در این برنامه آقای محمد حیاتی از مسولین سازمان مجاهدین خلق ایران به شکلگیری و تولد سازمان مجاهدین میپردازد
راهی که آمدیم- قسمت ۵۸- زرهی کردن
ارتش آزایبخش از فروغ تا مروارید
در جمع بندی عملیات حماسی فروغ جاویدان به این نتیجه رسیدیم که یکی از
مهمترین دست آوردهای این عملیات کبیر به تایید رسیدن نظریه نظامی «پرش و نفوذ به
عمق استراتژیک» بود. این تاکتیک برای اولین بار در عملیات چلچراغ گرچه در عمقی
محدود به میدان عمل وارد شد و در فروغ جاویدان در ابعاد گستردهیی بهکار گرفته شد.
بررسیهای گسترده در تمامی سطوح فرماندهی و یکانها و نیز به هنگام جمع بندی
این بحثها در ستاد فرماندهی کل، صحت و حقانیت این تاکتیک محوری را بهطور قاطع
تایید کرد.
مناسب ترین و کارآمدترین سلاح
این نتیجهگیری مهم بلافاصله به این سو ال راه برد که برای پیاده کردن این تاکتیک
در عملیات بعدی ارتش آزادیبخش، مناسبترین و کارآمدترین سلاح چیست؟ در اینجا
نیز تجارب گوناگون عملیات فروغ جاویدان، در کنار آموزشهای نظامی کلاسیک، ارتش
آزادیبخش را به این نتیجه رساند که برای ارتشی که قاطعانه قصد دارد از تاکتیک نفوذ
به عمق استراتژیک استفاده کند، برترین و مناسبترین سلاح «تانک» است و باید سراغ
آن رفت.
در یککلام رهنمود فروغ جاویدان و تجارب سرشار نظامی آن این بود که ارتش
آزادیبخش بایستی یک ارتش زرهی باشد. در این میان «تانک» شاخص سلاحی است که هم زمان
دو مزیت مهم را در خود جمع کرده است؛ یکی «سرعت» و دیگری «قدرت آتش». پدید آمدن
این دو عنصر در کنار هم و در یک سلاح واحد ظاهراً مشکل است، اما در تاکتیک نفوذ به
عمق قطعاً چنین آمیزهیی از سرعت و قدرت مورد نیاز است. چرا که باید با سرعت به
سمت قلب لشکر تهاجم کرد و با آتشی پرقدرت آن را درهم کوبید. بهعبارت دیگر بایستی
با کوبندهترین شلیک و در کمترین زمان قلب دشمن را تار و مار نمود.
تشکیل کلاسهای آموزشی
برای زرهی کردن ارتش پیاده در دستگاه کلاسیک نیاز به یک پروسه آموزشی و عملیاتی
۱۵ساله داشت اما برای آمادگی هر چه سریعتر باید
سرعت و زمان را هر چه کوتاهتر میکردیم که طبعاً باکیفیت نیروهای ارتش آزادیبخش
امکان پذیرشد. این ارتش زرهی از هنگام پایان عملیات فروغ جاویدان و جمعبندیهای آن
در یک فرصت ۲ساله به نتیجه رسید.
طبعاً در محور این حرکت به جلو دو هدف عمده قرار داشت؛ آموزشهای نظامی در تمامی
زمینههای تکنیکی و تاکتیکی و نیز سازماندهی ارتش آزادیبخش در راستای تبدیل آن از
یک ارتش پیاده به یک ارتش زرهی.
اگر چه پیشرفتها و دستآوردهای ارتش
آزادیبخش در راستای کیفیتر شدن اساساً در مرحله دوم این جهش یعنی دوران بعد از
عملیات مروارید مورد بررسی قرار میگیرد، اما در همینجا ضروری است به تلاشهای
دوساله ارتش آزادیبخش که تا همین نقطه یعنی قبل از عملیات مروارید صورت گرفته،
نگاهی کنیم.
نخستین زمینه، تکامل سازماندهی رزمی و پیریزی ساختار یک ارتش نوین بود. بدین
منظور سازمان رزم تازهیی شکل گرفت و یکانها، واحدها و رستههایی چون زرهی، مکانیزه،
پدافند هوایی و توپخانه که اندامهای یک ارتش کلاسیک را نمودار میساخت پدید آمد.
پایهریزی هوانیروز ارتش آزادیبخش نیز با آموزش اولین گروه خلبانان آغاز گردید. در
زمینه آموزش بایستی این دوره را پایهریزی بنیادهای آموزشی و بهخصوص آموزشهای
تکنیکی و تاکتیکی زرهی محسوب کرد. از تشکیل کمیتههای تخصصی تا تأسیس دانشگاه فروغ
جاویدان، از شکلگیری قرارگاه آموزشی حنیف، تدارک زمین تمرین و آغاز تمرینهای
نظامی تا پایهریزی لجستیک ارتش آزادیبخش، از جمله مهمترین گامهایی است که در این
دوره دوساله برداشته شده است. اگر چه در این فرصت، یعنی از ۶۷ (فروغ جاویدان) تا ۶۹ (آغاز حوادث
خلیجفارس) کار سازماندهانه و آموزشی عظیمی در ارتش آزادیبخش صورت گرفت که محصول
آن شکل گرفتن پایههای یک ارتش زرهی بود، اما با اینحال بایستی بزرگترین جهش ارتش
آزادیبخش را ضمن این دو سال در ساخته شدن رزمندگان کیفیتر بهلحاظ خصوصیات
انسانی و انقلابی بهحساب آورد. اگر ضرورت پیروزی در عملیات سرنگونی، بهکار بستن
تمامی تجربیات فروغ جاویدان است، بدون شک همین تجربیات، ارتش آزادیبخش را برای
داشتن رزمندگانی در مدار بالاتر رهنمون خواهد شد. اتفاقاً این همان جنبه پر اهمیتی
است که اگر فراموش میشد نه سلاح برتر و نه تاکتیک برتر هیچکدام مفید فایدهیی
نبود و بلکه عملاً به باری سنگین بر روی شانههایی نحیف تبدیل میشد.
شروع زندگی سنگری در حوادث خلیجفارس
قابل توجه است که اولین محصول ارتقای کیفیت انسانی و انقلابی رزمندگان ارتش
در دوران صعب و پرفتنه جنگ کویت به بار نشست. آنجا که این رزمندگان و این
فرماندهان میبایستی چندین مسئولیت دشوار را در سختترین شرایط بهطور همزمان به
پیش ببرند. از سویی روی آوردن به زندگی سنگری برای ایمنی در مقابل بمبارانهای سهمگین،
از سوی دیگر پیش بردن آموزش برای ارتقای نظامی ارتش، و از جهت دیگر حفظ حداقلهای
آمادگی خود برای رودررویی نظامی با دشمن ضدبشری. و این همه در آنچنان شرایط
پیچیده و حساس منطقهیی و بینالمللی انجام میگرفت که کمترین اشتباه در هر زمینه
بزرگترین ضربات و لطمات را بهدنبال داشت.
نتیجه مستقیم حرکت عظیم آموزشی فوقالذکر این بود که ارتش آزادیبخش در آستانه
عملیات تدافعی مروارید توانست آموزشهای پایه تکنیکی و تاکتیکی یکانهای زرهی را
به پایان برساند. پیشرفتی که برای موفقیت در عملیات مروارید بسیار حیاتی بود که در
درس آینده به این عملیات خواهیم پرداخت.