«نگاهی حقوقی به رضا پهلوی»

امید ساعدی 

راقم این سطور، در چارچوب آداب معاشرت متعارف، برای شخص «آقای رضا پهلوی» بعنوان یک انسان فهمیده و با شخصیت احترام قائل است و در این مقاله و نگاه حقوقی، صرفاً به نقد و بررسی صریح و بی تعارف «عملکرد و شخصیت سیاسی» ایشان پرداخته می‌شود.

در ابتدا به این موضوع می پردازم که رضا پهلوی بعنوان یک «شاهزاده» چه حق و حقوقی دارد؟ (اول) ، سپس به این خواهم پرداخت کە رضا پهلوی بعنوان یک «شهروند» چه مسئولیتی دارد؟ (دوم).

 

اول. رضا پهلوی بعنوان یک «شاهزاده» چه حق و حقوقی دارد؟

۱- چرا باید یک «حق ویژه» برای انسانی قائل شد که هیچ سببی برای برتری حقوقی او وجود ندارد !؟ چرا باید به صرف «تولد» و «شاه زاده» و «شهبانو زاده» بودن، برای کسی که فقط زحمت به دنیا آمدن را به خودش داده، برای کسی که فقط زحمت کشیده و به دنیا آمده است «حق ویژه‌ی شاه و حاکم شدن» قائل شد !؟ این امر، نقض حق و اصل برابری انسانهاست.

۲- نفس «شاهزاده بودن»، هیچ حقی برای برقراری مجدد نظام ساقط شده‌ی پیشین ایجاد نمی‌کند. حق « شاه شدنٍ» شاهزاده، حقی بوده در چارچوب نظام پادشاهی سابق که ساقط شده است و با سقوط نظام سابق، حقوق مترتب و منوط به وجود نظام پادشاهی هم ساقط می‌شود. مضاف بر این، «حق شاه شدن» هم در هیچ یک از اسناد و اعلامیه های جهانی  حقوق بشر و قوانین دموکراتیک بین‌المللی وجود ندارد و  ‌اساساً چنین حقی ذاتاً وجود ندارد. یعنی شاهزاده رضا، خارج از موازین جهانی حقوق‌بشر که به همه‌ی  انسان‌ها  از حمال تا شاهزاده، من حیث هو انسان، بطور یکسان تعلق می‌گیرد، هیچ حق خاص  دیگری ندارد.

۳- طبق هیچ یک از اصول و موازین حقوقی، شاهزاده بودن و نَسب بیولوژیک وی به یک شاه و شهبانو، هیچ حقی برای او که بتواند به استناد آن رأساً و مجدداً نظام پادشاهی برپا کند ایجاد نمی‌کند. اساساً حق شاه بودن و شاه شدن، «بدون قانونگذاری»، وجود ندارد و شاه بودن و شاه شدن به صرف «وراثت خونی و بیولوژیک» انتقال نمی‌یابد تا گفته شود که چون خون شاه در رگ اوست، او باید شاه شود.

۴- از لحاظ حقوقی، عنوان «شاهزاده» یا «ولیعهد» عنوانیست که فقط در زمان و دوران و درون یک نظام پادشاهی معنی و دوام دارد و مادام که « نظام سیاسی-حقوقی پادشاهی » باقیست، این تیتر و سمت و عنوان حقوقی شاهزاده یا ولیعهد معتبر بوده و وجاهت قانونی دارد و به شخصی که در آن نظام، «ولایتعهدی» را به عهده دارد و پس از مرگ، ناتوانی یا خلع پادشاه از سلطنت، در آن نظام پادشاهی به مقام پادشاهی می‌رسد اطلاق می‌شود و اثر حقوقی ایجاد می‌کند و طبیعتاً با از بین رفتن آن نظام و رژیم سیاسی – حقوقی (که آن عنوان «شاهزاده» در بطن آن معنی پیدا می‌کرد، ولی دیگر نیست و ساقط شده)، این تیتر و عنوان هم ساقط می‌شود و ازبین می‌رود و خطاب کردن عنوان سیاسی – حقوقی شاهزاده به او بی معنی، لغو و فاقد وجاهت است. حقوق قائم به ذات آن نظام، با ساقط شدن نظام ساقط شده‌اند.

«شاهزادگی» در نظام پادشاهی یک «شغل» و یک «منصبِ» دیوانی – درباری است. وقتی که آن نظام پادشاهی دیگر نیست و وجود ندارد، دیگر اثری هم از آن منصب و «شغل شاهزادگی» نیست و نمی‌ماند.

۵- عنوان «شاهزاده» برای رضا پهلوی، عنوانیست منسوخ ! از لحظه‌ی سقوط رژیم پیشین و تأسیس رژیم جدید، رضا پهلوی دیگر از لحاظ حقوقی، شاهزاده و ولیعهد نیست ولو اینکه بعدها ( فرض محال که محال نیست) و در قانون اساسی دیگری و بر اساس تولد و شجره‌نامه، نوعی حق آب و گِل برای ایشان قائل شوند و براساس این پیشینه‌ی خانوادگی، «مقام شاه شدن» را از نو تأسیس و حدود و ثغور آن را در آن قانون اساسی پیش‌بینی کنند و او را شاه کنند.

عنوان «شاهزاده» در حال حاضر و با سقوط نظام دیکتاتور پیشین، فقط یک تیتر و عنوان افتخاری برای رضا پهلوی بوده و فاقد هرگونه اثر حقوقی برای ایجاد سلطنت و پادشاهی است و تنها و تنها می‌تواند حق داشته باشد از این «عنوان» در زندگی و روابط شخصی و اجتماعی خود از آن استفاده کند و یا اگر از این «عنوان» استفاده کرد کسی نمی‌تواند او را بعنوان «جعل سمت» یا «جعل عنوان» و فریب مخاطب تحت پیگرد قرار دهد. بدیهی‌ست که استفاده از این «ادات خطاب» برای مردم و مخاطبین او الزام‌آور نیست و فقط در سطح محاورات و رعایت آداب معاشرت فردی و شخصی می‌تواند کاربرد داشته باشد. کمااینکه از واژه‌ی «شازده» و «شاهزاده» هم در همین حد صدف توخالی و بدون هیچ بار حقوقی برای آخرین فرزندان و شاهزادگان قاجار، که تا همین سال‌های اخیر در همین پاریس در قید حیات بودند، استفاده می‌شد.

بلحاظ حقوقی، اینگونه نیست که رضا پهلوی بعنوان یک «شاهزاه‌ی پیشین»، بطور مادام العمر «اهلیت تمتع» و حق «شاه شدن» داشته باشد. «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت». کما اینکه شخصی که تا دیروز «وزیر» یا «رئیس‌جمهور» بوده و دوران وزارت یا ریاستش به اتمام رسیده، در عرف و روابط اجتماعی، او را همچنان با عنوان افتخاری «جناب وزیر یا آقای رئیس‌جمهور» مورد خطاب قرار می‌دهند، ولی این شخص دیگر نمی‌تواند به صرف داشتن این عنوان افتخاری، کماکان بعنوان «وزیر یا رئیس جمهور» عمل و اقدام بکند و مثلاً به وزارتخانه‌ی سابقاً تحت وزارت یا قوه‌ی مجریه‌ی سابقاً تحت ریاستش دستور بدهد. بعنوان مثال و جهت تقریب ذهن، اگر شخصی، روزی روزگاری، یک روز «کدخدا» بوده باشد، تا پایان عمر او را کدخدا صدا می‌زنند در حالیکه هر کدخدایی دیگر «کدخدا» نیست. ازاینرو، «هر شاهزاده‌ای شاهزاده نیست» و «هر شاهزاده‌ی بیولوژیکی، الزاماً شاهزاده‌ی حقوقی هم نیست».

