۲۴آبان۹۹
ترکیدن حباب اقتدار نظام
«مبارزه با سلاح و برخورد با کسانی که به هر شکلی از آن استفاده میکنند، جزء اولویتهای برخوردی پلیس است و ما بهطور جد با آن برخورد خواهیم کرد. در این میان حتی اگر یک تیر مشقی هم شلیک شود، پلیس حساسیت ویژهیی داشته و با آن برخورد خواهد کرد».
(سرکردهی نیروی انتظامی حسین رحیمی، ایسنا ۲۳آبان ۹۹)
***
خامنهای و کاربرد دجالانهی واژهی «مردم»
خامنهای در ۲۸بهمن۸۷ مدعی شد که از اینکه نظامش تا آن تاریخ سقوط نکرده بهدلیل حمایت
مردم از حاکمیتی است که او آن را «جمهوری اسلامی» مینامید.
«نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن،
سینه های سپر کردهی مردم مؤمن است؛ میلیونها انسان مؤمن این نظام را نگه داشتهاند».
در تاریخ ۶اسفند۸۸ پس از شنیدن شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» مردم و به خون کشیدن
قیام آنها در روزهای تاسوعا و عاشورا با دجالیت تمام گفت:
«یکی از برکات حضور مردم همین است که وقتی دشمنان نگاه میکنند و
میبینند که مردم پشت سر نظام هستند، احساس میکنند که نمیشود با این نظام معارضه
کرد؛ چون با یک ملت نمیشود معارضه کرد».
کدام مردم؟!
صرفنظر از شارلاتانیسم بازمصرف شده در این ادعاها، آنچه که مهم است اینکه
از آن سالیان تاکنون، وضعیت انفجاری جامعه به جایی رسیده که دیگر این دجالیتها
خرید و محل مصرف ندارد. زیرا بلافاصله وقتی خامنهای یا دیگر سران نظامش پشت واژهی
«مردم» مخفی شوند، مردم خواهند پرسید: «کدام مردم؟!»
بنابراین مدار بحث دیگر در اینجا بسته نمیشود که این نظام دیگر نمیتواند
پشت کلمهی «مردم» مخفی شود. مدار بحث در اینجاست که حتی در ادعا و مانورهای فریبندهی
لفظی نیز نمیتواند این واژه را مصرف کند. به جای آن مجبور است هر روز روضهی کشاف
«امنیت»! بخواند. برای باوراندن «اقتدار نظام»! به مهرههای ریزشی خود، موشکهای
بارها رونمایی شدهاش را دوباره رنگ و لعاب بزند و رونمایی کند و مشت بر آسمان
بکوبد. مجبور است برای این شادمانی کند که هنوز سرنگون نشده است!
استبداد دینی و مدار جدید فلاکت
این همهی فلاکت و افلاس این رژیم نیست. در جدیدترین اظهارات رئیس پلیس نظام
در تهران بزرگ ـ که در تاریخ ۲۳آبان ۹۹ برای قدرتنمایی پوشالی به صحنه آورده شده بود ـ اقتدار نظامش
را تا آنجا تنزل داد که با شلیک یک تیر مشقی در هم میشکند. او گفت که مأموران
انتظامی در این باره «حساسیت ویژه» دارند و مبارزه با سلاح و هر کس که به هر شکلی
از آن استفاده کند، جزو اولویتهای آنهاست.
سؤال این است این چه نظام و چه اقتداری است که با شلیک یک تیر مشقی درهم میشکند!
رئیس پلیس پایتخت، به زبان معکوس، پاشنه آشیل نظام را به معرض تماشا گذاشت: وحشت
دیکتاتور از شلیک گلوله در تهران و دیگر شهرهای شورشی. آنچه کانونهای شورشی در
تهران و دیگر نقاط ایران به آن مشغول هستند، فرو کوبیدن مراکز سرکوب و حوزههای
جهل و جنایت است. طنین عملیات آنها، سکوت سربی اختناق را درهم میشکند. آنها با هر
انفجار به جامعه این پیام را میدهند که قیام زنده است و در زیر پوست شهر نفس میکشد.
وحشت از مسلح شدن جوانان
وحشت از هر نوع سلاح و جوانان مسلح بهطور خاص در سالگرد قیام آبان به موضوع
اولویتدار نظام تبدیل شده است.
استبداد دینی که از عمق نفرت تودههای به جان آمده آگاه است و میداند که
شرایط جامعه، تنها به جرقهای بند است تا انفجاری سهمگین را رقم بزند، به تکاپو
افتاده است تا با موج مسلح شدن جوانان شورشی مقابله نماید.
پیشتر از اظهارات رئیس پلیس تهران بزرگ، حاکمیت ولایی به بهانهی مقابله با کرونا،
از تشکیل چند قرارگاه از جمله «قرارگاه مقابله با اراذل و اوباش» خبر داده بود.
«اوباش» و «اشرار» نامهای مستعار قیامآفرینان در فرهنگ آخوندی هستند. این میزان
از حساسیت نسبت به مسلح شدن جوانان و حتی طنین افکندن یک تیر مشقی در خیابانهای
تهران، از یک شکنندگی مفرط خبر میدهد. این وحشت را در بسیج حاکمیت برای یافتن و
مصادرهی سلاحهای جوانان مسلح میتوان دید:
«در فضای مجازی هم پلیس کنترل میکند و این موضوع نه فقط برعهده
پلیس فتای ما، برعهده پلیس امنیت و پلیس آگاهی و... نیز گذاشته شد و با این موارد
به جد برخورد میشود». (همان منبع)
«تهدید کنندگان مردم»! یا تهدیدکنندگان نظام ولایی؟!
«تهدیدکنندگان مردم»! اصطلاح دیگری است که نیروی سرکوبگر انتظامی
با توسل به آن بگیر و ببندهای کور خیابانی خود را توجیه میکند. در این باره در ۱۸آبان ۹۹ مجلس ارتجاع طرحی را
ارائه کرد که بر اساس آن حملکنندگان سلاح به اشد مجازات تهدید شده و رسیدگی به
پرونده آنها در خارج از نوبت خواهد بود.
بیشتر بخوانید
در باب تقاضای «اشد مجازات»! برای جوانان مسلح
امنیت، خط قرمز نظام ولایی
این میزان حساسیت و خط و نشان کشیدن نسبت به عنصر سلاح و قهر انقلابی بیانگر
آن است که حاکمیت در سالگرد قیام آبان، از شرایط انفجاری جامعه میهراسد. اظهارات
ابراهیم رئیسی در همایش دادستانهای رژیم نیز در این رابطه قابل تحلیل است:
«امنیت خط قرمز ماست و هیچگونه ناامنی قابلتحمل نیست و مردم باید
در هر شرایطی احساس امنیت کنند و هم نیروی انتظامی و هم دادستانها باید برای تأمین
امنیت اجتماعی اجازه ندهند افراد شرور میدان و مجالی برای شرارت پیدا کنند»(برنا ۲۲آبان ۹۹).
وقتی امنیت نظام مرادف با دستگیریهای کور و جمعآوری سلاح از دست جوانان باشد، طبق برهان خلف، رو آوردن جوانان به سلاح مساوی است با به خطر افتادن امنیت نظام و شتاب پیدا کردن روند سرنگونی. مردم و جوانان شورشی این را بهخوبی دریافتهاند و به درستی همین پاشنه آشیل را نشانه رفتهاند.