ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا معروف به چه گوارا در ۱۴ژوئن ۱۹۲۸ در شهر روزاریو واقع
در ایالت سانتافه آرژانتین به دنیا آمد. چه گوارا فرزند بزرگ خانواده بود. پدرش
ارنستو گوارا لینچ ایرلندی و مادرش سلیاده لاسرنا اسپانیایی بود. او یک مارکسیست،
پزشک، سیاستمدار و نویسنده بود.
چه گوارا در شهر
کوردوبا واقع در جنوب اسپانیا دوران نوجوانیاش را گذراند. در سال۱۹۴۸چه گوارا در آرژانتین و در شهر بوینسآیرس در
رشته پزشکی تحصیل کرد.
سفرهای چه گوارا
چه گوارا در دورانی که دانشجوی پزشکی بود یک سال مرخصی گرفت و به همراه دوستش
«البرتو گرانادو» به کشورهای آمریکای لاتین مسافرت کرد. وسیله سفر آنها یک موتور
سیکلت توترون ۵۰۰ از رده خارج بود. هدف
او از این سفرها، درمان بیماران جذامی بود. او در این مسافرتها با فقر و تنگدستی
مردم در کشورهای لاتین آشنا شد. بعد از این سفرها خاطراتش را از دیدن رنج مردم
محروم نوشت.
چه گوارا در سال ۱۹۵۳ بار دیگر به سفر رفت و بعد از کشورهای بولیوی، پرو، اکوادور، پاناما، کاستاریکا، هندوراس و السالوادور به گواتمالا رسید. در آنجا با هیلدا که یک اقتصاددان پرویی بود آشنا شد. هیلدا او را به چند مقام رسمی بلندپایه در دولت آربنز معرفی کرد. همچنین او با تبعیدیهای کوبا که متصل به جنبشی به رهبری فیدل کاسترو بودند آشنا شد. او در طی این ارتباطات، لقب ”چه“ که در آرژانتینی معادل «رفیق» بهکار میرود را گرفت. او مدتی به یک گروه کوچک چریکی که توسط جوانان کمونیست تشکیل شده بود پیوست. چیزی نگذشت که آربنز در اثر توطئه خارجی علیه دولتش، مجبور شد به سفارت مکزیک پناهنده شود. آربنز از حامیان خارجی خود خواست که کشور را ترک کنند. هیلدا دستگیر شد و چه گوارا نیز به کنسولگری آرژانتین پناه برد. او چند هفته بعد به مکزیک رفت. او در سال ۱۹۵۴ در مکزیک دوباره با تبعیدیهای کوبا ارتباط برقرار کرد.
چه گوارا در سال ۱۹۵۳ بار دیگر به سفر رفت و بعد از کشورهای بولیوی، پرو، اکوادور، پاناما، کاستاریکا، هندوراس و السالوادور به گواتمالا رسید. در آنجا با هیلدا که یک اقتصاددان پرویی بود آشنا شد. هیلدا او را به چند مقام رسمی بلندپایه در دولت آربنز معرفی کرد. همچنین او با تبعیدیهای کوبا که متصل به جنبشی به رهبری فیدل کاسترو بودند آشنا شد. او در طی این ارتباطات، لقب ”چه“ که در آرژانتینی معادل «رفیق» بهکار میرود را گرفت. او مدتی به یک گروه کوچک چریکی که توسط جوانان کمونیست تشکیل شده بود پیوست. چیزی نگذشت که آربنز در اثر توطئه خارجی علیه دولتش، مجبور شد به سفارت مکزیک پناهنده شود. آربنز از حامیان خارجی خود خواست که کشور را ترک کنند. هیلدا دستگیر شد و چه گوارا نیز به کنسولگری آرژانتین پناه برد. او چند هفته بعد به مکزیک رفت. او در سال ۱۹۵۴ در مکزیک دوباره با تبعیدیهای کوبا ارتباط برقرار کرد.
آشنایی چه گوارا با فیدل کاسترو
لوپز از تبعیدیهای کوبایی، ”چه“ را به رائول کاسترو معرفی کرد و او نیز ”چه“
را به برادر بزرگترش یعنی فیدل کاسترو معرفی کرد. چه گوارا در سال ۱۹۵۵ به عضویت جنبشی که تحت رهبری فیدل کاسترو بود درآمد. نام این
جنبش، جنبش ۲۶جولای بود که قصد
براندازی نظام باتیستا در کوبا را داشت. اولین عملیات کاسترو علیه نظام باتیستا بهوسیله
یک رزمناو قدیمی و ۸۲نفر نیرو صورت گرفت.
