نسیمی ملایم میوزد، پرچمها و نمادآرمانشان همچنان در اهتزاز و حرکت است.
خمینی میخواست آنها را نابود و از صفحه روزگار پاکشان کند. او تنها سیهزارشان را در عرض چند ماه قتلعام کرد.اما اینک تصاویر زنده و شادابشان، هزاران کیلومتر دورتر از مزارهای بینام و نشان، توسط یارانشان به دادخواهی آمده است. درست در فاصلهی چند متری ساختمان کنگرهی آمریکا، جایی که ۴۳۵نمایندهی مردم آمریکا در رفت و آمدند، آنها ایستادهاند. چهرهها و چشمان پرفروغشان و تصاویر بیشمارشان تاریکیهای خمینی را پس زده و عطر آرمان آزادی مردم ایران را که با قلب و جانهایشان حمل میکردند، در مقابل کنگره آمریکا میپراکند.
آنها آمدهاند تا نمایندگان مردم آمریکا، نمایندگان دیگر ملتها و وجدان جهانی
را به دادخواهی فرا بخوانند، آمدهاند تا از اینجا مردان و زنان سیاست، سازمان
ملل، شورای امنیت و شورای حقوقبشر که این روزها فعال است، اتحادیه اروپا، با
پارلمان اروپا و شورای اروپا و فوریتر از همه اجلاس مجمع عمومی ملل متحد را که
در همین روزهای سپتامبر و اکتبر(مهرماه) تشکیلشده و خلاصه همه و همه را مخاطب
قرار داده و به چالش بطلبند. آمدهاند بپرسندآقایان شما منتظرچه هستید؟ جهان به
انتظار چه نشسته و چرا چشم خود را به این جنایت هولناک علیه بشریت بسته است؟!
جنایتی که همچنان با شقاوت و وقاحت تمام ادامه دارد. سؤال از مخاطبان یکی بیشتر
نیست؛ همان سؤالی که این روزها در شورای حقوقبشر، با استناد به متقنترین اسناد،
توسط فعالان حقوقبشر مطرح شده است. همان سؤالی که عفو بینالملل بارها و از جمله
در بیانیه ۶شهریور۹۸در آستانه «روز جهانی قربانیان ناپدیدسازی قهری» آن را مصرانه
خواستار شدهاست: «چرا جهان چشم خود را به روی بحران گسترده ناپدیدسازیهای قهری
در ایران بسته است؟! امتناع مستمر مقامها و مسئولان ایرانی از افشای سرنوشت و
محل دفن هزاران مخالف و دگراندیش سیاسی، که در جریان کشتار زندانیان در سال ۱۳۶۷قهراً ناپدید شده و طی روالی فراقضایی اعدام شدند...
».
دراجلاس شورای حقوق بشر(۲۰سپتامبر۲۰۱۹) نیز چند مدافع این دادخواهی و از جمله هنریک هرماسون
(Henrik Hermansson) گزارشگر و استاد دانشگاه سوئد، از جنایت هولناک ۱۹۸۸علیه بشریت صحبت میکند. وی سخنان خود را عطف به گزارش قاضی جفری
رابرتسون از اعضای شورای حقوقی سازمان ملل، عطف به گزارش فدراسیون جهانی حقوقبشر
(F.I.D.H)، عطف به گزارش طاهر بومدرا و بالاخره عطف به گزارش عفو بینالملل
در مورد قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی
مطرح میکند. او همچنین با استناد به وجود مختصات حداقل ۶۰گور جمعی ثبت شده توسط جی.پی اس، میگوید: «اما ایران امروز هم
شما نگاه کنید... ایران به نسبت جمعیت، رکورددار اعدام در جهان است که اعدام
نوجوانان را هم شامل میشود... اعضای هیاتهای مرگ در آن زمان الآن سرکار هستند و
مقامات قضایی را در دست دارند. بسیاری از نهادهای مالی ایران توسط مسببین این قتلعامها
اداره میشوند. و وزیر فعلی امور قضایی علاوه بر سه وزیر قضایی سابق همچنین در کمیسیون
مرگ شرکت داشتهاند. طبعاً ولیفقیه فعلی ایران که در ۱۹۸۸رئیسجمهور ایران بوده مستقیماً در این قتلعامها دست داشته است.
