هوشنگ اَسدیان (پگاه)
۳آبان۹۹
برای چندمین بار برنامه پر شور و حیرت آور ۵۶ مین سالگرد سازمان مجاهدین خلق ایران را دقیق نگاه کردم و مجددا
میخکوبم کرد و هر بار که نگاه می کنی به نکات تازه تر و ملموس تری خواهی رسید؛
آنهم فقط به یک شرط اساسی و اینکه دوری و نزدیکی خود و ذهنیتهای مفروض را کنار
گذاشته و به شکل دیالکتیکی و آنچه که هست را دیده و با هر مقدار وجدان سیاسی و
مسئولیت پذیری به آن بپردازی.
جهت روشن شدن و فهم بیشتر موضوعاتی که می خواهم مطرح کنم ابتدا لازم است که
بگویم نویسنده این نگاه تازه، فردی هستم مستقل، کمونیست با مطالبات سوسیالیستی و
هم اکنون خواهان یک یک ایرانی دمکراتیک؛ بر مبنای جدایی دین از دولت و دیگر نهادی
حکومتی؛ برابری کامل حقوق زن و مرد و لغو استثمار و بهره کشی انسان از انسان در
چارچوب اتحاد و یک جبهۀ قدرتمند سرنگونی طلب.
در بحثهای پیشاروی و آینده می توانیم به این نکات و بالطبع به نکات دیگری هم اشاره
نموده و به تفصیل آنها را توضیح دهیم که در این مقاله نمی گنجد.
اخیرا در گوشه و کنار عده ای دنکیشوت را می بینیم که دارند چشم بسته غیب می
گویند، شمشیر چوبین در هوا می چرخانند و گیج و منگ در دور خود به دَوَران در میآیند
و بدون اینکه بیلان کاری و سرگذشت کارزار خونین مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت
ایران را ببینند؛ به غزعبلات روی آورده و از فرط بی عملی تشکیلاتی و یا فردی بر
علیه این مقاومت سازمان یافته و تنها امید توده های کارگران و زحمتکشان ایران
تاخته، دهان دریده گی می کنند که به موقعش به آنها پرداخته خواهد شد.
باری غرضم این است که چقدر خوب بود همۀ کسانی که چه
مخالف و چه خنثی نسبت به این مقاومت می باشند، این برنامۀ ۵۶ مین سالگرد را نگاهی با بصیرت می کردند؛ آنگاه نظراتشان را واقع
بینانه تر بیان می کردند ولی همزمان میدانیم که این گونه افراد و تشکیلاتها چون از
موضع منافع کارگران و زحمتکشان و دیگر توده های به جان آمده مردم ایران، جلو نمی
روند؛ خودشان را بدست پیش فرضها و ذهنیات غلط، موهوم و بیمارشان سپرده و لجن
پراکنی می کنند. هرچند آسیاب کار خودش را می کند و جغجغه سر خودش را به درد می آورد.
عرض کردم با یک نگاه کلی ومجمل بدور از هر ذهن از پیش ساخته ای به سرعت در این
برنامۀ ۵۶ مین
سالگرد به چند نکتهی مهم توجه آدمی معطوف می گردد که آنها را
بر می شمرم و بسیار حائز اهمیت در این کوران مبارزاتی بر علیه رژیم پلید خمینی است.
یکم ـ نظم و انضباط آهنین و دیسیپلین انقلابی و به غایت منسجم که اینها همه بر
گرفته شده از نظم فکری و اندیشه ای بر فراز آن است.
دوم ـ سازمان یافتگی و تشکیلات بسیار پُر قدرت و توانا که در کوران مبارزات خونین
و رزم آوری های شبانه روزی همچون فولاد آبدیده شده است.
سوم ـ خطوط مبارزاتی و سیاسی معین، شفاف و جنگنده که محصول یک پروسۀ طولانی، نفسگیر،
جانکاه و افتخار آفرین ۵۶ سال می باشد.
چهارم ـ برنامه و اهداف مشخص و انقلابی آن توام با عهد و پیمانِ حاضر حاضر، برای
تحقق دمکراسی، عدالت، برابری و سکولاریسم در ایران.
پنجم ـ نقشه مندی معین و هدفمند که گام به گام برمی دارند و به نیک و تحلیل می
دانند که چه می خواهند و برای آن چه باید کرد؛ همچنین تطبیق دادن تئوری انقلابی و
عمل انقلابی که مصداق بارز جملۀ لنین است که گفت: بدون
تئوری انقلابی، عمل انقلابی ممکن نیست.
