۶تیر ۱۳۹۹
سایبری رژیم آخوندی
اولین کار یک پزشک برای تست تب یک بیمار دست زدن به پیشانی اوست یا گرفتن دست
وی؛ در گامهای بعدی ممکن است از تبسنج گرفته تا ابزار پزشکی دیگر استفاده کند.
اگر حکومت آخوندی را یک بیمار لاعلاج فرض کنیم برای سنجش تب او ما چند وسیله
در اختیار داریم. به برخی از آنها اشاره میکنیم.
بازوهای غیرنظامی اختاپوس ولایت خامنهای
۱- شبکهی امام
جمعههای حکومتی برای نمایشهای هفتگی جمعهبازار ولایت و نمایندگان خامنهای در شهرهای
مختلف.
۲- لشکر
سایبری متشکل از بسیجیهای ساندیسخور و بیسواد که هر کدام با چندین و چند اکانت
در فضای مجازی به طیفی از فعالیتهای مختلف از تأیید نظام تا مخالفت با نظام (!)
مشغولند.
۳- لشکر
سایبری متشکل از بسیجیهای باسواد (!) یا باسوادهای غیربسیجی که تحت فشار به
استخدام سپاه سایبری درآمدهاند و در تلاش برای نفوذ به سیستمهای «دشمنان نظام» و
یا هک و مانیتورینگ آنها هستند.
۴- لشکر بسیجیهای
با یا بدون ریش مدل فکل کراواتی خارج کشوری که از ژست خبرنگار تا
«اپوزیسیون»نماهای رنگارنگ بهطور همزمان هم اقدام به «مخالفت» با نظام (!) و هم
اقدام به فحاشی و سرکوب و لجنپراکنی علیه مقاومت و دشمنان نظام میکنند؛ که در
نهایت در تیول لابیهای حکومت خامنهای هستند! از این اپوزیسیونهای باسمهای و
«شخصیت»های آبکی تا بخواهید تولید شده و در بستهبندیها و رنگ و سایزهای گوناگون
به بازار عرضه میشود!
۵- ارگانهای
رسمی حکومتی و مقامات حکومتی یا دیپلماتیک در سطوح مختلف (این محور در حکومتهای
معمولی جهان امروز اولین و شاید تنها محور بازتاب به وقایع روز و موضعگیری حکومت
باشد، ولی در حکومت خامنهای در رتبهی آخر قرار میگیرد.)
رفتارشناسی مزدوران خامنهای
در مورد حکومت آخوندی، هر کدام از این بازوها میتواند برای تست «تب» خاص یا
«تب روز» خامنهای به کار بیاید. معنای آن چیست؟
یعنی وقتی میبینید که یکی از این سیستمها بهطور متمرکز و با کنش واکنش
بالا و پرحرارت روی یک موضوع خاص متمرکز شده است، یعنی خامنهای تب کرده؛ یعنی یا
نگران چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد یا هراسان از چیزی که اتفاق افتاده!
شاید اولین و مهمترین آنها، شبکهی آخوندی نمایندگان خامنهای در تمام شهر و شهرک
و روستاهای سراسر کشور است که سرشاخکهای سیستم عصبی بیت خامنهای هستند که مستقیماً
از بیت تغذیهی سیاسی میشوند. پس طبیعی است که واکنشها و سخنان و محورهایی که در
نمایشهای جمعه هر هفته به آن پرداخته میشود را بهطور عام برآیند نگرانیها و
فرامین روز خامنهای بدانیم.
به همین منوال، هر کدام از آن شبکهها که نام بردیم، متناسب با نیاز و حال و
روز بیت ولایت، اقدام به کنشگری و سخنپراکنی یا حتی سکوت میکنند. (توجه کنید که
«سکوت» خودش یک «عمل» محسوب میشود.)
