۲۰آبان۹۹
مریم رجوی در مراسم سالگرد قیام آبانماه
سخنرانی مریم رجوی در سالگرد قیام کبیر آبان ۹۸
با سلامی گرم و آتشین از این جا به همه قیامآفرینان در شهرهای ایران و
به ایرانیان آزاده در سراسر جهان
گردآمدهایم در سالگرد خیزش عظیم
آبان و درود میفرستیم به
دلیران و شورشگران برپادارنده آن. آتشی که آنها برافروختند تا خاکسترکردن نظام
ولایت فقیه خاموشی نمیپذیرد.
سلام برشهیدان سرفراز آبان. فدیههای مردم ایران برای آزادی که خونهای پاکشان
تا روز آزادی در جوشش است. سلام برهزاران جوان قیامآفرین و شورشگر که به اسارت
درآمدند و شکنجههای وحشیانه را تحمل کردند تا راه آزادی را هموار کنند.
هموطنان!
شعلههای قیام آبان یکباره در
بیش از ۲۰۰شهر در ۲۹استان زبانه کشید. رژیم آخوندی در بسیاری مراکز و پایگاههای
سرکوبگرش هدف تهاجم شورشگران قرار گرفت و جهان به چشم دید که آخوندهای حاکم یک
اقلیت ناچیزند که در محاصره آتش خشم جامعه ایران قرار دارند.
قیام آبان یک شورش کور نبود، یک جنبش بیدنباله نبود.
با هیچ از یک جناحهای رژیم پیوندی نداشت و به هیچ قدرت و دولتی در جهان
مرتبط نبود.
بهعکس، قیام آبان، جوشیده از اراده مستقل و آزادیبخش مردم ایران و یک الگوی
واقعی از قیام و نبرد سرنگونی رژیم بود. الگویی که در آن جوانان آگاه و محروم،
نیروی رزمنده آناند؛ الگویی که از کانون شورشی الهام گرفته و الگویی که استراتژی
مجاهدین یعنی استراتژی کانون شورشی و شهرهای شورشی را، مادیت
بخشیده است.
شورشگران آبان به میدان آمدند، در حالیکه کمتر چیزی در دست داشتند، اما بغضهای
پرخشمشان بر مراکز غارت و سرکوب رژیم شعلهور شد. جانشان نثار آزادی شد.
و سلام بر شهرهای شورشی،
سلام بر شیراز، پایتخت شورش و انقلاب،
سلام بر ماهشهر و جوانان رزمآورش در نبردهای کورهها و خورموسی و شهرک بعثت،
سلام بر اسلامشهر که شورشگراناش پایگاه اصلی سپاه پاسداران را تسخیر کرده
سلاحهایش را بهدست گرفتند،
سلام بر شهریار که جوانان دلیرش نماد خمینی دجال، یعنی انگشتر او را تخریب و
لگدمال کردند،
سلام بر بهبهان که آتشزنه قیام آبان شد،
سلام بر سیرجان، اصفهان، خرمشهر، اراک، تهران، کرج، فردیس، رباط کریم، قلعه
حسنخان، کرمانشاه، مریوان، صدرا، اهواز و دیگر شهرهای میهن که رزمآورانشان دست
کم ۸۰مرکز سپاه و بسیج یا کلانتری را هدف قرار داده
یا تسخیر کردند.
و سلام بر این شهرهای شورشی که در قیام آبان سلطه آخوندها را درهم شکستند و
طعم آزادی را چشیدند و خود را برای نبردهای آتی و برای آزادی آماده میکنند.
سلام بر ۱۵۰۰شهید آبان که یک بهیکشان
مظاهر ستایشانگیز اراده مردم ایران برای کسب آزادیاند.
چه گواهی عینیتر، صادقتر و راسختر از این شهیدان درباره عزم مردم ایران
برای سرنگونی رژیم؟
چه گواهی واقعیتر و روشنتر از این شهیدان درباره به پایان رسیدن کار این
رژیم؟
در آبان ۹۸، کشتار
قیامکنندگان از همان ابتدا شروع شد و با دستور خامنهای در ۲۶آبان، ابعاد بیشتری یافت. او به نهادهای سرکوب و کشتار گفت: در
مقابل قیامکنندگان «به وظایف خود عمل کنند». این دستور یک قتلعام وحشیانه بود.
