۲۵آبان۹۹
ستارخان سردار ملی ایران
۲۵آبان تقارن سالگرد قیام آبان۹۸ با سالگرد درگذشت سردار ملی ستارخان، قابل تأمل است. ستارخان در ۲۵آبان ۱۲۹۳با قلبی سرشار از مهر به ایرانی آزاد، با سری پرشور از آرزوی وصال با آزادی و با نگاهی به دوردستهای تاریخ آینده ایران، درگذشت.
امتداد سمت درست تاریخ
یک سال پیش در ۲۵آبان۹۸ آنان که به ندای نیای سلسلهی آزادیخواهان ایران ـ ستارخان ـ «آری»
گفتند، پرچم غیرت و شرف و ایستادگی برافراشتند و شورش و قیامی بزرگ و سراسری را با
آرمان و آرزوی ستارخان پیوند زدند.
ستارخان را باید در زمرهی نُخبههای ملتی دانست که هر چند یکبار چونان
شهابی در آسمان تیرهناک میهنی میدرخشند.
ستارخان سمت درست تاریخ و نیاز اصلی جامعهاش را شناخت: آزادی و عدالت
اجتماعی. نیازی که هنوز پس از ۱۱۴سال عطشناک
است و پاسخ ناگرفته. عطشی که تمامیت آن را قیام آبان۹۸ در بروز و فرود صاعقهوارش متجلی نمود. از این رو باید قیامهای
ایران در چند دههی گذشته را امتداد فکر و آرزوی ستارخان در سمت درست تاریخ دانست.
آفتابکاران مرز پرگهر
ستارخان وجدان همیشه بیدار ایران تا سپیدهدم وصال با محبوب آزادی است. این
وجدان بیدار در هر سرفصلی از مبارزات مردم ایران در هیأت آفتابکاران این مرز و
بوم پرگهر طلوع کرده و سکون شب استبداد و خودکامگیِ سلسلهی مرتجعان سیاسی و مذهبی
را متلاطم نمودهاند. از پس هر تلاطم شب خودکامگان، جنبشهای بیداری به هیأت ستارگان
پیشتاز در سپهر ایران درخشیدهاند. شعلههای قیام آبان۹۸ پرتوی از همان نسل آفتابکاران مشروطیت و ستارگان پیشتاز آزادی و
عدالت اجتماعی است.
هوشیاری نور
ستارخان تجسم هوشیاری روشنایی در ظلمتگستریِ سلاطین و شیخان بر ایرانزمین
است. هوشیاری نوری که همیشه پرده از دسیسهی شبپرستان ارتجاع و استعمار برانداخته
است. هوشیاریی که همواره منافع ملی ایران را در بزنگاهها و سرفصلهای سرنوشتساز
دریافته و بهای پاسخ به لحظههای تاریخیِ نگاهبانی از منافع ملی را پرداخته است.
قیام آبان۹۸ نشانی از این هوشیاری
نور در ظلام ولایت فقیهی بود که پرده از سلطهی اژدهای هفتسر فساد برانداخت و منافع
ملی ایران را در نفی حاکمیت قرونوسطایی آخوندی یافت.
تجلی غرور ایران
ستارخان غروری مانا در رگان راهیان پایدار آزادی است. بهراستی وقتی از منظر
امروز به گذرگاهان ۱۱۴سال پیش به این سو نظر
میدوزیم، اگر ارادهی ستارخان و سلسلهی جنبشهای وارثان مشروطه در تاریخ ایران
نبودند، دیگر چه غرور ملی و انسانی و مبارزاتی میداشتیم؟ اگر اینان نبودند، تاریخ
ایران ملوک مشتی رجاله و رمال و دیکتاتور و جانیان سیاسی از محمدعلی شاه تا خمینی
بود. قیام آبان۹۸ و دو قیام پیشین در ۸۸ و ۹۶ از افتخارات نسل جوان
ایران است که بهطور مشخص در قیام۹۸، استراتژی
ظفرنمون ارتش آزادی که ریشه در سرفصل ۳۰خرداد دارد
در کانونها و محلهها و شهرهای شورشی در سراسر میهن شعله افکند. برآیند این قیامها
اکنون تعادلقوای سیاسی و اجتماعی را بهمثابه یک جبهه سیاسی قوی و گسترده در
مقابل حاکمیت آخوندی رقم زده است، بهراستی چه غرور و مباهاتی در این ۴دهه داشتیم؟ جز اینها و پایداریهای شکوهمند در این چهار دهه،
آنچه میماند پلشتی آخوندیسم و مماشات با جلادان بوده است.