با این مقدماتی که برشمردیم، وقتی میبینید که بازوهای مختلف اختاپوس ولایت
که معمولاً هر کدام به جهتی کشیده و مشغول کاری هستند، ناگهان همگی در یک جهت و در
یک راستا به یک «محور» چسبیده و با تمام توان درگیر آن هستند، چه برداشتی باید
بکنیم؟ آیا جز این است که ااحتمالاً پای مرگ و زندگیاش در میان است؟!
... و ناگهان انفجار خامنهای!
اکنون بیایید از دنیای تحلیل و تئوری و بررسی روی کاغذ، به دنیای اقدام و عمل
برگردیم!
پس از برگزاری کنفرانس عظیم و گستردهی مقاومت ایران که واکنشهای دوست و
دشمن را برانگیخت، برق از هر سه فاز بیت ولایت چنان پریده است که حتی خودش هم قادر
به کنترل و نظم دادن واکنشهای هیستریک و جنونآسا به مجاهدین نیست. حتی به قیمت
گافهای بزرگ و سوتیهای جبران ناپذیر، هر چه دارد و ندارد را بسیج کرده که آبی و
خاکی و هوایی و حتی «زیرآبی» و سایبری به مجاهدین حمله کنند!
به این نمونههای سرانگشتی توجه کنید:
۱- جمعهبازارهای
خامنهای
آخوند اسلامی در نمایش جمعه ۳مرداد مه
ولات خراسان: «کار جبهه منافقین ترور در فضای مجازی است و با دروغپراکنی و انحراف
افکار عمومی بهدنبال ترور و آشوب اینترنتی و ترور رسانهای است».
به جمعهبازار نطنز برویم و زوزهی آخوند محمد یعقوبی: «مردم بدانید دو هزار نفر
از منافقان در حال فضاسازی در فضای مجازی هستند و هر روز ۳۰هزار مطلب علیه نظام منتشر میکنند، اینها میخواهند سرمایههای
اجتماعی مانند ولایت و شورای نگهبان را خدشهدار کنند، منافقان درصدد تشدید
نارضایتی عمومی و کاهش امید و تلاش برای گره زدن مشکلات کشور به تحریم هستند، آنها
هر روز در فضای مجازی به تبلیغ و ترویج بیحجابی و بیعفتی مشغول هستند و برخی هم
در گروههای مجازی ناآگاهانه و برخی هم آگاهانه آنها را منتشر میکنند».
دیگر از جیغ بنفش و عربدههای جمعهبازارهای یزد و اصفهان و اردستان و ورامین
و... در میگذریم. با این یادآوری که طی هفتهٔ اول مرداد
۹۹ بهدلیل بیماری کرونا و وضعیت قرمز در بسیاری
شهرها این نمایش برگزار نشد؛ اگر نه این سیاهه مطولتر از آنچه هست میگردید.
۲- لشکر
سایبری بیسواد یا کم سواد:
تخم طلایی این لشکر را باید در مأموریت لایکزنی و هشتگزنی فحاشی به قصد دقدلی
خالی کردن بر سر مجاهدین جستجو کرد. به این ترتیب بسیجیهای سیلیخوردهی ولایت که
خامنهای را در گوشهی رینگ سیاست زیر ضرب میدیدند، یک فرصت پیدا کردند که اگر چه
توان پاسخگویی سیاسی را ندارند، اما با فحاشی علیه مقاومت و رهبری مجاهدین، کمی
تخلیهی هیجان داشته و به نوعی خود را خنک کنند!
۳- لشکر
سایبری بسیجیان باسواد یا با سوادان غیربسیجی استخدامی:
در این لشکر مأموریت ویژهیی که بهطور اخص در این یکی دو هفته در پیش گرفته
شده بود، عملیات نفوذ و هک سیمای آزادی و سایت مجاهد بود که دست کم سه حملهی گستردهی
آنها به شکست انجامید. آخرین نمونهی حملهی سایبری از نوع «دیداس»
DDOS در شامگاه روز شنبه ۴مرداد۹۹ در ساعت ۲۰۴۰ به وقت
اروپا بود که به مدت نیم ساعت ادامه داشت و در نهایت خامنهای و لشکرش در این جبهه
هم شکستخورده و عقب کشیدند.