آنها در خیابانها مردم را از ناحیه سر و قلب هدف قرار دادند. از درمان
مجروحان جلوگیری کردند، از درمانگاهها برای بهدام انداختن و دستگیری مجروحان
استفاده کردند. حتی از کشتن کودکان ابا نکردند و دهها کودک را به قتل رساندند. بهگفته
پزشکان، پاسداران از مهمات جنگی برای شلیک به مردم استفاده کردند.
در شیراز، هلیکوپترهای نیروی انتظامی به سوی تظاهر کنندگان شلیک کردند.
در ماهشهر، مردم را با تیربار هدف قرار دادند.
در گرگان، پاسداران یک جوان شورشی را با شلیک مستقیم و ضربات تبر در ملاءعام
و در برابر چشمان حیرتزده مردم بهقتل رساندند.
مقاومت ایران تا بهحال اسامی ۸۲۸نفر از
شهیدان را بهدست آورده و منتشر کرده است. اما شمار واقعی شهیدان بیشک چند هزار
نفر است. همه میدانند که رژیم منکر آمار و ارقام شهیدان بود و این مقاومت ایران
بود که توانست همین عدد حداقل یعنی ۱۵۰۰شهید را بهطور
بینالمللی به ثبت بدهد.
اما آنچه صورت گرفته، صرفنظر از اعداد و ارقام، یک قتلعام است.
آنچه صورت گرفته یک جنایت علیه بشریت است. خامنهای، روحانی، شمخانی، سران سپاه و
بسیج و انتظامی باید بهخاطر این کشتار محاکمه شوند.
قساوت جنونآسای خامنهای و سپاه جرارش حد و حصری نداشت. اما این همه جنایت و
سرکوب و ارعاب نتوانست بر آتش قیام و انقلاب غلبه کند.
و شورشگران؛
با درفشی بلند به میدان آمدند.
بر جنگل بیبهار شگفتند.
بر درختان بیریشه میوه آوردند.
با حنجره خونین خواندند.
و همچون تعهدی جوشان،
کلام آخرین را بر زبان جاری کردند: آزادی
خامنهای در ۱۸دی ۹۸ بهصراحت مجاهدین گردآمده در یک کشور اروپایی را مقصر و برنامهریز قیام معرفی کرد. آخر مگر شما آخوندها نمیگفتید که پیر شدند و تمام شدند؟ راستی که بهقول مرجان شورشگر با رویش جوانه چه میکنید؟
قیام آبان ۹۸ خیزشی تا
سرنگونی تمامیت رژیم
هم میهنان!
لحظه خیرهکننده تاریخ معاصر ایران که در ۴۸ساعت نبرد و قیام در آبان ۹۸ پدیدار شد، نه یک شهاب زودگذر که تجلی عزم آتشینی است که تا
سرنگونی نظام ولایت فقیه ادامه دارد.
در بیانیه سالانه شورای ملی مقاومت چقدر خوب و
رسا در ۱۰ماده جمعبندی شده بود
که:
اول- قیام بهسرعت شکل گرفت.
دوم- شعارها بهسرعت رادیکال شده و خامنهای را نشانه رفت.
سوم- نسل جدید که در این رژیم متولد شده و پیوسته در معرض تبلیغات و القائات
همین رژیم مخصوصاً علیه مقاومت بوده، هسته مرکزی خیزش بود.
چهارم- نقش زنان بهعنوان
نیروی پیشتاز و رهبریکننده این قیام، بسیار چشمگیر و تأثیرگذار بود.
پنجم- در این قیام، تمامی مراکز دولتی، نظامی و وابسته به رژیم مورد حمله و
تخریب مردم قرار گرفت. به هیچ وسیله یا اماکنی که مربوط به مردم بود، آسیبی وارد
نشد. هر چه بود، توسط مأموران رژیم بود که به خودروها و امکانات مردم آسیب رساندند.