در این عملیات بسیاری از نفرات کاسترو کشته شدند و کاسترو به همراه چه گوارا و عده
کمی از نفرات دیگر توانستند از چنگ دشمن سالم بیرون بیایند.. چه گوارا گفته است:
«در همین مقابله خونین بود که من تجهیزات پزشکیم را کنار گذاشتم و برای جنگ از جسد
یکی از مبارزان سلاح برداشتم».
چه گوارا در نبردهای آزادیبخش کوبا
بعد از آن واقعه، نفرات باقی مانده در اعماق کوههای سییرا مایسترا پناه
گرفتند و به سازماندهی مجدد پرداختند. چه گوارا بهعنوان رهبر هنگ دوم لشکر انتخاب
شد. اولین عملیات به رهبری چه حمله به پادگانی در بیکیتو بود. نفرات چه به موقع
نیامدند و در ابتدا کار برای ”چه“ بسیار سخت شد. اما سرانجام پادگان تسخیر شد.
چه گوارا در سال ۱۹۵۸ یک رادیوی مخفی راهاندازی کرد که برای مردم کوبا بیانیه پخش میکرد تا به نفع جنبش عضوگیری کند. در همان سال چه گوارا موفق شد در نبردی با افراد باتیستا، ۱۵۰۰نفر از آنان را دستگیر کند. او مدتی بعد رهبری یک هنگ دیگر را به عهده گرفت. در اواخر سال ۱۹۵۸ این هنگ به شهر سانتا کلارا حمله کرد. نبرد او موفق بود و در شب سال نو شهر تصرف شد. در پی این حمله، باتیستا در اولین روز سال ۱۹۵۹ از کوبا فرار کرد. در همین روز نظام جدید کوبا به رهبری کاسترو تشکیل شد.
چه گوارا در سال ۱۹۵۸ یک رادیوی مخفی راهاندازی کرد که برای مردم کوبا بیانیه پخش میکرد تا به نفع جنبش عضوگیری کند. در همان سال چه گوارا موفق شد در نبردی با افراد باتیستا، ۱۵۰۰نفر از آنان را دستگیر کند. او مدتی بعد رهبری یک هنگ دیگر را به عهده گرفت. در اواخر سال ۱۹۵۸ این هنگ به شهر سانتا کلارا حمله کرد. نبرد او موفق بود و در شب سال نو شهر تصرف شد. در پی این حمله، باتیستا در اولین روز سال ۱۹۵۹ از کوبا فرار کرد. در همین روز نظام جدید کوبا به رهبری کاسترو تشکیل شد.
چه گوارا در دولت کوبا و استعفای او
در دولت جدید چه گوارا به پستهای مهمی منسوب شد. مدتی سفیر، رئیس بانک مرکزی
و وزیر صنایع بود. چه گوارا زمانی که در دولت کوبا بود سفرهای متعدد به کشورهای
مختلف داشت. او در این سفرها در چند سخنرانی به لزوم کمک برای رهایی ملل ستمدیده
تأکید میکرد. او راه رهایی مردم ستمدیده را در جنگ مدام با دشمنان مردم میدید.
چه گوارا بهدنبال آرمانش رفت
در سال ۱۹۶۶ چه گوارا از دولت
کوبا استعفا داد و تصمیم گرفت به نبرد چریکی خود در کشورهای دیگر ادامه دهد. او
ابتدا به کنگو رفت ولی زمینه مناسب برای فعالیت او فراهم نشد. پس از آن چه گوارا
به بولیوی رفت و به همراه عدهیی از چریکها، جنبش رهایی بخش ملی بولیوی را تشکیل
داد.
چه گوارا در نبرد نهایی
آخرین نبرد چه گوارا با نیروهای نظامی بولیوی در ۸اکتبر۱۹۶۷ بود. این نبرد در
روستای کوچک «لاایگهرا» در عمق جنگلی انبوه و در خیل سربازان و افسران واقع شد.
