معرفی کتاب
سمفونی مقاومت -محمد سیدی کاشانی
«سمفونی مقاومت، ترانه سرودهای مجاهدین»، نام کتابی است که در
اسفند ۱۳۹۶ بهقلم محمد سیدی کاشانی، از پرسابقهترین اعضای
سازمان مجاهدین خلق ایران، منتشر شده است.
کتاب، مهمترین ترانهها و سرودهای مجاهدین را، از زمینههای تاریخی و
مبارزاتی و خاستگاههای عاطفی و احساسی آن تا فرآیند ساخته شدنش را در بستری از
خاطرات مقاومت در زندانهای شاه، دوره مبارزه سیاسی مجاهدین علیه خمینی و دوران
مقاومت مسلحانه و پایداری در اشرف و لیبرتی توضیح میدهد و از مقاومت و آزادی که
گوهر بنیادین تمام این آثار هنری است در برابر توابان و تسلیمطلبان
دفاع میکند.
«سمفونی مقاومت... » در فصل اول، «سیری در ترانهها و سرودها...»
است: «تلاش میکنم با شرح مختصری نشان دهم که یک سرود یا یک ترانه، از موضوع آنکه
فدا و عزم و جانبازی و عشق به مردم است و از انگیزه و شور و شوقی که برای آفریدن
آن لازم است و از احساسی که در آن هست و شکلگیری کلمات و نغمهها را باعث میشود
تا ارادة ساخت آن و امکانات آهنگسازی و اجرا و هزینة تنظیم و
تولید آن و امکانات پخش و انتشار آنکه توسط سازمان فراهم میشود، همه و همه یک کل
یکپارچه است و تماماً مرهون سازمان و عزم آن برای مبارزه و مجاهدت».
سپس خصلت جمعی کار هنری را تشریح میکند و از اینجا بهجایی که
نخستین ترانهها خلق شد برمیگردد: زندان اوین و اولین شبهای شعر در اوین.
این نقطه شروع گذری دلنشین بر تکوین موسیقی مقاومت است که هر قطعة آن
یاد شهیدی یا نشان پایداری و نبردی را بر خود دارد.
در فصل دوم، که «پایداری ۱۴ساله
در اشرف و لیبرتی» است، نویسنده نشان میدهد که در شرایط محاصره اشرف و
لیبرتی و زیر حملات سنگین مزدوران ولایتفقیه خلق آثار موسیقی نهتنها محدود نشد
بلکه تکامل یافت. این فصل نمونههای کمنظیری را بهدست میدهد که چگونه
برخی ترانهها درست در کوران حملات وحشیانه دشمن و در شرایط یک پایداری
خونبار خلق شده است. سیدی کاشانی با آوردن این نمونهها، «چشمهسار ایدههای
ما» را معرفی میکند. توضیح میدهد: این لحظهها «به نظر من قیمتیترین فرصتهای
سازنده آثار هنری است. این لحظهها که در تقاطع عوامل گوناگون حرکت تاریخ شکل میگیرد،
در ذهن هر هنرمندی که در معرضش باشد، جرقههایی ایجاد میکند
که میتواند به تولید آثار ماندگار منجر شود. اما خود این لحظهها و فرصتها...، نابترینش از
رنج و خون انسان برمیخیزد. بهویژه از کشاکش میان انسان بپاخاسته با هیولای تیرهروزی
و اجبار.
ایدهای که از این کشاکشها برخاسته باشد (و نه از بازیهای ذهنی یا
برای عرضه به بازار) و سپس در یک اثر هنری بالغ شود و مایه انگیزش خود را در
ساحت عاطفهها و احساسها بازنمایی کند، همان اثری است
که بر دلها مینشیند و ماندگار است».