 

دوم. رضا پهلوی بعنوان یک «شهروند» چه مسئولیتی دارد ؟

۶- شخص رضا پهلوی، با توجه به سن و سال و نقشی که در زمان نظام سابق و حال داشته و دارد، ظاهراً مرتکب جرم و تقصیری نشده و طبق اصل اولیه‌ی «شخصی بودن جرم و مجازات»، هیچگونه مسئولیتی در مورد جنایات و اعمال مستبدانه‌ی پدر و جد پدری‌اش ندارد. اصولاً، مسئولیت، شخصی است و لذا به علت نسبت خانوادگی و به صرف «شاهزاده» بودن مسئولیتی حقوقی در قبال اعمال و رفتار پدرش که در آن دوران حاکم بوده‌ است، ندارد. پدرش هم که به علت فوت، تعقیبش قانوناً منتفی است. بنابراین، تا اینجا مشکلی ندارد و یک انسان است مثل سایر هموطنانش. (البته مسئولیت و الزام اخلاقی و سیاسی او نسبت به موضع گیری شفاف و صریح نسبت به جنایت‌های سیاسی آن دوران به قوت خود باقیست و نمی‌تواند با هیچ توجیه و دستاویزی از زیر بار آن شانه خالی کند)

۷- اما، موضوع مسئولیت حقوقی (مدنی) او نسبت به اموالِ «احتمالاً نامشروعی» که از طریق پدر و به نام سهم‌الارث به او و سایر اعضای خانواده‌اش رسیده است کاملا جدی و قابل بررسی است. فقط یک قلم وجه نقد به میزان ۶۲ میلیون دلار، که حسب اظهار نظر خود ایشان، ۴۲ سال پیش به او رسیده و البته این مبلغ «ناچیز» وجه نقد، غیر از سایر املاک و اموال غیرمنقول و منقول و انواع اوراق بهادار و اشیاء و جواهرات و ماتَرُکی است که به او و هریک از وراث دیگر آخرین شاه ایران رسیده و از قٍبُل آنها توانسته است یک عمر زندگی شاهانه‌ی خود را سپری کند.

طبق مقررات و قوانین مدنی و امور حسبی ایران «استقرار مالکیت وراث بر سهم الارث خود، منوط است به اداء حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق گرفته است» و لذا اگر دولت و صندوق بودجه‌ی مملکت قانوناً طلبکار باشد باید قبل از هرگونه تقسیم ارث و تمتع و انتفاع، به ایفاء تعهدات و پرداخت بدهی‌ها اقدام کرد. در نتیجه اگر مالی از اموال کشور و بودجه‌ی عمومی (که صرفاً «در اختیار» پدرش بوده آنهم بدون اینکه قانوناً مالکیتی شخصی بر آن اموال داشته باشد)، به سببی غیر از اسباب قانونی انتقال مالکیت، در ید و تصرف او قرار گرفته باشد، قابل استرداد خواهد بود.

البته شاید دولت دمکراتیک آینده بتواند، درمانحن فیه، موارد خاصی از هزینه کردن‌ها را (اگر وجود داشته باشند) لحاظ کرده و آنها را تحت شرایطی از مبلغ کل «محکوم به» کسر نماید:

مثلاً اگر بخشی از آن اموال را، در این سال‌ها، بصورت بورس تحصیلی به دانشجویان مستعد ایرانی، که آینده سازان ایران هستند، پرداخت کرده باشد!؟ و یا به خانواده‌ی زندانیان سیاسی کمک مالی کرده باشد!؟ و یا به رسانه‌های دمکرات و مستقل و آزادیخواه و روزنامه نگاران و فعالین سیاسی و مدنی کمک مالی پرداخت کرده باشد!؟ و اموری از این قبیل … ولی اگر فقط برای زندگی شخصی و خصوصی خودش هزینه کرده، باید مسترد کند.

مگر نه این است که خود ایشان «به درستی» در اظهارنظری در موسسه‌ی واشنگتن می‌گوید که باید اموال این «آقازاده‌ها» در خارج از کشور توقیف و مصادره شود و خرج اعتصابات و اعتراضات و کسانی شود که در داخل کشور اعتصاب و اعتراض می‌کنند !؟ پس چرا خودش همین کار را با اموال «شاهزاده – آقازاده» بودن و سهم الارث خود (که فقط یک قلم وجه نقد ناچیز از سهم او در ۴۲ سال پیش، ۶۲ میلیون دلار بوده است !) و نیز سهم سایر وراث دیکتاتور پیشین ایران نمی‌کند و آنها را خرج مبارزه علیه جمهوری اسلامیِ چوبه‌ی دار و رسیدن به آزادی نمی‌کند !؟ این اموال جملگی متعلق مردم نگون بخت ایران است و در دست هرکس که باشد، باید مسترد شوند و مفاصا حساب مربوطه صادر گردد.

۸- در دنیای سیاست «امر غیرممکن و محال وجود ندارد» و به همین دلیل هم هست که گفته می‌شود که «سیاست هنر ممکن است» و می‌توان هنرنمایی کرد و حسب تلاش و توانایی‌ها و در نظرگرفتن ظرافت و پیچیدگی‌های بازی‌های قدرت‌های درگیر در معادلات و زورآزمایی‌ها و معاملات پشت صحنه، هر کار به ظاهر غیرممکن را ممکن کرد و با پراگماتیسم سیاسی ثابت کرد که سیاست هنر ممکن است. از این منظر، غیرممکن نیست و ممکن است وضعیت به گونه‌ای رقم بخورد که رضا پهلوی «شاه» شود.

اما، به نظر نگارنده، در یک فضای آزاد و در یک پروسه‌ی دمکراتیک و بدون اعمال فشار و فریب مردم و تحمیل و ترساندن مردم از «عقرب جراره» و ناچارکردن آنان به پناه بردن به «مار غاشیه» (نیازی هم به تصریح این نکته نیست که در مُثل و مثال آوردن هم جای بحث و مناقشه نیست)، غیر ممکن است که مردم ایران دوباره بخواهند یک نظام پادشاهی را در ایران برقرار کنند. چنین چیزی محال است، محال.

۹- در دنیای امروز، ما شاهد انقراض تدریجی، ولی قطعی و حتمی، نسل آخرین پادشاهان دیکتاتور جهان هستیم، مگر آنانی که به موقع و قبل از اینکه دیر شود «صدای انقلاب مردم» و انقراض خود را بشنوند و سربزنگاه و در آن لحظه‌ی تاریخی و بدون فوت وقت، خود را با دنیای آزاد و دمکراتیک امروز سازگار کنند و بپذیرند بعنوان بازماندگان زنده‌ی پادشاهان در «موزه‌های زنده‌ی پادشاهان» یا همان کاخ‌های سلطنتی، در جهان دمکراتیک امروز بمانند و نقش فرهنگی-اجتماعی-تاریخی ایفا کنند و نسلهای آینده هم مجبور نباشند برای دیدن آثار و نام و نشان آنان به کتابهای تاریخ و موزه‌های پاریس و نیویورک مراجعه کنند.

در قرن ۲۱ و عصر پیشرفت‌های عظیم و باورنکردنی انسان در تمام حوزه‌های زندگی، این توهین است به مردم که کس یا کسانی سودای شاه سازی یا شاه شدن را در سر داشته باشند. در کشور مورد بحث ما، «مقام» شاه دیگر وجود ندارد، لذا برای این اسائه‌ی ادب و هتک حرمت مردم، باید آن را از نو « تأسیس » کرد و به شخصی اعطاء کرد. اما برای چه کاری؟ برای اینکه در حوزه‌ی مذهبی، «حافظ» دین و مذهب رسمی باشد؟ برای اینکه در حوزه‌ی نظامی «فرمانده‌ی کل قوا» باشد؟ برای اینکه در حوزه‌ی سیاسی و حکومت بر مردم و اداره‌ی امور کشور، قوای سه گانه‌ی کشور «دستیاران» شاه باشند؟

اگر در این حوزه ها، شاه حاکم باشد، این دیگر دمکراسی و حاکمیت مردم بر مردم توسط مردم نیست.

اگر در این حوزه ها، شاه صلاحیت و قدرتی نداشته باشد، پس فقط ایفاء نقش موزه‌ی زنده به او اعطاء خواهد شد!