«کس نخارد» زینت دفتری از ستارخان تا آبان۹۸
نام و سلوک ستارخان تجلی استقلال جنبشهای آزادیخواهانهی ایران با پرچم «کس
نخارد» میباشد. این استقلالگزینی اگر چه با پرداخت بهای سنگینی همراه بوده است،
اما همواره در سمت درست تاریخ توأم با تقدیر و درک محضر مردمشان بوده و خواهد بود.
تجربه تمامی این جنبشها یادآور شده است که تضمین بقایشان هم در همین استقلالگزینی
با پرچم «کس نخارد» است. در همین رابطه روایتی معروف از ستارخان هست که تکرار هر
سالهی آن، زینت دفتر افتخار تاریخ مبارزه برای آزادی و استقلال و عدالت است. این روایت
را در خاطرات ستارخان اینطور میخوانیم:
«من هیچوقت گریه نکردم؛ چون اگر گریه میکردم، آذربایجان شکست میخورد
و اگر آذربایجان شکست میخورد، ایران شکست میخورد. اما در زمان مشروطه یک بار
گریستم؛ و آن زمانی بود که ۹ماه در
محاصره بودیم؛ بدون آب و بدون غذا.
یک روز از قرارگاه آمدم بیرون. مادری را دیدم با کودکی در بغل. کودک از فرط
گرسنگی به سمت بوتهی علفی رفت و بهدلیل ضعف شدید، بوته را با خاک ریشه میخورد.
با خودم گفتم الآن مادر کودک مرا فحش میدهد و میگوید لعنت به ستارخان! اما مادر،
فرزند را در آغوش گرفت و گفت: اشکالی ندارد فرزندم! خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم.
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد».
قیام آبان۹۸ هم برخلاف دجالگریهای
خامنهای که تلاش کرد آن را به یأجوج و مأجوج خودساخته در تبلیغات مبتذل آخوندی
ربط دهد، قیامی بود برخاسته از دل جامعهی سرکوب و استثمارشده و کانون خشم
ضدطبقاتی نسل جوان و غیور ایران. قیام آبان۹۸ آنقدر
مستقل و متکی بر «کس نخارد» بود که اصالت مردمی و پاکی اهداف بهپایدارندگانش
موجب حمایت میلیونی مردم ایران از یکطرف و از طرف دیگر شقههای بزرگ در نظام
آخوندی شد؛ طوری که آثار جنایات دستآموزان خامنهای باعث شد خامنهای در درون
نظامش هم زیر سؤال رفته و با نامههای سرگشاده از جانب خودیهای نظام مواجه شود.
بلوغ تاریخی یک آرمان
نام ستارخان از برگههای شناسنامهاش چونان پرندهیی به هوا خاست و در زمانههای بیکران به هیأت آرمانی تاریخی بال و پر گرفت. پرندهی آرمانی که هماره در منظر و آرزو و تمنای مردم ایران است. این پرنده گاه بر شانهی میرزا کوچکخان نشست، گاه بر شانهی مصدق و وارثان آرزوهای او در هیأت پیشتازان دهههای ۴۰ و ۵۰ و در چهار دههی گذشته بر شانههای بهپای دارندگان حماسه ۳۰خرداد ۶۰ تا قیامهای سال۸۸، دی۹۶ و آبان ۹۸. این پرنده اکنون تجلی همان آرمان ستارخان از آبان ۱۲۹۳ تا آبان ۱۳۹۹ است. تجلی و تبلوری که مصاف سلسلهی قیامآفرینان آزادی را در نفی حاکمیت ولایت فقیهی به بلوغ تاریخیاش میرساند.