۵فروردین۹۹
پاسدار سلامی در مراسم رونمایی از مستعان ۱۱۰ که سرنوشتش نامعلوم شد
گوبلز آبروباختهی نظام، پاسدار حسین سلامی بعد از آن که انتقام سختاش بیمایه فطیر درآمد و بههمین دلیل مدتها تولک رفته بود، بعد از پیام نوروزی خامنهای موقعیت را مساعد دید و دوباره به صحنهی پروپاگاندا برگشت.
او در یک پیام مملو از مجیزگویی، چربزبانی و تعارف، به خلیفهی کرک و پشم ریختهی
ارتجاع وعده داد که آنقدر میسازد و میسازد تا کوهی از سازهها چشمان باباقوری رهبر
را پر کند تا دیگر اینقدر نگاهش به جهش تولید و تولید داخلی نباشد!
آنقدر به کمک مردم میشتابد تا مردم بگویند بس است دیگر خسته شدیم از این همه
کمکشدن؛ یک مقدار اجازه بدهید خودمان هم آستین بالا بزنیم!
آنقدر با فساد مقابله میکند تا جامعه از دست عدالت جمهوری اسلامی به ستوه
بیاید و خواهان کمی فساد در این دستگاه طیب و طاهر شود!
آنقدر فناوران جوان را بسیج خواهد کرد که کرات آسمانی به صدا دربیایند و
بگویند کافی است اینقدر ماهواره و فضاپیما روی سطح ما فرو نیاورید و
اجازه بدهید کمی آرامش داشته باشیم!
بالاخره آنقدر بسیجی بدون پشتوانه و یکبار مصرف چاپ و روانهی بازار خواهد کرد
که تورم بسیج بهوجود بیاید!
و اما حرف اصلی که یادآوری آن هر لحظه داغ رهبر را تازه میکند، مشکل فضای
مجازی است. آنچنان آن را مدیریت کنیم که کشورهای دیگر خواهان نقش مستشاری نظام
برای مدیریت فضای مجازی خود باشند!
...
اینها طنز نیست، جملات توسعهیافته و رمزگشاییشدهی پیام حسین سلامی، خطاب به
خامنهای است. اصل آن را با هم بخوانیم:
«آنقدر میسازیم، تولید میکنیم، به یاری مردم میشتابیم، با فساد
مقابله میکنیم، فناوران جوان را بسیج میکنیم، گروههای بیشمار بسیجی را در میدان
عزت مردم گسیل میداریم، خانوادهها را یاری میکنیم تا توانمند شوند و قدرت میسازیم
تا دشمن ناتوان شود و دیگر یارای تعقیب سیاستهایش را نداشته باشد. ما فضای مجازی
را از ولنگاری رها خواهیم ساخت.
ما در میدان میمانیم، با مردم همراه میشویم، کلام حضرتعالی را روی صحنه
زمین پیاده میکنیم، دشمن را جا میگذاریم، از او و راهبردش عبور میکنیم، کشور را
از عوارض تحریمهای ظالمانه بینیاز میکنیم و اینچنین به برجام بیاعتنا و بینیاز
میشویم، این راه ما است» (انتخاب. ۳فروردین ۱۴۰۰).
نکتهی قابل توجه آن است که پاسدار سلامی پس از مصرف یک تریلی صفت و لقب بیمسما
در مورد یک مستبد پابهگور - خامنهای - خود را «نقطهی مرکزی فرمانهای نورانی»! او
و مخاطب سخنان نوروزی او میداند:
«سپاه خود را نقطهی مرکزی مخاطبان این فرمانهای نورانی دانسته و برای
تحقق انتظارات و منویات حضرتعالی ستاد تحقق فرامین نوروزی ۱۴۰۰ را تشکیل داده است» (همان منبع).
پیشتر از او پاسدار کیهاننویس، حسین شریعتمداری نیز با تقلید از خلیفه،
فضای مجازی را «سگ هار» خوانده و خواهان قلاده برای آن شده بود.
طبق اصل ۱۱۳ قانون اساسی دستپخت
خبرگان این رژیم، علیالقاعده باید حسن روحانی، بهعنوان رئیس جمهور مجری این
«فرمانهای نورانی»! باشد؛ نه «دولت تفنگ به دست»!
این اصل میگوید:
«پس از مقام رهبری رئیس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است
و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که
مستقیماً به رهبری مربوط میشود، بر عهده دارد».
جلو دویدن حسین سلامی، از یکسو بیانگر خیز خامنهای برای بیرون کشیدن یک
رئیس جمهور حلقه به گوش (دولت جوان حزباللهی) از اتاق تجمیع آرا و از سوی دیگر
نشاندهندهی عمق جنگ قدرت در رأس نظام است. تا جایی که به این پیام مجیزآمیز، بیخاصیت
و تشریفاتی برمیگردد حاوی هیچ نکتهی جدی نیست. اسم دهانپرکن «ستاد تحقق
فرامین نوروزی۱۴۰۰» نیز بخشی از
پروپاگاندای سرکردهی سپاه پاسداران برای مقابله با شرایط انفجاری جامعه در بحبوحهی
نمایش انتخابات است. رژیم در گذشته از این «ستادهای اجرایی» زیاد تشکیل داده است.
از دمدستترین نمونهی آن میتوان از تشکیل ستاد مقابله با کرونا و ادعای تمامقد
به میدان آمدن سپاه پاسداران و اتخاذ «آرایش جنگی»! نام برد. خروجی این شالتاق پالتاقکردنها در
عمل جز آبپاشی خیابانها و هوا کردن فیل بزرگ و بیخاصیتی مانند «مستعان۱۱۰» نبوده است.
آنچه این پاسدار بدنام آن را «قدرتسازی» مینامد، چپاول تتمهی سرمایههای ملی و ریختن آن به تنور ساخت موشک و پهپاد و سلاحهای کشتار جمعی است. قوارهی بحرانهای فراگیر دوران سرنگونی، اینک بسیار بزرگتر از جثهی توانمندیها و مقدورات این رژیم است؛ بحرانهایی که با پروپاگانداسازی از موضع فلاکت نمیتوان آنها را پوشاند و از هماکنون سر باز کردهاند.