در دنیای امروز، حتی افغان‌ها و قدرت‌های جهانی، به خودٍ شخص «محمد ظاهر شاه» (و نه حتی یک شاهزاده)، اجازه‌ی  بازگشت سلطنت را ندادند. محمد ظاهر شاه، بعد از سقوط رژیم طالبان و درجریان برقراری نظام فعلی کشور، بطور جدی در کنگره‌ی بن آلمان شرکت کرد و برای ایجاد ائتلاف بین نیروهای سیاسی کشور به «لویه جرگه» کمک کرد و حتی در اولین فرصت هم به افغانستان بازگشت ولی نه تنها به قدرت بازنگشت بلکه حتی خواستار احیاء نظام سلطنت هم نشد. بعداً هم حتی در مام میهن نماند و به ایتالیا برگشت و در آنجا با دارفانی خداحافظی کرد. افغان‌ها هم، در ازاء چنین اقدام ارزشمندی، در قانون اساسی افغانستان لقب «بابای ملت» را، آنهم فقط برای دورانی که در قید حیات باشد، به او اعطاء کردند و نه بیشتر.

آیا آقای پهلوی تصور می‌کنند که سطح شعور سیاسی عمومی مردم در ایران آخوندزده و سطح توسعه یافتگی اجتماعی کشور کمتر و پائین‌تر از افغانستان باشد که، بعد از ۴۲ سال سیه‌روزی و تجربه‌ی حدود و قصاص و اعدام و شلاق و زندگی تحت نکبت جمهوری اسلامی، بخواهند نظام پادشاهی را احیاء و ایشان را پادشاه خود قرار بدهند!؟ درست است که در دنیای سیاست «امر غیرممکن و محال وجود ندارد» ولی چنین چیزی «در ایران امروز» محال است محال.

نمونه‌ی درس آموز دیگری که می‌توان به آن استناد کرد، مورد کشور نپال است که در سال ۲۰۰۸ مجلس موسسان منتخب مردم، با الغاء نظام پادشاهی و اعلام یک جمهوری دمکراتیک فدرال، تنها ۲ هفته به پادشاه مهلت داد تا کاخ سلطنتی را برای همیشه ترک کند.

راه دور نرویم؛ در جایی که ملت آگاه، مبارز و آزادیخواه کورد که ۷۵ سال پیش و در زمان دیکتاتوری آخرین شاه ایران، برای تعیین سرنوشت خود، نظام «جمهوری» کوردستان (و نه پادشاهی) را در مهاباد تأسیس کرده است، محال است بازگشت نظام پادشاهی را بپذیرد.

نظام سلطنتی بطور کلی و حتی «نهاد پادشاهی» در درون نظام‌های دمکراتیک مثل انگلیس، اسپانیا، سوئد و غیره یک «نهاد غیردمکراتیک» است. نظام پادشاهی حتی اگر تمام پر و بال استبدادی آن هم چیده شود و به یک موزه زنده‌ی و بی‌خطر هم تبدیل شود بازهم غیر دمکراتیک است، حتی اگر در ظاهر زیبا و دوست داشتنی هم باشد این زیبا و دوست داشتنی بودن هم چیزی از ماهیت غیر دمکراتیک آن کم نمی‌کند.

اساساً، وجود یک شخص یا مقام غیرمنتخب، غیرپاسخگو در برابر پارلمان مردم و الی الابد در رأس یک نظام که قرار است دمکراتیک باشد، نه معقول است و نه لازم.

۱۰- از لحاظ حقوقی، نظام دمکراتیک آینده‌ی ایران حق ندارد و نمی‌تواند حق تعیین سرنوشت مردم را از خود سلب کند و آن را به پادشاه اعطاء کند، چنین کاری خلاف «مقتضای ذات» دموکراسی و حاکمیت مردم است، چنین کاری موجب ابطال دموکراسی و ابطال حاکمیت مردم است. حتی اگر مردم بخواهند (که البته نمی‌خواهند)، حق ندارند حق حاکمیت و آزادی را از خود سلب کنند. نظام پادشاهی، حتی از نوع رقیق و لطیف و کمی تا قسمتی دمکراتیک شده‌ی آن، در اساس و ژنتیک خود با حاکمیت مردم منافات دارد. چنان نظامی، هرچه باشد و هر اسمی داشته باشد، دیگر دموکراسی نیست و نخواهد بود. بدیهی‌ست، تفویض اختیار اداره‌ی کشور و قوه‌ی مجریه برای مدت محدود (مثلاً برای چهار سال و حداکثر دو دوره‌ی متوالی) با اعطاء بخشی از حاکمیت مردم به یک شخص حقیقی یعنی پادشاه کاملاً متفاوت است.

۱۱- نمی‌شود هم به حاکمیت مردم معتقد باشد و هم بخواهد بعنوان پادشاه، در موارد حساس و ضروری با تشخیص مصلحت نظام و ضرورت حفظ اتحاد زوری و صوری در «ایرانِ ملل متفرق» وارد عمل شود و فصل الخطاب باشد. این وارد عمل شدن و فصل الخطاب بودن یعنی نفی و نقض حاکمیت مردم (حتی اگر محدود و جزئی باشد). این یعنی تعیین تکلیف کردن و تصمیم گرفتن به جای مردم و مراجع دمکراتیک تصمیم گیری دمکراتیک.

رضا پهلوی باید قبل از هر چیز و هر کس، تکلیف خود را روشن کند و نمی‌تواند بیش از این پشت سنگر زیبا ولی ضعیف و شکننده‌ی «هر چه مردم گفتند» موضع دوپهلو بگیرد و به قول فرانسوی ها میان دو صندلی پادشاهی – جمهوری بنشیند و هزینه سیاسی جانبداری از نوع نظام آینده‌ی ایران را به مردم تحمیل کند و خودش در این بازی برد – برد فقط منتظر برداشت ثمر و سود آن باشد و بخواهد در هر حال و با هر عنوان، در رأس کشور باشد. این وضعیتٍ نشستن میان این دو صندلی، نه برای او قابل دوام است نه برای مردم و آزادیخواهان قابل تحمل.

۱۲- همواره ادعا می‌کند که «من کار سیاسی نمی‌کنم»، «وارد هیچ حزب و تشکلی نمی‌شوم»، «فراحزبی و فرا مسلکی هستم»، «می‌خواهم ورای این احزاب و نیروهای سیاسی باشم و سعی کنم آنها را به هم نزدیک کنم».

یک دلیل برای اتخاذ این موضع مبهم و بینابینی و بازی برد – برد این است که رضا پهلوی یک پادشاهی‌خواه خجالتیست. شجاعت سیاسی ندارد و از وزن کِشی سیاسی می‌ترسد. رودربایستی دارد بگوید که خواهان احیاء نظام پادشاهیست. قدرت بیان آن را ندارد چون می‌داند این خواست و آرزو هیچ شانس موفقیتی ندارد و لذا نمی‌خواهد حباب اُبهت کاذب شاهانه و شاهزاده بودن را بشکند و این کارت بازی را از دست بدهد. قدرت و جلال و جبروت و مزایای نظام اعلی حضرتی را می‌خواهد ولی خجالت می‌کشد آن را بطور علنی مطالبه کند زیرا می‌داند طرح چنین خواستی امروزه روز مایه شرمساریست.

خجالت می‌کشد، چون در نظام آزاد و دمکراسی پیشرفته‌ی آمریکا و اروپا بزرگ شده و تربیت او یک تربیت متمدن غربی است و بطور طبیعی بعنوان یک غربی با تربیت خجالت می‌کشد که در این دنیای پیشرفته آزاد، در قرن ۲۱ و ۴۲ سال پس از پایان نظام پادشاهی، «علناً» و بدون رودربایستی خواستار احیاء و بازگشت چنین نظامی بشود ‌و لذا ترجیح می‌دهد کماکان با حفظ این هویت دوگانه‌ی پراگماتیستی، سخت و دردآور، میان دو صندلی پادشاهی – جمهوری بنشیند و چشم انتظار روزهای بهتر بماند.