چهگوارا در این نبرد، در حالی که همراه چندتن از همرزمانش محاصره شده بود، زخمی و
دستگیر شد. چه گوارا بعد از دستگیری در نزدیکی وایه گرانده در مدرسه روستای لاایگه
را در سانتا کروز دلاسیه را به دستور بارریه نتوس تیرباران شد. اعدام او توسط
کماندوهای بولیویایی و در ۹اکتبر ۱۹۶۷ انجام شد.
چه گوارا در زمان مرگش ۳۹سال داشت. اینتی و کوکو پر دو بولیویایی و تومایینی اهل کوبا و افرادی با نامهای مستعار هولیو، پابلو و آنیستوپ از رزمندگانی بودند که در آخرین نبرد همراه چه گوارا بودند.
چه گوارا در زمان مرگش ۳۹سال داشت. اینتی و کوکو پر دو بولیویایی و تومایینی اهل کوبا و افرادی با نامهای مستعار هولیو، پابلو و آنیستوپ از رزمندگانی بودند که در آخرین نبرد همراه چه گوارا بودند.
چه گوارا و کشف جسد او
مقامهای بولیوی قبلاً پیوسته مدعی بودند که جسد وی سوزانده شده و خاکسترش به
باد سپرده شده است. اما در سال ۱۹۹۵ یک ژنرال
بازنشسته بولیوی که در جریان دستگیری و اعدام چهگوارا شرکت داشت، از محل دفن او
سخن گفت. وی در آن زمان افسر پایگاه بوده و ۳۰سال داشته است، پس از ۲۸سال سکوت
گفت که چهگوارا به همراه ۵چریک دیگر
در یک گور دفن شده است. این گور در زیر باند فرودگاه واله گرانده، مرکز استانی
واقع در ۱۵۰کیلومتری جنوب غربی
سانتاکروز در مرکز بولیوی بود.
بقایای جسد چهگوارا در سال ۱۹۹۷ به کوبا انتقال یافت و در سانتا کلارا، شهری که پیروزیهای زیادی در جریان جنگهای انقلابی کوبا کسب کرده بود دفن شد و بنای یادبودی به افتخار او ساخته شد.
بقایای جسد چهگوارا در سال ۱۹۹۷ به کوبا انتقال یافت و در سانتا کلارا، شهری که پیروزیهای زیادی در جریان جنگهای انقلابی کوبا کسب کرده بود دفن شد و بنای یادبودی به افتخار او ساخته شد.
کتاب خاطرات چه گوارا
خاطرات خصوصی چه گوارا طی سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۸ برای اولین بار در کتابی در کوبا منتشر شد. انتشار این کتاب بهعنوان
یک واقعه مهم مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. ناشر کتاب خاطرات چه گوارا میگوید
بهخاطر ناخوانا بودن این دستنوشته، مشکلات زیادی داشتیم. همسر چه گوارا میگوید
هدف او از انتشار خاطرات چه گورا این است که مردم با طرز تفکر و زندگی او بیشتر
آشنا شوند و او را همانطور که بوده بشناسند تا دیگر در مورد او تحریف صورت نگیرد.
چه گوارا در یک جا میگوید: «من یک ماجراجو هستم، اما نه از آنهایی که برای اثبات شجاعتشان زندگی را به بازی میگیرند. من بهدنبال مرگ نمیگردم، اما احتمال رویارویی با آن وجود دارد». و در جای دیگری گفته است: «کسانی که سازش نمیکنند، میمیرند، اما مرگشان عین حیات و زندگیست».
چه گوارا میگوید: «من نه یک مسیحی هستم و نه یک بشردوست. من هرچیزی به جز یک مسیحی هستم، آن بشر دوستی که در مقایسه با باورم دارم بیارزش بهنظر میرسد. من بهجای اینکه اجازه بدهم به یک صلیب میخکوبم کنند، با هر سلاحی که دستم به آن برسد پیکار خواهم کرد». و» در یک انقلاب، انسان یا پیروز میشود یا میمیرد، اگر آن انقلاب واقعی باشد «
«ما نباید نزد مردم برویم و بگوییم ما آمدهایم تا شما را زیر بال وپر خود گرفته و فقیر نوازی کنیم، یا علم خودمان را به شما تعلیم دهیم، کمبود فرهنگتان، جهلتان را از مسائل ابتدایی و اشتباهاتتان را به خودتان گوشزد کنیم. به جایش باید با ذهنی پژوهنده و روحی فروتن، از منبع عظیم دانایی و خرد مردم بهره بگیریم».