ششم- باند مغلوب یا اصلاحطلبان، کاملاً همراه با باند غالب، برای سرکوب مردم
بودند. در این قیام اصلاحطلبان بهطور کامل سوختند.
هفتم- در خیابان و میدان عمل هیچ نشانی از شاهدوستان و دیگر مدعیان «خشونت
پرهیز» نبود.
هشتم- استراتژی کانونهای شورشی و شهرهای شورشی، در صحنه عمل، آزمایش خود را
پس داد.
نهم- بهلحاظ تاکتیکی کانونهای شورشی به بهترین شکل فرماندهی را در صحنه به
دست گرفتند.
دهم- هیچیک از افراد و گروهها و رسانههای دور و نزدیک که سالها علیه
مقاومت ایران و استراتژی و مواضع آن حرف میزدند، به روی خود نیاوردند که اکنون
کدام خط مشی در خیابان جریان دارد و کدام استراتژی است که سخن میگوید.
بههمین دلیل اثرات قیام آبان از بین رفتنی نیست و بههمین دلیل قیام آبان در
سالگرد خود در آمادگی اجتماعی عظیمی دوباره قد راست کرده است.و این خیزشی است تا سرنگونی تمامیت
رژیم.
هممیهنان!
امروز رژیم ولایت فقیه در وضعیتی است که در ۴۰سال گذشته نظیر ندارد؛ پروژه انقباض و یکپارچهسازی حکومت به
معضلات حلناشدنی دچار شده و امروز خامنهای ناچار است با تمام قوا دولت روحانی را
حفظ کند تا مبادا ساقط شود و از تکانههای آن، تمام رژیم بر باد برود. دولتش فلج
شده و از پا افتاده است.
در عرصه اقتصادی، نظام بانکی به توقف یا ورشکستگی رسیده است. از شروع کار
آخوند روحانی، ارزش پول کشور به یک دهم در مقابل دلار رسیده و در آستانه انقراض
است، کسری بودجه ۷۰درصد است، نرخ تورم ۶۰درصد شده، بدهی رژیم ۲۶۰میلیارد
دلار است و از همه مهمتر؛ رژیم توانایی تصمیمگیری و اثرگذاری در این عرصه را از
دست داده است.
حالا دیگر این کارشناسان و مهرههای خود رژیم است که پیدر پی اعتراف میکنند
که بهآخر خط رسیدهاند و راهحل و آیندهیی ندارند. اما حقیقت از این هم فراتر
است: این ناقوس سرنگونی آخوندهاست که بهصدا درآمده است.
موقعیت انقلابی جامعه ایران
هممیهنان،
وضعیت انقلابی جامعه ایران که در قیام آبان بهطرز چشمگیری
نمودار شد، همچنان بهقوت خود باقی است. شرایط انفجاری، نارضایتی متراکم، و تقابل
مردم و رژیم حاکم به اوج خود رسیده است.
دو عامل اساسی این وضعیت را شدت بخشیده است: یکی بیماری همهگیر کرونا که
مردم سیاست جنایتکارانه خامنهای ـ روحانی را در گسترش آن و از دست رفتن جانها به
چشم میبینند و دیگری فروپاشی اقتصادی و سقوط بخش عظیمی از جامعه به گرسنگی و
ناداری.
آخوندها میخواهند کرونا را سپربلای رژیم خود کنند. میخواهند
با استراتژی اجساد، خطر سرنگونی را خنثی کنند. طرحهای ضدبشری نظیر پنهانکردن
شیوع کرونا، یا باز کردن مدارس و مراکز اشتغال و خودداری از تخصیص بودجه و امکانات
برای مقابله با گسترش بیماری، همه در راستای همین استراتژی شوم بوده و هست. اما
این بیماری با ۱۵۰هزار قربانی نتوانست و
نخواهد توانست منویات شوم آخوندها را برآورده کند.
آخوندهای حاکم، زمینهساز گسترش کرونا بودهاند و هیچ تلاش
و مایهگذاری جدی در برابر پیشروی آن نکردند. این است که کرونا به منبع گسترش خشم
و انزجار پنهانی علیه رژیم تبدیل شده و این است که هر قربانی جدید تیکتاک سرنگونی
رژیم شده است.
