۱۶ خرداد ۹۹
...خوان یغمای همیشه گسترده
در ادبیات سیاسی ـ اقتصادی ایران، هر از چندی با ترم یا اصطلاح تازه و بدیعی
مواجه میشویم که فارغ از پرونده یا جریان خاص آن، مؤید یک محور یا یک نخ نبات
است؛ «فساد» و باز هم «فساد»!
در هیچ کجای جهان، در هیچ کجای تاریخ و در هیچ کشوری شاهد این حجم و این
گستردگی از واژهها یا اصطلاحات رنگارنگ برای دزدی و فساد و پروندههای فساد
نیستیم.
رانتخواری اطلاعاتی و فامیلی و آموزشی و سیاسی، زمینخواری، جنگل خواری، کوهخواری،
پارتی، اختلاس، اختلاس نجومی، دزدی، حقوق نجومی، سود نجومی، پولهای غیبی، آقا و
آقا زاده، احتکار، انحصار، ملکهها و سلطانهای قیر و کاغذ و گوشت و خشکبار؛ سلاطین
دارو و شکر و سکه و خودرو و برنج و سیگار تا شاه شاهان این سلسله سلاطین و چکیدهی
ممزوج همهی آنها یعنی «سلطان اختلاس»!
اما اینها نامش دزدی نیست، مهرههای حکومتی وقیحانه آنرا سهم خود از «سفره
انقلاب» میدانند!
اکنون نگاهی مختصر و اجمالی به این خوان نعمت بیاندازیم که چهل سال است به
یغمای آخوندها و وابستگانشان میرود.
پارادوکس ثروتهای بینظیر ملی و فقر روزافزون مردم
نگاهی به داشتههای همین بخشهای باقیمانده از سرزمین پهناور «ایران»
بیندازید:
رتبه دوم منابع گاز طبیعی جهان
رتبه سوم منابع نفت خام جهان
۷ درصد از
منابع معدنی جهان (۶۸ نوع ماده معدنی
غیرنفتی)
۱۰ درصد از
جاذبههای گردشگری باستانی و تاریخی جهان
۵ درصد از
جاذبههای گردشگری طبیعی جهان
و با دارا بودن تمامی این سرمایهها، در نظر بگیرید که ایران ما تنها «یک
درصد» از جمعیت جهان امروز را در خویش جای داده است!
انتظار نامعقولی نیست که هر ایرانی دغدغهاش دست کم در سطح «نان شب» خود و
خانوادهاش نباشد؛ اما دریغا از حاکمیتی که تمامی این سرمایهها را تنها خرج
ماندگاری «ولایت فقیه» در این سرزمین از یکسو و پر کردن جیب و اشتهای سیری ناپذیر
مزدورانش میکند.
نتیجه هم بالمآل چیزی نیست جز فقر و مسکنت روزافزون یک ملت. دردی جانکاه که
از تنفروشی تا فروش اعضای بدن و حتی نوزاد فروشی را در پیداشته است.
رتبههای حسرتبار جهانی و «عوضش امنیت داریم»!
در برابر همهی سرمایههای ملی که برشمردیم، خوب است نگاهی بیاندازیم به رتبههای
جهانی اقتصادی ایران که جز حسرت و فشار برای مردم و جز مایهی ننگ برای آخوندهای حاکم
نیست. تازهییها همگی اعترافات مهرههای درونی نظام است و نه آمارهای دقیق و
واقعی که تاریخ ایران بعدها به آن دست خواهد یافت.
روزنامهی حکومتی صبحاقتصاد در ۸ خرداد۹۹ اذعان کرد که اقتصاد آخوند زدهی ایران رتبهی پنجم را در جدول نرخ
تورم میان ۱۸۶کشور جهان به دست
آورده است. ولی امر مسلمین جهان «!» عمامهاش را بگذارد بالاتر!
بر اساس گزارش همین روزنامه، تنها طی یک سال گذشته، قیمت مسکن در تهران علیرغم
کاهش داد و ستد، ۳۴درصد هم افزایش داشته
است.
همین روزنامه در شمارهی ۱۳خردادماه
خود باز اعترافات دیگری دارد: «رتبه ۱۲۵ ایران در
شاخص تابآوری اقتصادی ۲۰۲۰». این رتبه بین ۱۳۰کشور است
تعریف سادهی تابآوری اقتصادی چنین است: «توانایی یک سیستم یا نظام اقتصادی،
جهت جذب آشفتگی و سازماندهی مجدد در حالی که متحمل تغییر شده». لازمهی این تابآوری
هم در گام اول نبود فساد و اختلاس و رانت و ثبات و امنیت اقتصادی و کاهش بیکاری و...