ششم ـ به قول معروف بدون مایه فطیر است. برای واژه واژه حرفهایشان و برای قدم به
قدم حرکتها، و اعتقاداتشان و آنچه متعهد می شوند؛ وفادار هستند و بهای حداقل لازم
که جان شیرینشان است را می پردازند و در عمل مثل خورشید درخشان بوده است و ثابت
کرده اند.
هفتم ـ شیفتگی این جانهای شیفته و همکاریهای پُر مهر و صفای تک تک انسانهایی که در
این مقاومت پیکار می کنند که این خود ناشی از عشق به رهایی خلق در زنجیر ایران
است.
هشتم ـ سخنرانان به دقت و خیلی واضح و شفاف دردها و رنجها و فرازها و فرودها و
اهداف و گوشه های از این مقاومت و مبارزات را بیان می کنند.
نهم ـ شورای ملی مقاومت که محصول و ظرفی است جهت متحقق کردن این همه رنج و شکنج که
آن را پیش ببرد و ملاحظه می کنیم که در صحنه ها و کارزارهای بینالمللی در جهت
تقویت این مقاومت چگونه پیکار و میدانداری می کنند آنهم به شکل تنی واحد، همبسته و
در خطوط انقلابیِ مصوبات شورا.
دهم ـ و بر فراز همه رهبریتی را می بینیم که، پاک باخته و خود ساخته و چون آتشی
گداخته، انسان دوست و وفادار به خلق و میهن، با عزمی استوار در جهت سرنگونی تام و
تمام رژیم منحوس ولایت فقیح با پشتکاری وحشتناک و حیرت زا و آبدیده در کوران سخت
مبارزاتی که بدقت کامپیوتر این کاروان عشق و آزادی را از کوره راههای صعبالعبور،
گذر میدهد و گام به گام با آن به پرواز در می آید تا برفراز قلۀ آزادی در ایران
به فتح بنشیند.
یازدهم ـ هر چند شایسته و بایسته است که به مهمترین نکتۀ این مقاومتِ
جانانه و پر از دلاوری ها اشاره کرد و آنهم کانونهای پر تپش شورشی است که جانمایۀ ارتش ازادیبخش
ملی ایران می باشد که هم اکنون چنگ در چنگ پاسداران غدار و خونخوار خامنه ای انداخته
اند و همانند پلنگ از کوه و صخره بالا می روند و بر پاسدار و بسیجی های ضد بشر می شورند،
می جنگند و افتخار آفرینی می کنند.
باری، قصد از این گفتاربه قول مولوی: راه شدی تا بِنَدی این همه گفتار مرا.......
نیز باید افزود که اگر مخالفین این مقاومت ودیگر نیروهای خنثی به دقت به این پروسۀ ۵۶ ساله نگاهی نافذ و بدور ازغرض داشته باشند؛ و با خود و کارگران
و زحمتکشان و دیگر توده های مردم هم صادق باشند، دو راه بیشتر در پیشاروی ندارند؛
یا در کنار این مقاومت و در جبهه ای فراگیر و با محوریت سرنگونی رژیم ولایت فقیه و
آخوندی با تمام اعوان و انصارشان و ایجاد حکومتی سکولار بر مبنای جدایی دین از
دولت، آزادی و برابری حقوقی زنان و مردان در تمام عرصه های جامعه و یک زندگی بدون
جنگ و پر از رفا و آسایش قرار گیرند و یا به شکل عاقل و بالغ سیاسی و بدون هرگونه
غرض ومرض و ندانم کاری سیاسی، به کار خودشان پرداخته و خیلی مدرن به رقابت سیاسی و
سالم آنهم در جهت منافع توده های کار و زحمت در ایران بپردازند؛ نه اینکه از فرط
بدبختی و افلاس سیاسی و عقده و حسادت که بعضی ها را هم اکنون دق مرگ کرده است، گوشۀ عزلت گزیده،
سم پاشی کرده و خاک به چشم توده های مردم بپاشند و آب به آسیاب رژیم پلید خمینی خامنه
ای و حکومت دینی بریزند.
نیز با شجاعت تمام باید افزود که مطالبات دمکراتیک را برای مرحلۀ آغازین دمکراتیک
ایران برنامۀ فشرده و ده ماده ای خانم مریم رجوی بر شمرده که
همانند اورانیوم غنی شده از مطالباتِ صدر مشروطیت تا به اکنون قابل اتکاء و نیاز مبرم
این مرحله از انقلاب نوین و دمکراتیک ایران است.
اگر از زاویه منافع طبقه کارگر و تودهای گرسنه و به جان آمده مردم ایران و برای
سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی آخوندی، جلو برویم باید برای تقویت جبهۀ همبستگی ملی
ایران تلاش کرد.
تا کور شود هر که در او غش باشد و با چشمانی بینا به آن چه هست نگاه نکنند.