۱۳- در واقع، از هم اکنون دارد در همان نقشی که برای آینده‌ی خود میخواهد یعنی پادشاه کشور و در رأس همه‌ی نیروهای سیاسی، عمل و رفتار می‌کند. اما متاسفانه، این رفتارِ تعمداً مبهم و «دوپهلو»ی پادشاه مآبانه‌ی امروز او، عملاً مخل و مانع ائتلاف بوده و بجز ضرر و زیان هیچ دستاورد دیگری برای مبارزه‌ی مردم ایران ندارد. این موضع گیری، عملاً رضا پهلوی را به سوی انفعال و استراتژی انتظار و حرکت و فعالیت در حواشی سوق داده است.

رضا پهلوی عملاً و آنچنان تبدیل شده به فاکتور انشقاق که حتی جمهوری اسلامی و شخص دیکتاتور علی خامنه‌ای هم آگاهانه و برای منزوی و منفعل کردن اپوزیسیون و جلوگیری ازهرگونه همگرایی و ائتلاف در میان آنها، در کنار سیاست  همیشگی منفور نشان دادن مجاهدین خلق، به استفاده از کارت پهلوی بعنوان «آنتی بادی» و عامل تفرقه و جدایی روی آورده است.

رضا پهلوی آگاهانه یا ناخودآگاه، در موقعیت و موضعی قرار گرفته که علی رغم میل خود، عملاً تبدیل به ابزاری شده که نفع آن به تداوم جمهوری اسلامی می‌رسد. با سوءاستفاده از «رضا پهلوی»، رژیم جمهوری اسلامی عملاً مانع بهم پیوستن نیروها و بوجود آمدن یک ائتلاف دموکراتیک برانداز می‌شود. رژیم جمهوری آخوندی با علم کردن و پر رنگ کردن کاذب نقش خانواده‌ی پهلوی، در مقاطع خاص و حساس و تبدیل آن به ایربگ و سوپاپ اطمینان، خطر را کانالیزه کرده و با انتساب و هدایت جریان و انرژی برانداز به پهلوی‌ها، جذابیت عمومی و فراگیر این حرکت‌های خطر ساز را ازبین می‌برد و عملاً به تخلیه‌ی آرام و کنترل شده‌ی آنها می‌پردازد.

۱۴- تلاش‌های جمهوری اسلامی، مستقیماً یا از طریق عوامل چند لایه‌ی خود، برای دفع خطر از خود از طریق آدرس غلط دادن و سرکار گذاشتن مردم و جریان‌های مختلف برانداز از یکطرف، و هویت دوگانه‌ی پراگماتیست و راحت‌طلب رضا پهلوی در سال‌های اخیر، از طرف دیگر، کار را به جایی رسانده است که برخی اشخاص و جریان‌های سیاسی آگاهانه (با حسن نیت و یا با پلان و سوء نیت) وارد عمل شده و او را هل داده‌اند به سوی شفافیت و موضع‌گیری و حالا که او انتخاب نمی‌کند، این افراد و گروه‌های خاص هستند که او را انتخاب و تحت تکفل سیاسی خود قرار داده، دست او را می فشارند و با او بیعت می‌کنند. چنین وضعیتی بسیار بیش از اینکه یک حمایت طبیعی و اصیل باشد، بیشتر به یک جریان‌سازی و حمایت کاذب و صوری و تصنعی می‌ماند آنهم برای متلاشی کردن و مانع شدن از بهم نزدیک شدن جریان‌های مختلف برانداز.

احتمالاً یکی از دلایل این که بطور واضح و شفاف خط سیاسی و حزبی خود را مشخص نمی‌کند و منتظر است تا دیگران (مردم) او را بر سر و رأس خود بنشانند، این باشد که به عادت مألوف طلبکار و راحت طلبانه، همچون پدرش که دیگران او را بر سر تاج و تخت آوردند و حفظ کردند و در انقلاب ناکام ۵۷ هم اراده‌ای برای ماندن در ایران و پرداخت هزینه و حل مشکلات کشور نداشت و شاید با خروج از کشور هم انتظار داشت که دیگران مشکل را برایش حل کنند و او بتواند با سلام و صلوات دوباره بر سر تاج و تخت برگردد، شاید ایشان هم همین رفتار راحت طلب و طلبکارانه را در پیش گرفته باشد!؟

۱۵- سرگردانی رضا پهلوی و خود بدیل‌بینی او موجب شده که بخواهد همه را زیر چتر خود داشته باشد. از همه حمایت می‌کند : از آقای تابنده قطب دراویش و آن سوگنامه‌ی احساسی، عوامانه و اغراق آمیزش، تا سپاه تروریستی پاسداران و حمایت از تتلو!

رضا پهلوی برای آینده خیلی روی سپاه حساب می‌کند و نگاه سمپاتیک ویژه‌ای به آنها دارد: در کشته شدن قاسم سلیمانی بزرگ تروریست جمهوری اسلامی سکوت می‌کند زیرا بعنوان پادشاهٍ رویاهایش، به نیروی قشون و عسکر احتیاج دارد؛ در جریان ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکراین توسط دو موشک سپاه پاسداران نیز، علیه خامنه‌ای موضع گیری می‌کند و در مورد سپاه پاسداران بعنوان عامل و مباشر این جنایت نابخشودنی سکوت می‌کند.

این قرائن و امارات نشان از این دارد که نگاه، عقل و دستگاه فکری و نرم افزاری رضا پهلوی برای کشورداری همان سیستم دیکتاتوری پدرش است، پادشاهی که به مردم تکیه ندارد بلکه به نیروی نظامی و قشون تکیه و احتیاج دارد برای حفظ و تحمیل خود بر مردم.

۱۶- باید همین امروز راه و گزینه‌ی مطلوب خود را انتخاب کند و هزینه‌ی سیاسی آن را هم متقبل شود:

یا زندگی اشرافی سلطنتی مانند ملکه‌ی انگلستان؛ که در اینصورت صحبت کردن از مردم و  مبارزه برای دموکراسی و حق مردم معنی ندارد و باید بگوید فقط می‌خواهد در ایران زندگی شاهانه داشته باشد و کاری به مردم ندارد و می‌خواهد موزه‌ی زنده‌ی پادشاهی ایران را تأسیس نماید.

و یا اولویت برای او حق حاکمیت مردم و دمکراسی است؛ که در اینصورت باید از احیاء و برپایی مجدد نظام پادشاهی چشم پوشی و صرفنظر کند.

بهترین کار و سالمترین تصمیم برای یک انسان دمکرات حقیقی، دست برداشتن از حتی فکر کردن به ایده‌ی احیاء نظام پادشاهی است چه رسد به کار عملی و احیاء واقعی آن. چرا عاقل کند «کاری» که باز آرد پشیمانی!؟

۱۷- دوران پادشاهی، و یا بدتر از آن، « بازگشت » به پادشاهی بسر رسیده و شاه بودن و شاه شدن دیگر در این قرن ۲۱ و عصر مدرن هیچ فایده‌ای برای مردم ندارد. در نظام‌های دمکراتیک کنونی، نقش پادشاه و دربار و خاندان سلطنتی عمدتاً محدود شده به تقدیم و نثار تاج گل در مناسبت‌های مختلف، سرگرم کردن عامه‌ی مردم با داستان‌های سیندرلاها و شاهزاده‌ها، عشق و عاشقی و ازدواج و طلاق و تولدها در خاندان سلطنتی، رونق بخشیدن به بخش توریسم کشورها و ایجاد جاذبه‌های توریستی – تفریحی – تاریخی و رونق اقتصادی در بخش‌های رسانه‌ای و سرگرم کننده‌ی عامه‌ی مردم.