سخنگوی مجاهدین این اقدام
مزدوران خامنهای را با توجه به گردهمایی شکوهمند مجاهدین در خارج کشور و «پسگردنیهای
کانونهای شورشی» در داخل کشور، امری «قابل فهم» ارزیابی کرد.
۴- لشکر
بسیجیان با یا بدون ریش مدل فکل کراواتی خارج کشوری:
ترهات این دست مزدوران را طی این هفته در رسانههای وابسته، تابعه یا تابع
نظام زیاد دیده یا شنیدهاید! از «کارشناسان» ناشناس تا «کارناشناسان» شناخته شده،
همگی یکصدا و «یکدل»! از پخش (دقت کنید، تنها «پخش» سخنرانی خانم رجوی و بخشی
کوتاه از مراسمی عظیم که چندین ساعت طول کشید.) به فغان و فریاد آمده بودند. آن هم
کسانی که به ظاهر سنگ «آزادی بیان» به سینه میکوبند و گریبان برای «آزادی» چاک میکنند،
ناگهان از بازتاب رسانهیی یک گردهمایی رنگ رخسار و پیکرشان به زردی گرایید!
البته در این زمینه کپیبرداریهای ناشیانهی حکومتی از NGO ها
(سازمانهای غیردولتی) را هم باید اضافه کرد که مانند انجمن نجاست رژیم یا
هابیلیان، مشخصاً برای مقابله با مجاهدین پایهریزی شده و بهکار گرفته میشوند.
خبرگزاری حکومتی مهر در ۴مرداد۹۹ طی مطلبی از دستپختهای همین آشپزهای خامنهای ولی بدون ذکر
نام، بهطور مسخره و مفتضحانهای خواستار «پیگیری قضایی مدیران ایران اینترنشنال»
شدند!
۵- ارگانهای
رسمی حکومتی و مقامات حکومتی یا دیپلماتیک در سطوح مختلف:
در این زمینه تنها ذکر یک نمونه کافی است. دیپلمات حکومت خامنهای که مأموریت
وی ظاهراً در ایتالیا میباشد، به مدت ۴سال بوده
که در آلبانی بهسر میبرد. اما پس از آنکه بارها در منطقهی «مانز»، (محدودهی اشرف۳، پایگاه مجاهدین در خارج از استان پایتخت!) دیده شد، توسط دولت
آلبانی بهعنوان «شخص نامطلوب» اخراج شد!
این ترم سیاسی در دنیای دیپلماسی، عموماً بهمعنای کشف فعالیتهای جاسوسی از
سوی دولت مربوطه است. آیا نیاز است به این پرسش پاسخ دهیم که جاسوسی علیه که؟!
کلام آخر
ماحصل آنکه خامنهای نظام خودش را در پی ضربههای کاری که خودش منشاء اصلی
آن را از سوی مجاهدین و مقاومت و مردم ایران میداند، چنان لرزان و رو به سقوط میبیند
که تمام بازوهای نظامی و سیاسی و دیپلماتیک و سایبری و اپوزیسیونهای باسمهای و
دستساز خودش را متمرکز فشار بر مجاهدین کرده است.
از آن سوی جبهه، مجاهدین در سالگرد بنیانگذاری شورای ملی مقاومت و عملیات
شکوهمند فروغ جاویدان، بهخوبی اثبات کردهاند که مرد و زن روزهای سخت میدان هستند
و پای پس نخواهند کشید.
فردای ایران در گروی همین کشاکش است و نعرههای خامنهای که از دهان مزدورانش
شنیده میشود، پیشاپیش از نتیجهی محتوم این نبرد سهمگین و شکست ولیفقیه و هم دم و
دنبالچههایش خبر میدهد.