و رو به سقوط استبداد دینی، مدعی شد که تغییر شرایط و برآیند تحولات به نفع او و نظامش بوده است. او عامدانه از روی شرایط انفجاری جامعه و اعتلای قیامها و نیز مقاومت سازمانیافته در برابر رژیمش پرید و آنها را نادیده میگیرد تا همچنان مدار را بین خود و آمریکا ببندد.
«شنیدم بعضیها میگویند که از آمریکاییها که شرایط امروز از سال۹۴ و ۹۵ که برجام امضا شد
امروز شرایط فرق کرده تغییر کرده شرایط پس باید برجام هم تغییر پیدا کند بنده قبول
دارم بله شرایط امروز با سال۹۴ و ۹۵ تغییر کرده منتهی تغییر به نفع آمریکا نکرده به نفع ما کرده
تغییر کرده شرایط به نفع ایران نه به نفع شما!» (تسنیم. ۱فروردین ۱۴۰۰)
سؤال این است:
۱ـ هدف خامنهای از دور
زدن واقعیتهای بدیهی و سر هم کردن این پروپاگاندا چیست؟
۲ـ آیا شرایط تغییر
کرده است؟
۳ـ این تغییر به نفع
کدام صفبندی بوده است؟ نظام ولایت فقیه یا مردم و براندازان؟
تغییر شرایط
صحبتهای خامنهای در این زمینه اظهارات وندی شرمن، گزینهی پیشنهادی رئیس جمهور
آمریکا برای معاونت وزارتخارجه را به یاد میآورد. او که از چهرههای مذاکرهکننده
با رژیم در برجام ۲۰۱۵ بود، در ۱۳اسفند۹۹ در مجلس سنای آمریکا
گفت:
«رویکرد بایدن در قبال توافق هستهیی با ایران الزاماً برخاسته از
شرایطی است که اکنون در آن قرار داریم. شرایط تغییر کرده است، ژئوپلیتیک منطقه
تغییر کرده است و از این رو رویکرد ما نیز باید متناسب با این تغییرات تغییر کند».
خامنهای برای پوشاندن وضعیت فلاکتبار نظامش بر لبهی پرتگاه سرنگونی، چارهای
جز این ندارد که این معادله را با یک پروپاگاندای لو رفته معکوس جلوه دهد؛ به دلیل
آنکه چند ماه پس از روی کار آمدن دولت جدید آمریکا نتوانسته از این فرصت برای
احیای سیاست مماشات و لغو تحریمها استفاده کند. حال مجبور است با سیلی صورت خود
را سرخ نگهدارد و برای قدرت ناداشته تبلیغ نماید.
آیا شرایط از سال تصویب برجام تغییر کرده است؟
یک مقایسهی سرانگشتی
در سال۲۰۱۵ (سال توافق اتمی):
۱ـ سیاست استمالت از
فاشیسم دینی، سیاست غالب آمریکا و کشورهای اروپایی بود. با آن که ۶قطعنامه در شورای امنیت علیه رژیم تصویب شده بود؛ ولی مذاکرهکنندگان
بهدنبال یک راهحل بینابینی و امتیاز دادن به ملااتمی برای مهار او بودند.
۲ـ قیامهای بزرگی مانند
دی۹۶ و آبان ۹۸ بهوقوع نپیوسته بود.
۳ـ شرایط عینی جامعه به
مانند امروز جوشان و گداخته نبود؛ شرایطی که هر دم در شرف انفجار و قیام است.
۴ـ نظام ولایت فقیه میتوانست
با گوسالهی سامری اصلاحطلبی قلابی، به سیاست مماشات سوخت برساند و برای ادامهی حاکمیتش
خیمهشببازی اصولگرا، اصلاحطلب راه بیندازد.
۵ـ تروریسم آخوندی با
سرکردگی قاسم سلیمانی (مهرهی کلیدی و نفر شمارهی ۲نظام) میتوانست در سوریه و عراق و لبنان و یمن جولان بدهد و باج
بگیرد.
۶ـ اپوزیسیون اصلی نظام
و آلترناتیو دموکراتیک آن، در محاصرهی ظالمانه قرار داشت.
در سال۲۰۲۱:
۱ـ سیاست کثیف مماشات
با فاشیسم دینی کاملاً به حاشیه رفته است. در نقطهی مقابل، اقتصاد آخوندی به نقطهی
خفگی رسیده است. تغییر دولت در آمریکا نه تنها تحریمها را لغو نکرده افزون بر آن
باعث پیچیدهتر شدن صورت مسألهی برجام شده است. حسین راغفر، یک اقتصاددان رژیم وضعیت
اقتصاد آخوندی را در آینده بدتر از اکنون میداند:
«اقتصاد کشور در این چند دهه گذشته قربانی الیگارشی کشور بوده و
الآن نیز دولت در خدمت جیب همین است و اگر این مسیر و روند تغییر نکند، وضعیت
ایران در آینده بدتر خواهد شد» (انتخاب. ۲فروردین ۱۴۰۰).
۲ـ قیامهای بزرگ
اجتماعی، بر بستر استراتژی سرنگونی، زمین را در زیر پای آخوندها به لرزه درآورد.
این قیامها رژیم را شکننده و بیآینده کرده است.
۳ـ موقعیت انقلابی
جامعه ایران را آمادهی قیام و سرنگونی کرده است. در این اتمسفر، حتی یک اعتراض ساده
خصلت انفجاری و قهرآمیز به خود میگیرد و بهسرعت به جرگهی براندازی میپیوندد.
۴ـ قیام دی ۹۶نقطه پایانی برای بازی اصلاحطلب اصولگرا گذاشت و با تمامیت
رژیم تعیینتکلیف کرد.
۵ـ نیروی محوری
آلترناتیو دموکراتیک این نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران) و مجاهدین از محاصرهی ظالمانه
خارج شده و با هجرت انقلابی به آلبانی، ارگان رهبری جمعی قیام خلق را سازمان دادهاند.
برجستهترین دستاورد این تحول مبارک، افزایش کمی و کیفی کانونهای شورشی بوده است؛
کانونهایی که اکنون نقش کاتالیزور و سمت دهنده به قیامهای مردمی را بهعهده دارند.
۶ـ تروریسم صادراتی
رژیم با حذف شاه مهرهی آن (قاسم سلیمانی) از تک و تا افتاده و پیدرپی ضربه میخورد.
دوران در عمق راهبردی گذشته است و شرایط به عقب بازنمیگردد.
***
با این مقایسهی سرانگشتی، بهسادگی میتوان فهمید که خامنهای مغلطه میکند.
شرایط نه به نفع فاشیسم دینی و نه به سود سیاست استمالت، بلکه از هر حیث به نفع خط
براندازی و استراتژی قیام و سرنگونی با کانونهای شورشی تغییر کرده است. از آنجا
که سیاست خارجی تابعی از متغییر وضعیت در داخل است، طرفحسابهای برجام نیز
دریافتهاند که بازگشت به تعادل پیشین غیرممکن است. خامنهای برای پوشاندن این بنبست
در حال نعل وارونه زدن است.
یک راه بیشتر در پیش پای این او نیست. یا باید هر چه زودتر گورش را گم کند یا آمادهی کنده شدن گورش توسط مردم به جان آمدهی ایران باشد.