آیا آقای رضا پهلوی هم می‌خواهند چنین نقشی داشته باشند؟ یا می‌خواهند (ولو بصورت محدود و کنترل شده) اٍعمال حاکمیت بکنند؟ و یا بیشتر هم می‌خواهد اگر برایش مقدور و ممکن شود؟ باید از ادامه‌ی بازی سیاسی در «وسط» زمین اپوزیسیون و در محدوده‌ی خاکستری دست بردارد. اگر صادقانه بدنبال یک نظام دمکراتیک «متعارف» است، در اینصورت باید فاتحه‌ی نظام پادشاهی را برای همیشه بخواند و عملاً بعنوان یک دمکرات متعهد و پایبند و آزادیخواه به خیل عظیم دموکراسی خواهان بپیوندد. اگر هم بدنبال تأسیس یک موزه‌ی زنده‌ی پادشاهی در ایران آزاد آینده است باید صراحتاً بگوید و موضع خود را روشن کند، شاید در اینصورت اتفاقاً طرفدارانش هم بیشتر شوند و البته که در این فرض و گزینه‌ی «موزه‌ی زنده‌ی پادشاهی»، مسئله‌ی اٍعمال حاکمیت سیاسی، سالبه‌ی به انتفاء موضوع خواهد بود.

۱۸- در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، آنچه که می‌تواند و باید در ایالات متحده‌ی ایران USI بعنوان یک جمهوری فدرال کثیرالمله، محور ائتلاف و اشتراک قرار گیرد، قانون است قانون.

باید قانون دمکراتیک حاکم و پادشاه باشد نه برعکس. آن وحدت «ملی» ادعایی و مطلوب در نظام دموکراتیک آینده‌ی ایران، فقط با حاکم شدن «قانون» در «مافوق» همه است که ممکن است بدست آید نه با حاکم کردن و مافوق کردن «شخص» حتی اگر این شخص، خیلی لیبرال منش و فهمیده و فرهیخته هم باشد، بازهم حاکم کردن قانون فرهیخته‌تر است. بنابراین « شاهزاده‌ی فرهیخته » بهتر است برای امر فرهیخته‌تر، یعنی حاکمیت قانون دمکراتیک در تمام سطوح و تا عالیترین سطوح، تلاش کند و منشأ اثر قرار گیرد و نه برای رزرو کردن آخرین طبقه‌ی فوقانی آسمانخراش حاکمیت برای شخص خودش.

اگر رضا پهلوی واقعاً تمایل دارد در آن بالا بعنوان هماهنگ کننده‌ی ملل ایران و فراتر از درگیری احزاب عمل کند و بعنوان پادشاه در رأس همه باشد، بهتر است به جای شاه شدن به گزینه‌ای مانند جایگاه رئیس‌جمهور اسرائیل فکر کنند که در آن دمکراسی قوی و پرچالش، هم تشریفاتیست، هم در رأس همه قرار دارد بدون اینکه در رأس امور باشد و قدرت زیادی داشته باشد و هم هماهنگ کننده‌ی جریان‌های مختلف است.

۱۹- دیگر دوران شخص و رهبری شخصی و فردپرستی سپری شده است. آنچه مهم است، «نه خود شخص» بلکه فکر او و برنامه‌ی سیاسی او برای جامعه است. مهم نیست که پدر و جد پدری رضا پهلوی شاه بوده‌اند، خودش چه تحصیلاتی کرده؟ و یا چه شغلی بلد است؟ یا اینکه خوش مشرب بوده و تربیت غربی دارد و اموری از این قبیل؛ مهم و تعیین کننده این است که این شخص رضا پهلوی چه برنامه‌ی سیاسی دمکراتیکی ارائه می‌کند و دقیقاً بر اساس برنامه و طرح سیاسی‌اش است که باید مورد قضاوت و ارزیابی سیاسی قرار گیرد.

بدیهی‌ست که تمام مبارزه‌ی امروز آزادیخواهان دمکرات برای این است که دیگر هیچ « شخص حقیقی » و هیچ « شخص حقوقی » نتواند قدرت را قبضه کند و بر سرنوشت مردم ایران حاکم شود.

«آلترناتیو» و «بدیل» رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی در میان «هیچ یک» از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی تشکیل دهنده‌ی «اپوزیسیون» نیست، نه در داخل و نه در خارج از کشور. جایگزین و آلترناتیو «نظام و ساختار جمهوری اسلامی»، آن «نظام و ساختار دمکراتیکی» است که «جای» جمهوری اسلامی را می‌گیرد و آن ساختار و نظام دمکراتیک و دمکراسی، طبیعتاً و الزاماً، نمی‌تواند با «هیچ یک» از «شخص» یا «گروه‌های» اپوزیسیون جمهوری اسلامی، یکی تلقی شود. این دو کاملاً از هم متمایز و غیر قابل انطباق بر یکدیگرند.

این شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی، طبعاً و طبیعتاً در «درون» آن ساختار جایگزین قرار می‌گیرند.

از لحاظ حقوقی و عقلی گفته می‌شود که «احاطه‌ی محاط بر محیط محال است». دمکراسی یک نظام و ساختاریست که محیط، احاطه کننده و دربرگیرنده‌ی «هر یک» و «تک تک» شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی اپوزیسیون است که برای جایگزین کردن جمهوری اسلامی تلاش و مبارزه می‌کنند.

بنابراین، دمکرات بودن و مبارزه برای برقراری یک نظام دمکراتیک، طبعاً و منطقاً، مغایرت دارد با «آلترناتیو سازی» یا توقع اینکه چه کسی یا چه گروهی «جای» جمهوری اسلامی را می‌گیرد؟ هیچ کس و هیچ گروهی! بلکه «یک نظام دیگر»، یک نظام دمکراتیک دیگر «جای» جمهوری اسلامی را می‌گیرد. و این نظام دمکراتیک آتی نمی‌تواند هیچ شخص یا گروه سیاسی باشد. این اشخاص و گروه‌ها در «درون» دمکراسی آینده قرار می‌گیرند و نه در رأس آن!

۲۰- شاید برای حسن ختام این مقاله و حسن آغاز نوین فعالیت‌های آتی رضا پهلوی، یادآوری این نکته خالی از لطف نباشد که: ۴۲ سال است که ایران دیگر یک «مملکت» نیست. ایران یک «کشور» است.

مملکت یا Royaume یا Kingdom  نام کشوری است که رژیم آن پادشاهی و شخص شاه در رأس آن قرار دارد. در این  نظام‌ها، مملکت، مٍلک و مایملکٍ پادشاه است. در مملکت، «مردم» در واقع «رعیت» پادشاه و «جزئی» از اجزاء مملکت او هستند. در حالیکه، در یک کشور رعیت نداریم، «مردم» داریم. مردمی که به کشور تعلق دارند و کشور به آنها تعلق دارد.

رضا پهلوی می‌تواند عجالتاً برای آغاز کار و نشان دادن حسن نیت خود، دیگر از ضَمیر ملکی اول شخص مفرد برای بیان نسبت و رابطه‌ی خود با ایران استفاده نکند و بجای آن از ضَمیر اول شخص جمع استفاده کند.

رضا پهلوی ازآنجا که خود را متعلق به کشور و مردم ایران نمی‌داند بلکه بیشتر کشور را مٍلک و مملکت خود می‌داند، آگاهانه یا ناخودآگاه سر ضمیر خود را بیان می‌کند و از این تعابیر معنی دار ولی افشاگر سر ضمیر استفاده می‌کند. کار سختی نیست، از این به بعد می‌تواند بجای استفاده از واژه‌های ناصحیح و اهانت‌آمیز و تعابیری ازقبیل «کشورم» یا «کشورِ من»، از واژه های صحیح و دمکراتیک و ارزشمندی چون کشورِ«ما» یا کشور«مان» استفاده کند.

نظام دمکراتیک آینده و حکومت شراکتیِ میان همه‌ی ملل ایران، از هر نوع و با هر اسم و رسمی که باشد، یقیناً نه دینی خواهد بود و نه پادشاهی. جنایت‌ها و تجربه‌ی تلخ و خونین و سیاه این دو رژیم استبدادی، چندین نسل از ایرانیان را، هر یک به گونه ای، داغدار و به خاک سیاه نشانده است.

از یاد نبریم: شاهزادگان صرفاً بخاطر «تولد و میراث بیولوژیکی» خود به قدرت می رسند، در حالیکه رؤسای جمهور «دمکراتیک» بخاطر قابلیت و توانایی و مبارزات فکری – سیاسی خود برگزیده می‌شوند.