فصل سوم، «شریعت توابان»، روشنگری ویژهیی است درباره
دعاوی یکی از توابان و ریزهخواران ولایت فقیه علیه ترانهها و
سرودهای مجاهدین. این دعاوی از جانب کسی(اسماعیل یغمایی) عنوان شده که تا ربع قرن
پیش در ساختن بخشی از شعرهای ترانهها و سرودهای مجاهدین مشارکت داشته پس از
آن مسیر بریدگی و خیانت را تا آستان بوسی توأمان شیخ و شاه طی کرده است.
در سالهای اخیر، نامبرده بهرسم حاکمان شرع خمینی، حکم
ممنوعیت ترانه سرودهای مجاهدین را صادر کرده بود.
نویسنده «سمفونی مقاومت... » بر اساس تجربه و مشاهدات طولانی خود، همچنین برپایه دلائل
اخلاقی، سیاسی، حقوقی و نیز قوانین بینالمللی پوچی دعاوی این شخص را نشان میدهد.
نویسنده بر این نکته مهم تأکید میکند که مدعی «خواهان حقالزحمه نیست.
زیرا دهها برابر آنچه را مستحق آن بوده دریافت کرده است.....
خواستش این است که حتی ترانه سرودهای مجاهدین هم ـ که در فضای خود آنها و
متعلق به خود آنهاست و تمام مخارج آن را به تمام و کمال پرداختهاند ـ مانند
سنگهای مزارشان نابود شود.
اگر یغمایی با این خوی منهدمکننده که حکام شرع خمینی را تداعی میکند، همسرشتی و
همراهی نداشت، باید میگفت: من با هزار انتقاد به مجاهدین، خواستار حفظ و شکوفایی
دستاوردهای هنری و سیاسی و اجتماعی آنها هستم».
فصل چهارم «یادی از شاعران شهید» است، از ترانهسرایان
شهیر تاریخ معاصر تا سرایندگان سرودهها یا ترانههای مجاهدین
که «بهرغم مواجهه با انواع مرارتها تا آخرین دم حیات، از
وفاداری به مردم و آرمان آزادیخواهانة آنان پا پس ننهادند».
فصل پنجم که «قوانین بینالمللی» است، توضیحی درباره
قوانین مربوط به حفاظت از حق نسخهبرداری و مالکیت آثار هنری
مشهور به«کنوانسیون بِرن». این فصل مکمل فصل سوم است.
در «سخنی با موزیسینهای جوان» که فصل ششم کتاب است، سیدی کاشانی
از ضرورت هنر پایداری مینویسد؛ از «سمفونی مقاومت؛ موسیقی شریفترین امیدها و
آرمانهای بشری» و به موزیسینهای جوان میگوید: «هرگز از رؤیاهای خود
دست برندارید. با غم و یأس بجنگید. امید به ساختن دنیایی بهتر را
زنده نگهدارید. خلاف جهت رودخانه شنا کنید. این کار سادهای نیست؛ اما قوای
بهبندکشیده را آزاد میکند برای تغییر کردن و تغییر دادن. روزی هم که انسان در
سرآغاز تاریخ آگاهی خود به هنر رو آورد زمانی بود که به فکر تغییر افتاد».
ضمیمه کتاب دربرگیرنده اسناد و نوشتههایی است که مسیر عبرت انگیز شاعری را
نشان میدهد که پس از سلسلهای از بریدگی و عهدشکنی پیدرپی به
توابگری روی آورد و دست آخر در برابر شیخ و شاه زانو زد.
گوهر اساسی تمام این فصل، نکتهیی است که سیدی کاشانی در مقدمه کتاب خود
آورده است: «آنچه من در نگارش این سطور در نظر داشتهام، دفاع از پیامها و
کلمات حقهای است که ترانهها، سرودها و سرودههای این چند دهه
حامل آن بوده است؛ دفاع از کلمه مقاومت، کلمه آزادی، یا: صدق، فدا، برابری، تسلیمناپذیری،
۳۰خرداد، ارتش آزادیبخش، سرنگونی و انقلاب».