۱۵بهمن۹۹
شاخص فلاکت
تورم و گرانی فزاینده فشار روزافزونی را بر مردم محروم بهخصوص اقشار کمدرآمد که البته در حاکمیت آخوندی اکثریت جامعه ایران را تشکیل میدهند وارد میکند. بهنحوی که حتی کسانی که کاری دارند حقوق و دستمزد ناچیزشان جوابگوی تأمین حداقلهای معیشتیشان نیست چه برسد به لشکر بیکاران.
روند رو به افزایش شاخص فلاکت که حاصل جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم است در
سالهای اخیر بیانگر اوضاع نابسامان اقتصادی کشور و وضعیت وخامتبار معیشت مردم است.
در سال۱۳۹۶ شاخص فلاکت حدود
۲۰درصد و در سال۹۷ از ۳۷درصد عبور و در سال۹۷ به حدود ۴۶ و در سال۱۳۹۹ به حدود ۷۰درصد رسید
(روزنامه جهان صنعت ۱۳بهمن۹۹).
این روند پرشتاب فلاکت نتیجه غارت منابع مردم توسط سردمداران و مهرههای
حکومتی است، که اقلیت ناچیز چند درصدی به بالاترین درجه ممکن از ثروت و مکنت رسیده
و اکثریت قریب به اتفاق مردم به دره هولناک فقر و ناداری پرتاب شدهاند.
حاصل چنین فلاکت و اوضاع نابسامان اقتصادی است که وضعیت کسب و کار بهشدت بحرانی و نرخ رشد بیکاری روزافزون شده خصوصاً در شرایطی که مردم درگیر بحران کرونا هستند.
بر اساس نظر کارشناسان حکومتی «تورم، گرانی و افزایش روزبهروز نرخ دلار
تبعات سنگینی برای طبقه کارگر ایران داشته و باعث ایجاد مشکلاتی برای خانواده
کارگر در تأمین نیازهای اولیه و اساسی شده است. کارشناسان معتقدند وضعیت کسبوکارها
در دوران بیماری کرونا، افزایش کسری بودجه دولت، رشد فزاینده نقدینگی، روند شاخص
بورس و روند صعودی نرخ ارز در اوجگرفتن تورم نقش داشته است. مطابق بررسیها
کارشناسی خط فقر برابر با ۱۰میلیون
تومان برای خانوار چهارنفره برآورد شده است این در حالی است که حداقل دستمزد فاصلهیی
قابل توجه را با خط فقر دارد» (روزنامه رسالت ۱۳بهمن۹۹).
در زمینه سهولت انجام کسب و کار نیز رتبه رژیم ایران ۴ پله تنزل کرد و به رتبه ۱۰۴ رسید و در
خصوص توسعه بازار ملی و شاخص رقابت پذیری جهانی نیز رتبه مناسبی ندارد.
منابع مالی بهطور مستمر از فضای تولید خارج شده و به سمت بازارهای غیررسمی و
غیرتولیدی میرود و هزینه تولید و تورم نیز مدام در حال افزایش است.
زیر فشار گرانی و گذشته از محرومیت اکثریت مردم از حداقلهای معیشتی، در چنین
وضعیت نابسامانی سلامت جسمی و روانی مردم بهخصوص کارگران و کودکانشان به خطر
افتاده است.
بهنحوی که اخیراً خودکشی در میان کودکان و نوجوانان خانوارهای محروم و فقیر رو به افزایش است، و در بسیاری از روزها رسانههای حکومتی و فضای مجازی خبر ازخودکشی پسر یا دختری را در گوشهیی از کشور میدهند، در حالی که موارد متعددی از خودکشیها بهویژه در سطح کودکان رسانهیی نمیشود و خانوادهها مانع از این امرمیشوند.
طی یک ماه گذشته بیش از ۱۰مورد از
خودکشی کودکان و نوجوانان در رسانههای حکومتی و اجتماعی ثبت شده است که آخرین
مورد آن خودکشی یک کودک کار۱۴ساله در
روز ۱۲بهمن در ماهشهر است که انگیزه خودکشی او فقر و
تنگدستی عنوان شده است.
در میان بزرگسالان نیز فشار فقر و معیشت زندگی باعث اختلالات روحی و روانی در
میان آنها بهخصوص کارگران شده است.
بهنوشته روزنامه آفتاب یزد ۱۴بهمن ۹۹ «۳۰ تا ۶۰درصد کارگران به یکی
از اختلالات روانی مبتلا هستند. توزیع غیرمنصفانه منابع نه تنها بهرهمندی از رفاه
و آسایش مطلوب را برای بخشی از جامعه غیرممکن میکند بلکه سایر ابعاد فردی و
اجتماعی زندگی آنها را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد».
این رسانه وابسته به باند روحانی در ادامه بهنقل از معاون وزارت کار رژیم نوشت: «نتایج بر آمده از پژوهشهایی که ما در این زمینه انجام دادیم (در زمینه اختلالات روانی) نشانگر این است که بیش از ۷۵درصد تعیین کنندههای سلامت خارج از نظام بهداشت است یعنی عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ۵۰درصد تاثیرگذار است. مشکلات معیشتی یکی از اصلیترین دلایل مشکلات روانی هستند. نصف حقوق کارگران برای اجارهخانه هزینه میشود. فارغ از هزینههای سنگین زندگی در جامعه امروز کارگران با نصف حقوق ناچیز خود چگونه میتوانند دیگر هزینههای زندگی را بپردازند و به عارضههای روانی دچار نشوند؟».
واقعیت این است که فقر و گرسنگی اکثریت مردم آن روز سکه فساد و غارت و کاخهای
سردمداران نظام آخوندی است که بر روی استخوانهای مردم ایران بنا شده است.
روزنامه حکومتی رسالت ۱۳بهمن نوشت
«وقتی بقا» بهخاطر فقر و گرسنگی «بهخطر بیفتد. . یکی از مصادیق آن میتواند خشم»
مردم باشد.
آنچه زیر پوست شهرها و کف خیابانها دیده میشود حاکی از این است که جامعه زیر فشار فقر و تنگدستی در آستانه انفجار است. انفجاری که بیتردید بساط دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران را در هم خواهد پیچید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.