شکست در کار تحقیق در این جنایات، خود یک جرم است که باید مورد توجه قرار گیرد.
پیشنهاد من در نهایت به کشورهای عضو این است که این اختیار ولیفقیه که فتوا یا
دستورات مافوق قضایی برای کشتار صادر میکند را ملغی و بیاعتبار اعلام کنند».
نماد قتلعام شدگان در مقابل کنگره آمریکا
قتلعام ۶۷(۱۹۸۸) به گواه بسیاری از
ناظران و تحلیلگران، بهعنوان بزرگترین جنایت ضدبشری بعد از جنگ جهانی دوم شناخته
شده است. جنایتی که تمام جناحهای فاشیزم مذهبی حاکم بر ایران در آن شریک و سهیماند؛
بارانی از خون که خمینی تمام رژیمش را با آن غسل تعمید دادهاست.
در آن چند ماهه خونین سال ۶۷، مطابق
فهرستی که در کتاب « جنایت علیه بشریت» توسط سازمان مجاهدین خلق ایران منتشر شده،
قتلعام مجاهدان زندانی در ۱۱۰شهر ایران
صورت گرفته است. همان شهرهای سرکوبشده و بینام و نشانی که اکنون شهرهای شورشی و
میعادگاه قیامها شدهاند.آخر حماسه هزاران شقایق آتشین در سال ۶۷مظلومیتی نیست که تنها بخشهایی از جامعه گستردهی ایران را دربر گرفته
باشد، امروز در سراسر جامعه ایران، خانوادهیی نیست که عضوی و عزیزی را در این نسلکشی
هولناک از دست نداده باشد. حماسهی آن سی هزار بر سرِ دار، روایت رزم همارهی جنبش
مقاومت به رهبری و پیشتازی مجاهدین خلق طی چهار دهه گذشته است. البته حماسهسازان این
نبرد با ابعادی شگرف اراده انسانی در برابر جبر تقدیر ایستادهاند. ایستادگی در نهایتِ
فدا و شرف. سرفرازی که راه برسپیدی گشود و سدی استوار و سدید برسیاهی بسته است.
بیهیچ چشمداشت چه برای خویش در مکان و چه بیرون از خویش در فراخنای هر زمان،آنها
منادی رزمی بیهیچ هراس، فارغ از هر قید و شرط بودند.آری آنها تبلور شرف و وجدان
حقیقی تمامی مردم ایران هستند.
آنجا ارادهای نو و عزمی جزمتر از همارهی زمان، پای به میان میگذارد، تا با
همهی هستی خویش تعادل قوایی عمیقاً نابرابر را رقم بزند.
الیوت انگل، رئیس کمیتهی خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در ادای احترام و یادبود
شهیدان گفت: «وقتی اینجا میایستی و تا آنجا که چشم کار میکند، تصویر این جوانان
خوش سیما را میبینی که به دست قاتلان رژیم ایران در تهران بهقتل رسیدهاند. این
براستی قلب انسان را بدرد میآورد. وقتی به چهره این جوانان، جوانان خوش سیما و
جذاب نگاه میکنید، میبینید که آنها برای ایران همان چیزهایی را آرزو داشتند که
ما در ایالت متحده از بدیهیات میدانیم. فرصت شکوفائی، آزادی ابراز عقیده و حقوق
پایهیی که ما اینجا از آنها برخوردار هستیم». الیوت انگل افزود: «این افراد
خواهان حقوق حقه خودشان بودند، ولی همگی بهدست رژیم ایران بهقتل رسیدند؛ و بسیار
ننگینتر اینکه بدانیم همانهایی که مسئول قتلعام این جوانان خوش سیما هستند،
دقیقاً همانهایی هستند که امروز مقامات بالایی در رژیم ایران دارند. بنابراین این
جنایت ادامه دارد؛ و در مجلس نمایندگان آمریکا که من رئیس کمیتهی خارجی آن هستم، بسیار
مهم است که به این وضعیت معترض باشیم. ما همه از جوان و افراد مسنتر باید لب به
اعتراض علیه این بربریت باز کنیم. باید به جهان بگوئیم که ما میدانیم که در سال ۶۷چه اتفاقی افتاده است. من این کار را ادامه خواهم داد.بهعنوان
رئیس کمیته خارجی میخواهم به شما بگویم که هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه از یک
ایران آزاد حمایت میکنیم. من اینجا هستم که این حقیقت را به شما بگویم».