زمان، زمان گفتن حقیقت است. آقای رضا پهلوی باید انتخاب کند که کدام یک را می پسندد !؟ امیدوارم گزینه‌ای را برگزیند که در این قرن ۲۱ هم توهین به شعور انسان‌ها نباشد و هم در مبارزه‌ی پایانی برای پایان دادن به حکومت آخوندی مفید و مؤثر باشد.

«ملتی که آزادی بخواهد، باید نرخ آن آزادی را بپردازد» (دکتر عبدالرحمان قاسملو)

 

امید ساعدی

دکترای حقوق از دانشگاه سوربُن پاریس ۱

وکیل دادگستری عضو کانون وکلاء پاریس

پاریس، مهر ماه ۱۳۹۹

تماس : omidsaedi2000@gmail.com 

اشتراک:

مطالب مرتبط:

3333

پخش زنده سیمای آزادی

Popular Posts

مسعود رجوی-۲۲بهمن ۱۴۰۱: «اتوبوس مجانی» استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی، آزادیخواهان و ...

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

توییتر اختر شبانه

پیام مسعود رجوی در دومین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی

برچسب‌ها

۱۰شهریور ۱۲اردیبهشت ۱۳آبان ۱۴اسفند ۱۶آذر ۱۷ژوئن ۱۷شهریور ۱۸تیر۷۸ ۱۹بهمن۴۹ ۱۹بهمن۶۰ ۱۹فروردین۹۰ ۲۶مهر ۳۰تیر ۳۰خرداد ۳۰دی ۳۰فروردین ۳۰مهر ۳ژوئیه ۴خرداد ۵ مهر ۸ مارس آب آبادان آتش بس آتش سوزی آخوند کاشانی آخوندی آذربایجان آرژانتین آری به جمهوری دمکراتیک آزادی آزادی بیان آزادی هدایتگر مردم آزادیخواهان آژانس اتمی آستان قدس آستفیک آسوشیتدپرس آشنایی با شورای ملی مقاومت آشنایی با مجاهدین آفریقا آقازاده ها آگاهی آلبانی آلبرتو نیسمن آلترناتیو آلمان آلودگی هوا آمریکا آموزشی آموزه تاریخی آموزه سیاسی آموزه فلسفی آنالیا آنتورپ آنتونیو گوترز آندرانیک آهنگساز ابراهیم ذاکری ابراهیم مرادی ابواحسن صبا اپورتونیسم اپوزیسیون اتحاد اتحاد ملی اتحادیه اروپا اتمی اتوبوس خوابی اجباری اجتماعی احتکار احزاب سیاسی احمد رئوف بشری دوست احمد رضایی احمد مقدم احمد وحیدی احمدرضا جلالی اخبار اخبار جعلی اختلاس اختناق ادبیات اراذل اربعین ارتجاع ارتش آزادیبخش ارتش آزادیبخش ملی ایران اردشیر زاهدی ارز ارژنگ داوودی ارمنستان اروپا ارومیه اژه ای استاد استان استبداد استبداد دینی استثمار استراتژی استراتژیک استعمار استقلال استقلال آمریکا استکهلم اسدالله اسدی اسفند۹۸ اسکاتلند اسکاندیناوی اسلام اسلام انقلابی اسلامشهر اسماعیل خطیب اسماعیل شریف زاده اسناد اسیر جنگی اشپیگل اشرف اشرف پهلوی اشرف رجوی اشرف هادی اشرف۳ اشغالگر اصغر بدیع زادگان اصغر بدیع‌زادگان اصغر مهدیزاده اصفهان اصلاح طلب اصلاح طلبی اصلاحات اصلاحات ارضی اصلاح‌طلب اصولگرا اطلاعیه اعتراض اعتراض سراسری اعتراضات اعتراضات سراسری اعتصاب اعتیاد اعدام اعدام بنیانگذاران مجاهدین اف ای تی اف افتخار افسانه افشاگری افطار افغانستان اقتصاد اقتصادی اکبر صمدی الکساندر مدوید الله قلی خان المپیک امام جعفر صادق امام حسن عسکری امام حسن مجتبی امام حسین امام رضا امام زمان امام زین العابدین امام سجاد امام صادق امام محمد باقر امام موسی ابن جعفر امام هشتم امام هفتم امجدیه امیرپرویز پویان امیرخیزی امیرکبیر انتخاب انتخابات انتخابات قلابی انتخابات۱۴۰۰ انجمن نجات انجمن نجاست انجیل اندیشه اندیکا اندیمشک انسان انسانیت انفال انفجار امیا انفجار حرم امام رضا انقلاب انقلاب ۵۷ انقلاب اکتبر انقلاب ایدئولوژیک انقلاب دمکراتیک انقلاب سفید انقلاب صنعتی انقلاب ضد سلطنتی انقلاب فرهنگی انقلاب کبیر فرانسه انقلاب مشروطه انقلاب نوین انقلابی انقلابیون انگلستان انگلیس اوباش اوریانا فالاچی اوکراین اومیکرون اوین اهواز ای ایران ایتالیا ایدئولوژی ایذه ایران ایران آزاد۲۰۲۱ ایران آزاد۲۰۲۲ ایران اینترنشنال ایران فردا ایران گیت ایران مرز پرگهر ایرانیان ایلیرمتا اینترنت ایندیپندنت اینستاگرام أزادی بازجو بازرگان بازگشایی مدارس بازنشستگان بازیگر بالکان بانک بحران بحران آب بختیار بدهی برانداز براندازی برجام برف برق برلین برنامه ۱۰ ماده ای بسیج بسیجی بعثت بکتاش آبتین بگو نه بلژیک بلوچستان بمب اتمی بنان بند۲۰۹ بنزین بنی صدر بنیاد برکت بنیاد فرانس لیبرته بنیادگرایی بنیانگذاران سازمان مجاهدین بوچا بودجه بودجه۱۴۰۰ بودجه۱۴۰۱ بورس بویراحمد بهار بهبهان بهداشت بهرام عالیوندی بهرام عین اللهی بهزاد معزی بهشت زهرا بی بی سی بیانیه بیت کوین بیرجند بیروت بیژن جزنی بیژن مفید بیسواد بیکاران بیکاری بیوگرافی پابلو نرودا پارلمان اروپا پاریس پاسارگاد پایداری پدرطالقانی پرچم پرس تی وی پرستاران پرواز بزرگ پروپاگاندا پرویز خزایی پروین اعتصامی پمپئو پناهندگان پوریای ولی پول پهباد پهلوان پهلوان فیلابی پهلوی پیام پیامبر پیروزی پیشتاز پیک پنجم پیک شادی پیک ششم پیمان جبلی تابلو تاریخ تاریخ ایران تاریخ ا یران تاریخ اسلام تاریخ ایران تاریخ بیداری ایرانیان تاریخ جهان تاریخ شفاهی تاریخ فرانسه تاریخ مشروطه تاریخ معاصر تاریخچه مجاهدین تاریخساز تاریخی تاریکی تاسوعا تاکتیک تئاتر و سینما تأسیس سازمان مجاهدین تبریز تبعید تبیین جهان تجارت تجزیه تحریف تحریم تحریم انتخابات تحصیل تحلیل سیاسی تخت جمشید تختی تخریب ترامپ ترانه ترک تحصیل ترور تروریست تروریستی تروریسم تروریسم دولتی تریتا پارسی تشکیلات تشکیلات بیرون زندان تشیع تصنیف تظاهرات تفسیر تکامل تلگرام تلویزیون تمدن ایران تنگستان توحید تورم توسکا تولید توماج صالحی توماس سانکارا تهران تهران بزرگ تیرباران ثروت ثریا ابوالفتحی ثقه‌الاسلام جاسوس جام زهر جامعه جامعه المصطفی جان مترکه جاوید رحمان جایزه نوبل جایگاه انسان جدایی دین از دولت جریان اپورتونیستی چپ‌نما جعبه سیاه جعفر کاظمی جعلیات جمشید