دوستان عزیز،
عامل اساسی دیگر در گسترش خشم عمومی، فقری است که آخوندها بهقیمت انباشتن یک
ثروت عظیم برای خود، بر جامعه ایران حاکم کردهاند. بیکاران به ۱۱میلیون نفر رسیدهاند. ۶.۵ میلیون
نفر از شاغلان، شغل خود را از دست دادهاند.
مطبوعات رژیم درباره گرانی نان مینویسند: نان گران و جان ارزان شده است. آنهایی
که تا چندی پیش بهعنوان بخشی از طبقه متوسط از رفاه نسبی برخوردار بودند، امروز
به فقیران و محرومان پیوستهاند، بخش زیادی از آنهایی که در مراکز شهرها خانه
داشتند، امروز به حاشیه شهرها و حلبینشینها پناه بردهاند. و فقرای دیروز، اکنون
از گرسنگی بهخود میپیچند. بیش از ۹۷درصد شغلها
ناپایدار و موقتی شده و درآمد ماهانه آنقدر ناچیز است که کفاف بیش از چند روز
زندگی را نمیدهد در این شرایط است که دخترک معصوم ۱۱ساله خود را میکشد، زن ستمزده و محروم بلوچ، برای خریدن آب
آشامیدنی و رفع تشنگی کودکاناش جسم و جاناش را میفرو شد و خودش را میکشد. و
محرومان چابهار که خانههایشان را آخوندها خراب کردهاند، فریاد دادخواهیشان به
آسمان میرسد. اما این همه فقر و گرسنگی و این همه ظلم و بیعدالتی بیپاسخ نمیماند.
بله، به هر طرف که نگاه کنیم، جوشش اعتراض و نارضایتی در جامعه ایران و خواست
پرقدرت و گسترده عمومی برای سرنگونی رژیم خامنهای بهچشم میخورد.
این روحیه معترض بیش از هر چیز در تهاجمات جوانان شورشگر به مزدوران بسیجی
نمودار شده است؛
این رویارویی در مقاومت جوانان و زنان در برابر فشارهای سرکوبگرانه پاسداران
رژیم دیده میشود. در خشم و عصیان زنان پاوه و اعتراض زنان بلوچ و اهواز و هرمزگان.
اما آنچه پیشاپیش راه میگشاید کانونهای شورشی و فعالیت روزانه و بیوقفه و
امیدبخش آنها علیه رژیم آخوندهاست.
بله، مادیترین و روشنترین گواه وضعیت انقلابی جامعه، این واقعیت است که
برخلاف تصور رژیم، اعدام قهرمانان
سرفرازی مثل نوید افکاری و مصطفی صالحی، اعتراض و
مقاومت عمومی را بالا برده و این واقعیت که دستگیری زندانیان قیام و دلیران بهاسارتدرآمده
کانونهای شورشی روحیه رزمندگی و شورشگری را بالا و بالاتر برده است.
آری، شعلههای قیام آبان با کانونهای شورشی و جوانان شورشگر زنده
و فروزان است.
به دلیل این وضعیت است که بر اساس دستور مستقیم خامنهای، رژیم به آنچه مجرمگردانی
در خیابانها مینامد رو آورده است، بهاین دلیل است که در وسط خیابان در برابر
چشم مردم جوانان را شکنجه میکند.
بهاین دلیل است که پاسداران، مهرداد سپهری جوان مشهدی
را در ملاءعام با شوکر و گاز فلفل شکنجه میکنند و به قتل میرسانند. در اسفراین
عباس مینباشی را بهضرب گلوله میکشند و در آبادان به آزار و هتک حرمت بهار رو میآورند.
بله، ایجاد این صحنههای موحش، سیاست عامدانه رژیم برای مرعوبکردن جامعةی
است که هر لحظه ممکن است قیامی بزرگتر از قیام آبان خلق کند. و این کابوس شبانهروزی
آخوندهای حاکم است. نهادهای سرکوبگر از گوشمالیدادن پاسداران و جنایتکاران به
دست جوانان مات شدهاند.