خوان وارگاس، عضو ارشد در کمیته خارجی کنگرهی آمریکا نیز در همین مراسم گفت:
«نقض حقوقبشری که در ایران جریان دارد باید خاتمه یابد. قتل، خشونت و نقض تمامی ضوابط
انسانی که همه انسانها از آن بهرهمند هستند باید متوقف شود. برای همین اینجا
هستم تا مانند همه در اینجا بگویم که دیگر بس است. این رفتارها باید متوقف شود. ما
نمیتوانیم فراموش کنیم و نمیتوانیم توقف کنیم».
استیو کوهن، رئیس دموکراتهای گروه پارلمانی حقوقبشر و دموکراسی در مجلس نمایندگان
آمریکا و عضو ارشد کمیته قضایی طی سخنانی هم گفت:
«دیدن عکسهای افرادی که قربانی قتلعامهای سال ۱۳۶۷شدهاند خیلی دردناک است. قتلعام ۱۳۶۷باید توسط سازمان ملل و ایالات متحده مورد تحقیق قرار گیرد و
عدالت اجرا شود. تا حقیقت روشن شود و مسئولان این جنایت علیه بشریت در رژیم ایران
حسابرسی شوند. این قتلعام واقعاً یک جنایت علیه بشریت است. وی افزود: «من اسپانسر
قطعنامه ۱۸۸هستم که قتلعام ۱۳۶۷را محکوم میکند و خواهان عدالت برای قربانیان است. موضوعی که من
همچنان پیگیر آن هستم».
به راستی مردم و مقاومت ایران که این شهیدان سمبلهای آنها هستند،
انتظاردارند، در شرایطی که رژیم تهران دروحشیگری دوران پایانی، جنایت علیه بشریت
و حتی جنایت جنگی همچون تهاجم سنگین به تأسیسات نفتی کشور همسایه، عربستان را با
وقاحت تمام به تمامی پهنهی منطقه و جهان گسترش داده، با قاطعیت و سرعت حداکثر
قطعنامهی ۱۸۸کنگره را بهعنوان
پاسخ مشروع و محتوم به این رژیم وحشی بهتصویب رسانده و از دادخواهی قتلعامشدگان
۶۷و کشاندن خامنهای و روحانی و دیگر آمران و
عاملان این هولوکاست پایان قرن بیستم کاملاً حمایت کنند.
این همان خواستهایست که پهلوان مسلم اسکندر فیلابی، مسئول کمیسیون ورزش
شورای ملی مقاومت ایران در سخنان خود خطاب به نمایندگان کنگره ایراد کرد و گفت:
«ما مردم ایران و آزادیخواهان ایران میخواهیم دنیا متوجه بشود که از سال ۱۳۶۰به بعد چه اتفاقاتی در ایران افتاده و شما چطور میتوانید ساکت
بمانید. ما این تصاویر را آوردیم این جا در مقابل کنگرهی آمریکا به نمایندگان مردم
آمریکا نشان بدهیم. بیایید ببینید بر سر مردم ایران چه آمد. ۳۰هزار جوان، دختر و پسر کم نبود. چرا؟
عاملین این قتلعام، خامنهای و روحانی و بقیهی افرادی که در این حکومت هستند
باید در مجامع بینالمللی محاکمه بشوند....».
