۲۰ بهمن ۹۹
ديدار با شماري از هواداران و مجاهدين ـ مسعود رجوي – اور سوراواز
– ۲۱ بهمن۱۳۶۰
خلاصه سخنرانی:
هرمرگ بطور طبيعي دريچهايست كه به روي تباهي به روي خميني و به روي ارتجاع بسته ميشه. اما بعضي مرگ ها بسيارسنگينند، سنگينتر از سلسله جبال البرز ازجمله شهادت موسي
ما مجاهد خلقيم، ضمناً ميخوايم مجاهد خلق بسازيم، و رشد بديم مفهومش اينه نه
فقط افشاگري و تظاهرات يا به قول خودتون اكسيون، واينطور چيزها، يك چيزي در وراي
اينها هم مد نظرمون هست، اون ساختن انسان، ساختن مجاهد خلقه
ما به دوشها به شانهها يعني به ظرفيتها، به قلبها به ضميرها به روانها و
ذهنهايي نياز داريم فراوان كه بتوانند از هر جهت رنج يك انقلاب را تحمل
كنند و بارش را بردوش بكشند
تكرار ميكنم، درداخل خودمون توي پيام موسي شايد ديديد، ما به هيچ وجه با اين
چشمانداز كه زود به قدرت برسيم شروع نكرديم، بنابر اين مقدم بر هرچيز، مبارزه ما صرفاً
انجام وظيفه تاريخي انقلابي ايدئولوژيك و تشكيلاتي بود كه فقط ازمجاهدين بر ميآمد
تا اونجاييكه به وظيفه خودمجاهدين برميگرده در داخل خود مجاهدين، هدف قدرت
نيست، هدف سرفرازي تاريخي وعقيدتيست درست به همين دليل ميبايست جايگاه اخص
تاريخيمون رو كه در دههها و در قرنها نصيب كسي كمتر ميشود درك كنيم و به همين
دليل بايستي انرژي بيشتري را از خودمون آزاد كنيم و خوان و كفور نباشيم ناسپاس
گفتم ديگه خمينيه قدرت سياسي قدرت مذهبي باهمه، يه قدرت سياسي صرف مثل
شاه نيست، جنگش هم نه فقط يه جنگ سياسي، جنگ زمان شاه هم فقط سياسي نبود ها
اصلاً اينجا ميخوام بگم بارزتره براي ما، جنگ باهمه چيز است برسر همه چيز،
برسرخلق برسر ايدئولوژي برسر اسلام برسر سازمان، ودرست به همين دليل، فداش هم فداي
همه چيزِه، فدايي كه گم نميشهها، فدايي كه سرضرب اونو در محاق فرو ميبره، درذهن روح
و قلب مردم، وشمارو بيرون مياره ومطرح ميكنه، و اين البته خيلي خيلي افتخار ميخواد،
دقيقتر و روشنترو صريحتر بگم مجاهد خلق بودن در اين دوران افتخاريست كه در خيلي
از مقاطع تاريخي كمتر نصيب جريان نيرو سازمان، ويافردي شده و خداكنه كه بتونيم به
حرمت و عزت و شرف خون شهدامون و خواستهاي برحق و عادلانه خلقمون تا آخرش رو هم
بريم
من مجاهد ميخوام تو و امامت رو وهمه روشها و بنيادها و نهادها وتفكر،
تفكر ارتجاعي ضد خلقي و مملو از سفلهگيتون رو از بنياد وازريشه بربكنم به
هرقيمتي، بجنگ تا بجنگيم
انقلابي هستيم كه نميخواهيم به فروش بريم، به همين دليل خيلي جاها مطلوب
نيستيم بلكه محكم و استوار ايستادهايم روي مواضعمون و خودمونيم ونه غيرازاين، دست
نشانده نيستيم، گردنمون بلنده، يعني سرفرازيم، سرمون بالاست، همه فشارهارو به
خودمون خريديم، براي اينكه رو شرف ايدئولوژيكي سياسي و ملي و عقيدتيمون بايستيم
وايستاديم.