پیمان جمعه سیاه جمهوری خواه جمهوری دمکراتیک جنایت جنایت علیه بشریت جنبش برابری جنبش تنباکو جنبش جنگل جنبش دادخواهی جنسیتی جنگ جنگ ایران و عراق جنگ جهانی جنگ خلیج جنگ داخلی جنگ روانی جنگ سیاسی جنگ ضد میهنی جنگ قدرت جنگ کثیف جنگل جنگل تراشی جوانان جهاد کشاورزی جهان چارلی چاپلین چپ نما چپاول چریک فدایی چریکهای فدایی چماقداری چه باید کرد چه گوارا چهارشبنه سوری چهارمحال بختیاری چین حبیب خبیری حبیب خدا حبیب‌الله بدیعی حج حجاب حجت زمانی حزب توده حزب جمهوری حزب رستاخیز حزب‌الله حسن اشرفیان حسن ظریف حسن ظریف ناظریان حسن فیروزآبادی حسن نوروزی حسین امیر عبداللهیان حسین دهلوی حسین طائب حسین فارسی حسین فاطمی حسین گل گلاب حسینیان حشدالشعبی حضرت زینب حضرت علی حضرت فاطمه حضرت محمد حضرت معصومه علیها سلام حضرت مهدی حقوق حقوق بشر حقوق زنان حکایت حکومت حکومت علی حکومت نظامی حماس حمایت حمله خارجی حمید اسدیان حمید لاجوردی حمید مصدق حمید نوری حنیف عزیزی حنیف نژاد حنیف‌نژاد حوزه خائن خاتمی خاش خاطرات خاطرات زندان خاطرات سیاسی خامنه ای خامنه‌ای خانواده خانواده شفایی خاور میانه خاوران خاورمیانه خبرگان خبرگزاری خبرنگار خدا خدیجه خرمشهر خسرو گلسرخی خشک سالی خشونت خصوصی سازی خط فقر خطر خلق خلقت انسان خلیفه خلیل رضایی خمینی خواننده خواهران میرابال خودروسازی خودکشی خودمختاری خوزستان خیانت دادخواهی دادگاه دادگاه مردمی آبان دارو داستان دانش آموز دانشجو دانشگاه دانشگاه تهران دانشمند دانشیان دانیل میتران داوود باقروند داوود رحمانی دبیر کل سازمان ملل دجال دختر آبی درگذشت دروغ دزدی دستمزد دفاع مقدس دفاعیات مجاهدین دکتر حسین گل‌گلاب دلار دلتا دلوار دمکراتیک دمکراسی دمکراسی خیانت شده دوباره می‌سازمت وطن دوران آماده باش دورس دولت دهخدا دهقانان دهه ۶۰ دی دیالکتیک دیپلماسی دیدار صلح دیکتاتور دیکتاتوری دیکتاتوری سلطنتی دیکتاتوری مذهبی دین دین و مذهب دیوید ایمس دیوید کلیگور ذوالقرنین ذوب آهن رادیو مجاهد رانت راه حل سرنگونی راهرو مرگ رای من سرنگونی رئیس جمهور برگزیده رئیسی رباط کریم رپ اعتراضی رجوی رحمان کریمی رزمناو پوتمکین رزمنده رژیم آخوندی رژیم شاه رسانه رسانه حکومتی رستاخیز رستم قاسمی رسول تبریزی رسول خدا رسول مشکین فام رشنگری رشوه رضا پهلوی رضا خان رضا رضایی رضا شاه رضا شمیرانی رفراندوم رفسنجانی رمزارز رمضان رمضان۱۴۰۰ رمضان۱۴۰۱ رنگ روغن روح‌الله حسینیان روح‌الله خالقی روحانی روحانی مترقی روز جهانی روز جهانی حقوق بشر روز جهانی زن روز جهانی صلح روز جهانی کارگر روز جهانی کودک روز جهانی مبارزه با اعدام روز جهانی معلم روز دانشجو روز معلم روزجهانی منع خشونت علیه زنان روزنامه روس تزاری روسیه روشنایی روشنفکر روشنگری رها بحرینی رهایی رهبر مقاومت رهبری ریاست جمهوری ریچارد رابرتس زادی زاگرس زاهدان زاینده رود زباله گردی زبان زری اصفهانی زلزله زمستان زمین زن زنان زندان زندان تهران بزرگ زندان گوهردشت زندانی زندانی سیاسی زندانیان سیاسی زوربا زهرا مریخی زهره صمدی زیارت زینب زینب پاشا زینب کبری زینت میرهاشمی ژئوپلیتیک ژنرال اودیرنو ژنرال دوگل ژنو ژیلبر میتران سارق انقلاب سازمان چریکهای فدایی خلق سازمان خبات کردستان سازمان مجاهدین سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان ملل سال تحصیلی سال میلادی سال نو سال۱۴۰۰ سالن مرگ سانسور ساواک سایبری سپ سپاه سپاه پاسداران سپاه قدس ستار بهشتی ستارخان سخنرانی سخنگوی مجاهدین سراوان سرجنگل سرکوب سرنگونی سرود سرویس جهانی سعدی سعید اقبالی سعید بهبهانی سعید سلطانپور سعید شاهسوندی سعید ماسوری سعید محسن سکولار دمکراسی سکولاریسم سلاح سلطنت سلطنت پهلوی سلطنت طلب سنگسار سواد سوئد سوئیس سوخت بر سوختبران سوریه سولماز ابوعلی سولیوان سونگون سهام سهراب سپهری سی ان ان سیاست سیاسی سیامک نادری سیاوش سیفی سیاهکل سیزده بدر سیستان سیل سیمای آزادی سیمین بهبانی سیمین بهبهانی سیمین دانشور سینما شادگان شاعر شام غریبان شاملو شانگهای شاه شاهزاده شاهنشاهی شب قدر شب یلدا شباهنگ شبکه تروریستی شبکه های اجتماعی شجریان شخصیتهای ایرانی شرایط ذهنی شرایط عینی شریف واقفی شستا شعائر شعار نویسی شعر شعر نو شکرالله پاک‌نژاد شکنجه شکنجه گر شکوفه شمال شورای امنیت شورای مرکزی مجاهدین شورای ملی مقاومت شورای ملی مقاومت ایران شورای نگهبان شورش شوروی شوش شهادت شهدا شهر شهر ری شهر کرد شهر مهران شهرداری تهران شهرزاد احسانی ناطق شهرقصه شهرکرد شهلا حریری مطلق شهیدان شیخ شیخ فضل الله نوری شیخ محمد خیابانی شیر و خورشید شیراز شیطان سازی شیلی شیوا ممقانی صادرات صالح کهندل صدام صدای مجاهد صدور انقلاب صدور بحران صدیقه مجاوری صلح صمد بهرنگی صنایع فولاد صنعت صیاد شیرازی صیانت ضربه شهریور ۵۰ ضرغامی طالبان طالقانی طبری طرح صلح طلسم جنگ طنز سیاسی ظریف ظلمت عارف قزوینی عاشورا عباس داوری عباسقلی صالحی عبدالرضا شهلایی عدالت عدالت در اسلام عراق عرفان عزت الله مقبلی عزیز فولادوند عزیمت از فرانسه عشق عفوبین الملل عقیده عکاسی عکس علم علمی علی علی اکبر اکبری علی اکبر دهخدا علی ربیعی علی صارمی علی صالح آبادی علی مطهری علی میهن دوست علی همتیان علیرضا جعفرزاده علیرضا خالوکاکایی عماد رام عملیات عملیات آفتاب عملیات چلچراغ عملیات مروارید عوام فریبانه عیاران عید فطر عید قربان عید مبعث عیسی آزاده عیسی مسیح غارت غارت و چپاول غرب غلامحسین اسماعیلی غلامحسین بنان غلامحسین ساعدی غلامرضا تختی غلامرضا مسعودی فاجعه فارسی فاز