اما راستی اگر به دادخواهی خون این شهیدان در قتلعام ۶۷برخاستهاید بدانید که این قهرمانان که بهگفتهی مریم رجوی رئیسجمهور
برگزیدهی مقاومت «پیکرشان در میان ما نیست، مزارشان ناپیداست، فهرست نامهایشان پنهان
است، سخن گفتن از قصه خونینشان ممنوع است و پرس و جو از سرنوشتشان جرم است، اما
سرود سرخشان همچنان در ضمیرها و قلبها جاریاست».
به خاک افتادگان این هماوردی شگرف که پاسخ نه بههرقیمت به فاشیزم مذهبی حاکم
دادهاند، فقط رزمندگان مقاومت نبودند، صدها هزاران مادر، پدر، خواهر، برادر، همسر
و...قربانیان سراپا مظلوم و بینام و نشان این قتلعام سبعانهاند که همچنان در
انتظاری پربیم و هراس و رنجی عمیق به تراژدی چشم دوختهاند.
در همین رابطه عفو بینالملل در گزارش ۵تیرماه ۹۸مینویسد:
«مقامها و مسئولان (رژیم ایران) با برخوردهای بیرحمانه با اعضای خانوادههای
هزاران زندانی که در سال ۱۳۶۷در
زندانهای نقاط مختلف کشور قربانی ناپدیدسازیهای قهری و اعدامهای فراقضایی شدند، به
شکل سازمانیافته به نقض «ممنوعیت مطلق شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه و
غیرانسانی » اقدام میکنند.
با گذشت سه دهه از زمانی که (رژیم ایران) چندین هزار مخالف و دگراندیش سیاسی
را قهرا ناپدیدکرده، مخفیانه کشته و اجسادشان را در گورهای جمعی بینشان انداخت،
مقامها و مسئولان این رژیم همچنان به زجر و عذاب دادن بستگان قربانیان ادامه میدهند
و از افشای این حقایق امتناع میکنند که عزیزان آنها را چه زمانی، چگونه و چرا
کشتند و اجسادشان را کجا دفن کردهاند. آن دسته از اعضای خانوادههای قربانیان که
خواهان روشن شدن حقیقت و اجرای عدالت شدهاند مورد تهدید، آزار، ارعاب و حمله قرار
گرفتهاند».
شکنجه و رفتارهای غیرانسانی، اگر به حملهی سازمانیافته یا در سطح گسترده
بدل شده باشد، مصداق جنایت علیه بشریت بهشمار میرود.به گزارش عفو بینالملل:
خانوادههای قربانیان که عفو بینالملل با آنها مصاحبه کرده میگویند زندگیشان همچنان
در سایهی بلاتکلیفی، اضطراب و اندوه و درد و رنج عمیق قرار دارد. بسیاری از آنها گفتهاند
بهدلیل عدم تحویل جنازهی عزیزانشان برای سوگواری، آنها همچنان در وضعیتی برزخی گرفتار
ماندهاند و سخت است باور کنندکه عزیزانشان واقعاً از دست رفتهاند.
بستگان قربانیان گفتهاند ناپدیدسازیهای قهری و کشتارهای مخفیانه در برخی
موارد، موجب ابتلای پدر و مادر قربانیان به مشکلات جسمی و روانی، از جمله حملهی قلبی،
افسردگی، روانپریشی و تمایل به خودکشی شده است.
اضافه بر این مقامها و مسئولان رژیم ایران از اذعان به وجود هر گونه گور جمعی
بهعنوان محل دفن اجساد زندانیان اعدامشده امتناعکرده و در همین حال به تخریب
مکانهایی اقدام کردهاند که تأیید شده است محل گورهای جمعی بودهاند؛ اینگونه
اقدامات تخریبی از طریق خاکبرداری یا احداث ساختمان یا جاده یا قبرهای جدید در آن
مکانها انجام شده است. علاوه بر این، مقامها و مسئولان ایرانی برگزاری مراسم
سوگواری و یادبود و بحث عمومی در مورد کشتارهای ۱۳۶۷را ممنوع کردهاند و با «کم» و «ناچیز» شمردن تعداد قربانیان،
درصدد کماهمیت جلوه دادن این کشتارها برآمدهاند.