حالا براي شما با خط سرخ وخونين بر سر همه انجمنهاي دانشجويي هوادار
بازار، همه شاخهها و شعب مختلف فعاليت سازمان در داخل و خارج كشور بنويسيد كسي كه
هدفش خودش است به اينجا نيايد
فقط من از يك مسأله فردي يا شخصي صحبت نميكنم ها نه اگر ميبينيد كه
سازمان تنها نيرويي است كه تونست بِكشه، در اين شرايط فوق العاده سخت شرايط، شرايط
كه بازشد ميدونين همه مجاهدن همه انقلابين همه نميدونم چي چين چي چين، اينا،
ممكن خيلي جاها جواب نديمها، ولي مشخصه هركس چي بارشه ديگه الان بعد از اين سه
سال، ازتوپ و تشر و مارك و مخصوصاً الفاظ دهن پركني چپ نماهم جانزنيم اصلاً كارمون
الان اين نيست دراين سطح ما در هيچ جاي ديگه تاريخ، اگر تونستيم به اين نقطه برسيم
به اين خاطره كه به طور فردي يا دسته جمعي، به اصول ثابت اخلاقي در ايدئولوژيمون
معتقد بوديم، و الا ميدونيد كه، چشم هم چشمي، رقابت نميدونم منفعت طلبيهاي فردي
فرصتطلبي خودنمايي، رياكاري، اينها ابعاد روانشناسانه بسياري از شقه شدنها
بسياري از دعواها… نيست، بسياري از انشعابات اينطور چيزهاست.
اين سيماني كه بافتها و سلولها و اجزا مختلف ارگانيزم كلي مجاهدين رو درهم
گرفته وقتي ميگم كلي ميدونين در هرمبارزهاي بلاشك، همه جا خائن هست،
هميشه اشتباه هست هميشه لغزش هست اين اصلاً داستان انسان است اسطوره انسان است،
مقاومت بي نهايت همين الان ضعف هم هست خيانت هم هست اين واقعيته، واقعيت تضاده، در
ضمن حركت سياسي وتبليغاتي و افشاگرانه و تشكيلاتي، حتماً ميبايستي به كار انتقادي
بطور فردي و دسته جمعي هم بها داد والا اين آجرهارو روي هم بند نخواهند شد. از
اينها نميشود پلي ساخت، تا يك خلق ازروش عبور كنه، و شعار ما اين بود، مجاهد خلق
بودن ايجاب ميكند كه از بدنهاي خويش پلي بسازيم تا خلقمون عبور كنه.
براي ساختن پل آجر ميخواد، وصل اين آجرها به هم جز ازاين طريق محاله، والا
هركسي خط خودش رو خواهد رفت، هركسي خودش راخواهد نمود .هركسي بخش سادهتر و توي
چشم زنندهتر كارو انتخاب خواهد كرد.
درغير اينصورت شانههاي ما دوشهايي نخواهد بود كه يك خلق بتونه ازروش عبور
كنه و يك انقلاب. سست خواهد بود، سستي را از فرد خودمان منتقل خواهيم كرد به
اطرافمون يعني به سازمانمون يعني قابل تكيه كردن نيست
هرآنكس كه تحمل اينرا ندارد بهتر است از ابتدا قدم در جاده نگذارد، و هر آنكس
كه دارد عليرغم هر ضعفي و هر عيبي خوشا به حالش اين نشان ميدهد كه ارزشهايي رو كه
از اين خونها بيرون ميآيد جذب ميكند يا توان جذبش را اقلاً دارد.
خودسازي فقط توي مبارزه و تومناسبات جمعي امكان پذيره، كه آدم باخودش آشنابشه،
ابتدا آدم نسبت به خودش غافل است، نميدونم شايد درزندگي روزمره همه برخورد
كردن آدم يه كسايي رو ميبينه كه در مورد خودمون تك تك خودمون هم صادق است، كه
ازخودشون راضين متشكرن، يه كساني ميبينه كه از خودشون غافلاً فكر ميكنند خوبيها
رو دارن بديها روندارن
ما به قشري از كادرها، اعضاء، نيروها، سمپاتيزانها و خلاصه كساني احتياج
داريم كه اينها براي اينكه راهگشاي خلق باشند از تربيتي ضمناً از خلقياتي برخوردار
باشند كه بتوانند بار مبارزه درازمدت طولاني را تحمل كنند.....
مسعود رجوی-مصاحبه با تلویزیون فرانسه-۲۰بهمن۱۳۶۰:خمینی ماموریتهای ناتمام شاه را ادامه میدهد