نیروهای امنیتی با وحشتزدگی میگویند جوانان به تهیه سلاح رو آوردهاند.
رسانههای حکومتی پیدر پی خبرهای کشف اسلحه در اهواز، همدان، اصفهان، لرستان،
ایلام، فارس و کرج را منتشر میکنند. نیروی انتظامی در مقابل روحیه اعتراضی جامعه
مستاصل شده است. نوارهای مکالمات بیسیمی آنها که هرازگاهی توسط کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت منتشر میشود،
در این زمینه بسیار گویا و روشنگر است.
در حالی که شمار مأموران نیروی سرکوبگر انتظامی حدود ۲۵۰هزار نفر است. اما فرمانده نیروی انتظامی آه و ناله میکند که
این تعداد کم است و باید به نیم میلیون نفر برسند.
تعداد کلانتریها در تهران ۸۶مرکز است.
اما معاون امنیتی استانداری تهران میگوید تهران باید دویست کلانتری داشته باشد.
بسیاری واحدهای نیروی انتظامی را مؤظف کردهاند که هر پنج دقیقه یک بار در
خیابانها آژیر بکشند تا در بین مردم وحشت ایجاد کنند. اما این خود، آژیر وحشتزدگی
سراپای رژیم است.
سرکرده سپاه پاسداران طرح رژیم برای جستجوی «خانه بهخانه» مردم را به بهانه
شناسایی بیماران اعلام کرد. قضاییه جلادان اعلام کرد که محلات تهران برای رژیم
ناامن شده است.
در تهران یک قرارگاه مقابله با جوانان تشکیل شده. یک قرارگاه دیگر هم، بهدستور
مستقیم خامنهای توسط سپاه در پوشش کنترل قیمتها برای کنترل اوضاع ایجاد شده و
آخوندها در مقابل جامعه ایران، آرایش جنگی گرفتهاند.
اما چه سود، زیرا قیام آبان و اثرات سیاسی و اجتماعی آن مثل یک موج نیرومند
در سراسر سال گذشته در حرکت بوده و زمین را زیر پای آخوندها بهلرزه در میآورد.
آخوندها برای خروج از مخمصه سرنگونی راهحلی ندارند. آنها بیصبرانه در
انتظار تغییر سیاست در آمریکا هستند و در این خیالها سیر میکنند که از این نمد
برای خود کلاهی بدوزند. غافل از اینکه حالا دیگر به نقطهیی رسیدهاند که این،
بالمآل بر بحرانهایشان از سر تا پای رژیم خواهد افزود و گرهی از مشکلات نظام
پوسیده و فاسد ولایت فقیه باز نمیکند. همچنانکه وقتی زمان سرنگونی رژیم شاه فرا
رسیده بود بهرغم اینکه تحریمی هم در کار نبود و پول و حمایت کامل آمریکا و اروپا
را هم داشت، در برابر قیام مردم ایران یارای ایستادگی نداشت.
به نظر ما و مردم ما زمان سرنگونی دیکتاتوری دینی فرا رسیده است. و آنچنانکه مسعود رجوی یکبار از
قول ویکتور هوگو گفت هیچ چیز قویتر از آرمانی نیست که زمانش فرا رسیده باشد.
سیاست مماشات دیگر تکرار شدنی نیست و دردی هم دوا نمیکند. زمان قرار گرفتن
در کنار آخوندها سپری شده و جز ضرر و زیان حاصلی ندارد. از طرف دیگر آخوندها
فراموش نکردهاند که بزرگترین ضربات در عرصه بینالمللی را از همین مقاومت در
دوران دلپذیر! مماشات دریافت کردند؛ از جمله خروج سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای
ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش از لیستهای تروریستی آمریکا و همچنین بیرون کشیدن
مجاهدین از چنگال دژخیمان عراقی همین رژیم. دو ضربهیی که بعد از گذشت سالها رژیم
همچنان از درد آن به خود میپیچد.