در گزارش دسامبر ۲۰۱۸عفوبینالملل، با
عنوان «اسرار بهخونآغشته»، از سازمان ملل درخواست شده تا با تأسیس یک سازوکار
تحقیقاتی مستقل درباره این کشتارها، به کشف حقیقت کمک کند، امکان تعقیب قضایی و
محاکمهی مظنونان به دست داشتن در این کشتارها را فراهم آورد و اجرای عدالت و جبران
خسارت از قربانیان را که شامل خانوادههای هزاران جانباختهی این کشتارها میشود، میسر
سازد.
فیلیپ لوتر از عفو بینالملل میگوید: «قصور در اجرای عدالت در مورد کسانی که
مسئول کشتار فجیع و نیست و محو کردن هزاران انسان در سال ۱۳۶۷هستند، فقط درد و رنج خانوادههای قربانیان را افزون میکند. این
رنج و عذاب را پایانی نیست مگر اینکه تمام حقایق مربوط به کشتار زندانیان در سال ۱۳۶۷افشا شود؛ از طریق روندی که متضمن نبشقبر گورها به دست متخصصان
مستقل، انجام کالبدشکافی و آزمایش D.N.A و تسهیل استرداد
بقایای اجساد قربانیان به اعضای خانوادههای آنها است». کمیتهی حقوقبشر سازمانملل
نیز تصریح کرده است که درد و رنجی که خانوادهها بهدلیل ناپدیدسازی عزیزانشان میکشند،
محرمانه نگهداشتن تاریخ اعدام و محل دفن و امتناع از تحویل دادن جنازه برای
خاکسپاری، موجب مجازات خانوادههای قربانیان و مبتلا کردن آنها به پریشانی و
اضطراب روانی میشود و از این رو مصداق نقض «ممنوعیت شکنجه و دیگر رفتارهای
بیرحمانه، غیرانسانی» بهشمار میرود.
در همین گزارش آمده: «ارتکاب جرم ناپدیدسازی قهری در ابعاد گسترده همچنان
ادامه دارد و با گذشت بیش از ۳۰سال،
خانوادههای قربانیان همچنان از اضطراب و ابهام در مورد سرنوشت و محل دفن
عزیزانشان عذاب میکشند. در چارچوب قوانین بینالمللی، مادام که یک دولت سرنوشت یا
محل نگهداری قربانیان جرم «ناپدیدسازی قهری» را افشا نکند، ارتکاب این جرم متوقف
شده محسوب نمیشود».
فیلیپ لوتر اضافه میکند: « جنایت علیه بشریت دقیقاً همان چیزی است که این
تعبیر از آن حکایت دارد: جنایتی آنچنان فجیع که نه فقط قربانیان و بازماندگان و
کشور مورد نظر بلکه روح کل جامعه بشری را جریحهدار میکند».
به گفتهی او «کشورهای عضو سازمان ملل باید از هر فرصتی، از جمله اجلاس آتی شورای
حقوقبشر سازمانملل برای بررسی ادواری کارنامهی حقوقبشری ایران در ماه نوامبر، برای
فشارآوردن بر دولت ایران استفاده کنند، تا این دولت محل گورهای جمعی را معرفی کرده
و سرنوشت و محل دفن تمام قربانیان این فجایع را افشا کند».
عفو بینالملل سازمانملل را به انجام تحقیقات مستقلی در مورد این کشتارهای
فراقضایی و ناپدیدسازیهای قهری فراخوانده است، تا حقیقت ماوقع را روشن کند، امکان
تعقیب قضایی مظنونان و متهمان را فراهم آورد و جبران خسارت از بازماندگان و
خانوادههای قربانیان را ضمانت کند.