۳۰مهر۱۳۹۹
نه به دیکتاتوری
بازخورد تنفس مصنوعی جامعه
مجموع کارگزاران و نگاهدارندگان نظام آخوندی در تسلسل کلانجنایات سیاسی و
افسارگسیختگی چپاول اقتصادی، وضعیت زیست و معیشت مردم را به بحرانیترین و لاعلاجترین
موقعیت رساندهاند. این بحران لاعلاج و گره کور که حیات جامعه را به تب و تاب تنفس
مصنوعی کشانده است، بهطور طبیعی و قانونمند بازخوردی سخت و گران نسبت به آبشخور
چنین اوضاع و احوالی ایجاد کرده است. این بازخورد اکنون بیش از همیشه به درون نظام
آخوندی سرایت کرده است. حاصل چنین بازتاب ناگزیر اجتماعی، تشدید و از کنترل خارج
شدن تضادهای جناحی شده است؛ تضادهایی که راه به اعلام علنی حذف فیزیکی کشیده است.
گرگها نشانی هم را میدهند
این روزها بسیار آشکارتر از گذشته شاهدیم که کارگزاران رژیم ولایت فقیه
گرفتار مکافات اتودینامیک کارنامهی سیاسی و اقتصادیشان شدهاند. شدت گرفتن تضادهایشان
علاوه بر سهمخواهی رایج برای قدرت و صدارت و چپاول، اکنون بیشتر بهخاطر بازخورد
وضعیت خطرناک اجتماعی است که آثار آن دامن سراپردهی نظام را گرفته است. در دمادم از
هم پاشیدن شیرازهی جامعه، هر عنصر حکومت و مجلس تلاش میکند نشانی دیگری را بدهد.
لذا برآیند بحران لاعلاج جامعه و کلانفساد سیاسی و اقتصادی حاکمیت، اوضاع را به
نقطهیی کشانده است که گرگها دارند به هم چشم غره میروند و همدیگر را نشانه رفتهاند.
سه خبر، سه نشانهی بیسابقه
هفته پیش برای اولین بار خامنهای تلاش کرد به مجلسیان و باند خودش القا کند
که علت بحران مهارناپذیر کرونا در سیاست دولت روحانی است.
بهدنبال اظهارات حسن روحانی پیرامون صلح امام حسن و ربط دادن آن به شرایط
کنونی حکومت، آخوند ذوالنور در یک اعلام غیرمترقبه و بیسابقه خواستار هزار بار
اعدام روحانی شد.
عناصری از مجلس حزباللهی خامنهای با حداکثر فشار روی روحانی، طرح استیضاح
وی را مطرح کردند.
سه عامل فوق در پرونده جنگهای باندی نظام آخوندی بیسابقهاند. علت همانطور
که اشاره شد فقط در نفس سهمخواهی قدرت در این جنگها خلاصه نمیشود، بلکه در
شرایط کنونی، دقیقاً بهخاطر سرریز شدن بحران نفرت انفجاری جامعه در درون حاکمیت
است که گرگها را وادار کرده به هم نگاه کنند و منتظر افتادن [حذف شدن] یکی از گرگها
باشند.
طراحی تعیینتکلیف در دو اتاق جنگ
این بحران از جانب رقیب بیپاسخ نمانده است. حربه یا تاکتیک رقیب که پیداست
با اشاره روحانی علم شده است، طرح همهپرسی عمومی برای تعیینتکلیف شرایط فعلی است.
برگ چنین تاکتیکی تا بهحال چندین بار رو شده است؛ اما هر بار با دخالت خامنهای و
بسیج تبلیغاتی باند وی، از میز بازی باندها کنار گذاشته شده است.
روزنامه مستقل از باند روحانی در شماره ۲۸مهر۹۹ در عنوان یک یادداشت،
تلاش کرده است با سوزنی به روحانی، جوالدوز همهپرسی را به خامنهای بزند:
«برگزاری همهپرسی بهجای شعاردرمانی».