این پیروزیهای بزرگ با اتکا به پایداری باشکوه مجاهدین در اشرف و
لیبرتی با همه شهیدان و مجروحان و بیمارانی که در محاصره ظالمانه زجر کشیدند با
رنج و تلاش طاقتفرسای شبانهروزی اعضا و هواداران این مقاومت و اشرفنشانها در
چهارگوشه دنیا بهدست آمد.
چنین است خلق و مقاومتی که بر اراده خودش متکی است. خلق و مقاومتی که بر توان
فداکاری خود اتکا دارد و از ظرفیت تغییردهندگی خودش نیرو میگیرد و بهپیش میتازد.
این نیروی شگرفی است که تاریخ را میسازد.
چنانکه مسعود رجوی گفته است:
در دستگاه محاسبه خامنهای «عنصر اصلی و کلیدی که خلق و ارتش گرسنگان و محرومان
باشد، جایی ندارد. اما کور خوانده است. حتی اگر مثل شاه، آمریکا و اروپا و چین و
ماچین را هم با خود داشته باشد، باز هم سرنگونی و سقوط ”سوخت و سوز“ ندارد.
این رژیم از همه سو در بنبست و بحران است. حرف آخر را مردم ایران میزنند.
سرنوشت را پیشتازان، شورشگران و ارتش آزادیستان مینویسند. ما خود نویسندگان
سرنوشت خویشتن و خلق و میهنیم».
بنابراین «سرنوشت ایران با قیام
فرزندان رشیدش در میدان فدا و مجاهدت نوشته میشود.
بله، کس نخارد پشت ما و شورشگران پیروزی میسازند».
شورشگران پیروزی می سازند
هممیهنان،
از دی۹۶ تا آبان۹۸ و در این یک سال، آنچه پدیدار، اثبات و درخشان شده، استراتژی
ظفرنمون قیام و سرنگونی است که توسط فرمانده ارتش آزادی ترسیم شده و نیروی رزمنده
ضد رژیم را در جهت مقصد بزرگ آن رهنمون کرده است.
نتیجه روشن و قطعی تحولات یک ساله پس از قیام آبان، رویارویی بنیانکن و
بازگشتناپذیر جامعه ایران با استبداد دینی است. از نظر سیاسی، این آغاز تخریب بنا
و بنیاد رژیم توسط مردم است که در قیامهای آتی با پیشتازی ارتش بزرگ آزادی بهفرجام
میرسد و سرانجام خطاب به خلق قهرمان و جوانان شورشگر ایران میگویم:
وحشت آخوندهای حاکم از نیروی شماست.
این همه بگیر و ببند، این شکنجههای عیان پسران و دختران در کوچه و خیابان،
این فقر و فلاکت فراگیر و رها کردن مردم در چنگالهای بیماری و مرگ، جز وحشت
آخوندها از اراده شما برای قیام و سرنگونی نیست.
آخوندهای جلاد و بزدل،
از قدرت شما میترسند.
از همبستگی شما هراساناند.
و از عزم شما برای سرنگونی وحشت دارند.
پس هیچ لحظهیی به توان خودتان برای سرنگونی، شک نکنید.
هیچ لحظهیی به ناامیدی و یاس و گفتن (همین که هست)، میدان ندهید.
و هیچ لحظهیی از یاری و همراهی با کانونهای شورشی و جوانان شورشگر دریغ
نکنید.
عشق و امیدتان برای آزادی، سرمایه شما در نبرد با خامنهای و حاکمیت پلید
ولایت فقیه است.
در سالگرد قیام آبان، شهیدان سرفرازش، آن ۱۵۰۰جان شیفته و
شعلهور و ۱۲۰هزار شهید راه آزادی،
همه را به قیامی سرنگونکننده فرا میخوانند.
بهپا خیزید که آزادی و آینده از آن شماست.
آری، شورشگران پیروز میدانند
از پای ننشینند یک لحظه
تا عشق را نان را رهایی را به میهن بازگردانند.
شورشگران پرچم به کف،
برق امید و آرزو در چشم،
تا قله فتح و ظفر بیباک میتازند
شورشگران، پیروزی و تغییر میسازند.
سلام بر شهیدان
سلام بر آزادی
سلام بر قیام کبیر مردم ایران برای آزادی