سیاسی فاشیسم دینی فاشیسم مذهبی فاصله طبقاتی فاطمه فاطمه امینی فاطمه زهرا فاطمه صادقی فاطمه مصباح فتانه زارعی فدایی خلق فرار شاه فرانسوا میتران فرانسه فرانکفورتر آلگماینه فرخی یزدی فردوست فردوسی فرشید نصر‌اللهی فرعون فرقه فروش اندام فروغ ایران فروغ جاویدان فرونشست زمین فرهنگ فرهنگی فرهنگیان فریدون مشیری فساد فشافویه فضای مجازی فعال محیط زیست فقر فلاکت فلسطین فلسفه فوتبال فولاد فولاد مبارکه فیزیک فیک نیوز فیلترینگ فیلم سینمایی قاتلان ۶۷ قاجار قاچاق قاسم سلیمانی قاسملو قاضی محمد قالیباف قانون اساسی قانون کار قتل عام قتل عام۶۷ قتلهای زنجیره ای قرآن قرارداد ننگین قرارداد۲۵ساله قربانعلی حسین نژاد. قربانیان قربانیان کرونا قرن پانزدهم قرنطینه قزاق قزلحصار قزوین قضاوت قطعی برق قم قوه قضاییه قهرمان قیام قیام ۲۱دی قیام 57 قیام ۸۸ قیام آبان قیام آبان۹۸ قیام بنزین قیام تنگستان قیام خوزستان قیام دی قیام دیماه ۹۶ قیام دیماه ۹۸ قیام روشنگری قیام سراسری قیام سراوان قیام ضد سلطنتی قیام عراق قیام کارگران قیام۱۴۰۱ قیام۳۰تیر قیصر قیمت کابل کابینه دولت کاخ سفید کارخانه کارگر کارگران کارگردان کارنامه کارنامه سبز کاروان بهار کاریکاتور کاظم رجوی کانادا کانون کانون شورشی کانونهای شورشی کتا صوتی کتاب کتاب اجتماعی کتاب امام حسین کتاب تاریخی کتاب سیاسی کتاب صوتی کرامت الله دانشیان کربلا کربلای۴ کرج کردستان کرونا کریسمس کریمپور شیرازی کسری بودجه کشاورزان کشاورزی کشتار کشتی کشور کشیش کشیش دیباج کشیش میکائلیان کلنل پسیان کلیسا کمیسیون اقتصاد کمیسیون کار کنفرانس کنکور کنگره کوثر کوچک خان کودتا کودتانی فرهنگی کودتای ۲۸ مرداد کودتای ۲۸مرداد کودتای سوم اسفند کودکان کودکان کار کوروش بزرگ کوروش کبیر کولبران کولبری کویت کهشکان کهکشان کهکشان۱۴۰۰ کهکشان۱۴۰۱ کهکشان۱۴۰۳ کهکشان۲۰۲۱ کهکیلویه کی‌را رودیک کیفرخواست گاردین گاندی گرانی گردهمایی گرسنگان گرسنگی گروگان گزارش گزارش خبری گزینه سرنگونی گلرخ ایرایی گلزاده غفوری گلستان گلسرخی گور جمعی گوهر مراد گیسو شاکری لاجوردی لاریجانی لاهیجان لباس شخصی لبنان لرستان لغت نامه لمپن لنین لوازم التحریر لوموند لویزان لوییزا همریش لوییزا هومریش لیبرتی لیبی لیست تروریستی لیست شهیدان مادر شایسته مادران آبان مادران خاوران مارکز مافیا ماکرون مالباخته مالیات ماه رمضان ماهشهر مایک پنس مایکل وایت مبارزات مبارزه مبارزه چیست مبارزه مسلحانه مبعث متروپل مثنوی مجازات مجاهد مجاهدین مجاهدین خلق ایران مجتبی اخگر مجروحان قیام مجلس مجمع عمومی ملل متحد مجید اسدی مجید صاحب جمع محاکمه محرم محسن رضایی محسن زادشیر محسن معصومی محمد اسلامی محمد تهرانچی محمد حنیف نژاد محمد حنیف‌نژاد محمد خدابنده‌لویی محمد ری شهری محمد زند محمد سیدی کاشانی محمد صادق محمد ضابطی محمد کاظم محمد کرد زنگنه محمد محدثین محمد مخبر محمد مهدی اسماعیلی محمدباقر شفتی محمدرضا ایرانپور محمدرضا سعادتی محمدرضا قرایی آشتیانی محمدعلی توحیدی محمدعلی حاج آقایی محمود رویایی محمود عسگریزاده محمود مهدوی محیط زیست مدارس مدرس مدرک تقلبی مدیا مذاکره مذهب مذهبی مرتجعین مرتضی حنانه مرجان مرد مردم مرز پرگهر مرضیه مرغ سحر مریلند مریم بختیاری مریم رجوی مریم قدسی مآب مریم گلزاده غفوری مزار شهیدان مزدور مزدوران مژگان پارسایی مژگان کوکبی مسجد سلیمان مسجد فاطمه زهرا مسعود احمدزاده مسعود خدابنده مسعود راتبی مسعود رجوی مسعود صفدری مسعود مقبلی مسکن مسیح مسیحی مشروطه مشهد مصباح یزدی مصداقی مصدق مطالبات قانونی مطبوعات معصومه عضدانلو معلم معلمان مقالات مقالات اجتماعی مقالات اقتصادی مقالات تاریخی مقالات سیاسی مقاومت مقاومت ایران مقاومت سراسری مقبره کوروش مکه ملا نصرالدین ملاقات ملک الشعرا ملی شدن نفت مماشات من اگر برخیزم مناسک حج منافقین منتظری منطقه منوتو منوچهر براتی منوچهر سخایی منوچهر طاهر زاده منوچهر هزارخانی منیره رجوی مواد مخدر موزه قتل عام۶۷ موزیک موسسات خیریه موسسان پنجم موسی خیابانی موسیقی موشک باران موشکی موقعیت انقلابی مولانا مهاجرت مهدی ابریشمچی مهدی دیباج مهدی رضایی مهندسی انتخابات میانجی میتران میتینگ میدان ژاله میدان میلیونی میرزا رضا کرمانی میرزا کوچک خان میرزاده عشقی میکونوس میکیس تئودوراکیس میلاد میلیشیا میلیونی میهن تی وی ناصر دیوان کازرونی ناصر صادق ناصرالدین شاه ناظم حکمت نافرمانی مدنی نامه نایاک ندا حسنی نرگس غفاری نروژ نسرین پارسیان نسل کشی نشریه مجاهد نصرالله زرین پنجه نطنز نظامی نظرسنجی نفت نفتگران نقاشی نقدینگی نمایشگاه نمایشنامه نماینده نورمراد کله جویی الوار نوروز نوروز۱۴۰۰ نوروز۱۴۰۱ نوروز۱۴۰۳ نوروز۱۴۰۴ نوروز۹۹ نوری علا نوید افکاری نویسنده نهضت ملی نیروی انتظامی نیروی قدس نیشکر هفت تپه نیکسون نیما یوشیج نیمه شعبان نیویورک تایمز واشنگتن واکسن واکسن برکت واکسن چینی واکسن فایزر واکسیناسیون ورزش ورزشکاران وزارت اطلاعات وزارت خارجه وزرات اطلاعات وطن وفات ولادت ولایت فقیه ولی فقیه ولی‌الله فیض‌مهدوی ویتنام ویروس ویکتور خارا ویلیام هزلیت وین هائیک هوسپیان مهر هاشم خواستار هالیوود هامبورگ هایک هوسپیان مهر هجرت هجرت بزرگ هزارخانی هسته ای هلدینگ همایون کهزادی همبستگی همدان همیاری هنر هنرمند هواپیمای اوکراینی هورالعظیم هیتلر یادواره یارانه یاسرعرفات یروم ستاقیان یزدی یعقوب ترابی یغمایی یک شاخه گل یوسف نوری یونان یونایتد پرس یونسکو FATF

بازدید از وبلاگ

472725

مانور بزرگ جنگی سیمرغ رهایی ارتش آزادیبخش ملی ایران