و از سخنان اوست که: «اسکلت آزادی ما قبلاً شکل گرفته است، هنوز گوشت و لباس به این اسکلت نیامده است، ما بهای آزادی خود و حفاظت از آن را با خون و ایثار پرداخت میکنیم. ایثار و فداکاری ما آگاهانه است، مسیر آزادی طولانی و در بعضی قسمتها ناشناخته است».
چه گوارا در یک جا میگوید: «من یک ماجراجو هستم، اما نه از آنهایی که برای اثبات شجاعتشان زندگی را به بازی میگیرند. من بهدنبال مرگ نمیگردم، اما احتمال رویارویی با آن وجود دارد». و در جای دیگری گفته است: «کسانی که سازش نمیکنند، میمیرند، اما مرگشان عین حیات و زندگیست».
چه گوارا میگوید: «من نه یک مسیحی هستم و نه یک بشردوست. من هرچیزی به جز یک مسیحی هستم، آن بشر دوستی که در مقایسه با باورم دارم بیارزش بهنظر میرسد. من بهجای اینکه اجازه بدهم به یک صلیب میخکوبم کنند، با هر سلاحی که دستم به آن برسد پیکار خواهم کرد». و» در یک انقلاب، انسان یا پیروز میشود یا میمیرد، اگر آن انقلاب واقعی باشد «
«ما نباید نزد مردم برویم و بگوییم ما آمدهایم تا شما را زیر بال وپر خود گرفته و فقیر نوازی کنیم، یا علم خودمان را به شما تعلیم دهیم، کمبود فرهنگتان، جهلتان را از مسائل ابتدایی و اشتباهاتتان را به خودتان گوشزد کنیم. به جایش باید با ذهنی پژوهنده و روحی فروتن، از منبع عظیم دانایی و خرد مردم بهره بگیریم».
و از سخنان اوست که: «اسکلت آزادی ما قبلاً شکل گرفته است، هنوز گوشت و لباس به این اسکلت نیامده است، ما بهای آزادی خود و حفاظت از آن را با خون و ایثار پرداخت میکنیم. ایثار و فداکاری ما آگاهانه است، مسیر آزادی طولانی و در بعضی قسمتها ناشناخته است».
در مورد چه گوارا چه میگویند
نلسون ماندلا از وی بهعنوان یک قهرمان نام میبرد و او را الهامدهنده آزادی
برای تمامی کسانی میداند که آزادی را دوست دارند، همچنین ژان پل سارتر وی را هم
روشنفکر میدانست و هم از او بهعنوان کاملترین انسان عصر ما یاد میکرد.
چهرهی چه گوارا در سایر کشورها
چهره و یاد چه گوارا در کشورهای مختلف و به اشکال متنوع وجود دارد.. در
استکهلم بیش از ۳۰۰ کتاب در مورد چه
گوارا چاپ شده است. طبق آماری که مجله تایم منتشر کرده است، ۷۶ درصد جوانان دنیا چه گوارا را میشناسند. سکههای فلزی کوبایی
با تصاویر چه زده میشود. مردم بولیوی، کوبا، ایرلند و آرژانتین، هر یک بهدلیلی
چه گوارا را متعلق به کشور خودشان میدانند. چون چه گوارا در بولیوی جنگید و در آنجا
کشته شد، در سرزمین کوبا هم جنگید، پدرش ایرلندی بود و ملیت آرژانتین را داشت و در
همین کشور تحصیل کرد. نام و عکس چه گوارا در تمامی کشورهای دیگر جهان نیز وجود
دارد. در بولیوی برخی او را به نام حضرت ارنست میشناسند و نام میبرند. آنها چه
گوارا را انسان مقدسی بهشمار آورده و میپرستند.
کانون انقلابی یعنی چه؟
بر گرفته از کتاب تجارب جنگ چریکی در کوبا از انقلابی کبیر ارنستو چهگوارا
مسیر دشوار انقلابی بودن و انقلابی ماندن - چه گوارا قسمت اول
مسیر دشوار انقلابی بودن و انقلابی ماندن - چه گوارا قسمت دوم
مسیر دشوار انقلابی بودن و انقلابی ماندن - چه گوارا قسمت سوم
مسیر دشوار انقلابی بودن و انقلابی ماندن - چه گوارا قسمت چهارم