است که وضعیت کشور در این زمینه نیاز به شرح ندارد!
روزنامهی حکومتی دیگری بهنام «جهان صنعت» هم در آستانهی سالمرگ پیرکفتار خونآشام
جماران، در تیتر بزرگ روز۱۳ خرداد
خود، ضمن خبر دادن از کاهش ۳۵درصدی درآمد
هر ایرانی از سال۹۰ تا ۹۸، این بازهی زمانی را با لگدی به گور خمینی، «دههی فقر» (بر وزن
دههی فجر!) نامید.
اعتراف رسانههای حکومتی به کاهش ۳۵درصدی درآمد...
البته یکی از مهرههای نظام معترف است که «تورم کالاهای اساسی بیش از ۶۰درصد است».
بله؛ کاهش درآمد ۳۵درصدی هر ایرانی؛ رتبهی
۱۲۵ تابآوری اقتصادی؛ تورم ۶۰+ درصدی و سکوی پنجم جهانی، همهی این رتبهها و در صدها را در کنار
سرمایههای ملی ایران و ایرانیان بگذارید تا ابعاد فاجعهی غارت و چپاول هر چه روشنتر
گردد!
«سفره انقلاب» و دزدانی که «باز هم هستند»
فلاحت پیشه: «کسانی را در این مملکت میبینم که تخلفات اقتصادی عجیبی انجام
دادند، اما باز هم هستند! این برایم بسیار جالب است!» (اعتماد آنلاین. ۱۰خرداد۹۹)
سخنان این مهرهی حکومتی، همهی اذهان را متوجه پاسدار قالیباف، مرد همیشه بازندهی
همهی نمایشهای سیرک انتخابات آخوندی کرد. این پاسدار که خود چندین پروندهی فساد
گستردهی اقتصادی دارد، در راستای یکدست کردن سیطرهی باند خامنهای بر تمام سطوح حاکمیت،
به ریاست مجلس ارتجاع گمارده شد. کما اینکه دزد دیگری مانند آخوند لاریجانی؛ گماشتهی
خامنهای در قوهی قضاییهی بود تا مبادا دزدان حکومتی مورد گزند قانون قرار گیرند!
به جای آنها احکام اعدام و قطع دست و سنگسار نصیب پایینترین اقشار آسیب دیده و
قربانیان فقر آخوندساخته شد.
اما آیا تنها مشکل با پاسدار قالیباف است؟ هرگز؛ این نظام در هر دو باند
غارتگر حکومتی، در ابعاد کلان، دزد تربیت کرده و تحویل «امت اسلامی»! داده است.
روزنامهی جهان صنعت در یادداشتی با عنوان «سفره انقلاب تا کجا ادامه دارد؟» به
پروندههای متعدد فساد یکی از مهرههای حکومتی به نام «سیده فاطمه حسینی» پرداخته که
برای هر کدام از پروندههایش هم چند «تکذیبیه» صادر یا تهیه کرده است. در نهایت هم
این روزنامه ناله برمیآورد که: «جدیت مسأله آنجاست که متأسفانه امثال فاطمه حسینی
در این کشور کم نیستند و باید یک فکر اساسی کرد تا افرادی با سابقه فساد اقتصادی
به این سادگی از جایی به جای دیگر منتقل نشوند».
تفاوت راهکار حکومتی و راهکار مردمی
تمام هوش و نبوغ مهرههای حکومتی برای جلوگیری از ادامهی غارت «سفره انقلاب»
به اینجا ختم میشود که پیشنهاد میکنند «فساد را باید تبدیل به ضدارزش کنیم»!
این عین واقعیت است و طنز نیست! در این حکومت «فساد» یک ارزش نهادینه شده است.
از این روست که در همین مقاله چنین آوردهاند که: «اگر بتوانیم موارد فساد را در
کسانی که به نوعی مسئولیت دارند ... و این مسأله را نزد افکار عمومی تبدیل به یک
ضدارزش کنیم بهنظر من میزان فساد تا حد بسیاری کاهش پیدا میکند. در این صورت یک
هراسی از فساد در بین مسئولان ایجاد میشود و طرف آن نمیروند». زهی نبوغ؛ زهی! ...
آری، حکومت آخوندی تنها به مدد مخارج هنگفت و باج و خراجهای بیحساب و سیاست
سرکوب مطلق بر پاهای لرزان خود ایستاده است.
اما مردم و مقاومت ایران راهکار را مدتهاست که دریافتهاند. این راهکار را
در یک کلمهی راهگشا میتوان خلاصه کرد: سرنگونی، سرنگونی و باز هم سرنگونی.