زمینهی طرح چنین راهکاری در مقابل خامنهای و تهدید اعدام روحانی توسط آخوند
ذوالنور، به اظهاراتی برمیگردد که روحانی تلاش کرد با آن، هم به تنگ آمدن مردم از
اوضاع را به رخ خامنهای بکشد و هم بهطور ضمنی اعتراف کند که نظام در ارتباطات
بینالمللی به بنبست رسیده است؛ معنی بیپردهی حرف روحانی این است که هم در آستانهی
شرایط انفجار اجتماعی و هم انزوای نظام ایجاب میکند که به جامزهر صلح پناه ببریم.
باند روحانی برای نجات خود از این مخمصه، راهکار دو مرحلهییِ همهپرسی
عمومی را بهعنوان یک برگ و تاکتیک در مقابل باند رقیب، روی میز گذاشته است.
روزنامهی حکومتی مستقل در توصیف این طرح، به روحانی گوشزد میکند که به مخالفت
دوسوم نمایندگان حزباللهی خامنهای در مجلس اهمیت ندهد و «بدون فوت وقت آن را به
سامانهی همهپرسی مجازی» بکشاند:
«برای دفع تهدیدات و تأمین منافع ملی، هیچ لزومی به قرینهسازیهای
تاریخی و مذهبی و کد آوردن از قدیسان صدر اسلام نیست. از اینرو به رئیسجمهور
پیشنهاد میشود لایحهی سیاستهای کلان صلحطلبانه مربوط به سیاست خارجی را تهیه و
در اسرع وقت با استفاده از ظرفیت ماده ۳۶ قانون همهپرسی
در جمهوری اسلامی به مجلس بفرستند. از آنجا که قطعاً دو سوم مجموع نمایندگان مجلس،
چنین پیشنهادی را تصویب نخواهند کرد، بدون فوت وقت آن را در سامانهای که برای همهپرسی
مجازی طراحی شده به همهپرسی بگذارند».
ولیفقیه؛ سیبل همهپرسی
این روزنامهی حکومتی سپس نشانی روشنتری را از پشت پردهی این طرح رونمایی میکند
و با اشارهی غیرمستقیم به خامنهای، هدف از طرح همهپرسی عمومی را اثبات اینکه
«آنها حتی یکبیستم مردم هم نیستند» اعلام مینماید:
«خوبی این کار در این است که دستکم کیهانیان و محافلی که این
نشریه منویات آنها را نمایندگی میکند به این واقعیت که آنها حتی یکبیستم مردم هم
نیستند، پی خواهند برد و از این پس به نام مردم برای مردم نسخه تجویز نخواهند کرد».
تلاقی در ایستگاه «انفجار محاسبهناپذیر»
بنابراین مشاهده میشود که همزمان با پیش رفتن بحران به سوی انفجار اجتماعی،
جنگ گرگها نیز به ایستگاه آخر تعیینتکلیف کشیده شده است. مرحلهیی که سنگربندی
برای حذف فیزیکی هم تدارک دیده میشود.
نکتهی قابل توجه این است که خامنهای نه میتواند روحانی را کنار بگذارد و نه
میتواند به همهپرسی تن دهد. در هر دو صورت، هر دو باند در بنبست هستند و «انفجار
محاسبهناپذیر» در تقدیر است. در دو هفتهی گذشته این انفجار را حتی عناصری از باند
مغلوب نظام نسبت به کنار گذاشتن روحانی هشدار دادهاند. آنچه اما برای رژیم بسا
بیشتر از حذف روحانی خطرناک است، احتمال حتی ضعیف کشیده شدن اوضاع به «همهپرسی
مجازی» است. کاری که پیشاپیش روشن است که یکی از سیبلهای آن اصل ولایت فقیه و شخص
ولیفقیه خواهد بود.
این همان لحظهی ناگزیر رسیدن گرگها به ایستگاه پایانی و نگاه کردن به هم برای
دریدن همدیگر است. لحظهیی که ناشی از بالا و سرعت گرفتن بحران اجتماعی و سرریز شدن
آثار آن در نظامی است که خود با جنایات بیدنده و ترمز و چپاول افسارگسیخته، مسبب ایجاد
شدن و شتاب گرفتن آن بوده و هست.