زندان گوهردشت - زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند
جوشش خون قتلعام شدگان ۶۷ و دیگر
شهدا
با رنج و شکنج خلقی بپا خاسته و متبلور گشته در اشرف ۳
طلیعه تابش مهر تابان آزادی بر ایران را نمایان کرده است
وقتی خمینی دجال، نشانده بر کالسکه استعمار از ماه به ایرانزمین آورده شد،
کمر به نابودی حرث و نسل ایران و ایرانی بست و هر روز که از حکومت سیاه و خونبارش
میگذشت بر دامنه جنایاتش میافزود و هر روز گروه و دسته و جماعتی را از صحنه
سیاسی ایران به در میکرد. در این میان تنها مجاهدین بودند که با شناخت دقیق از
خمینی جلاد و جریان فکری او، با برخورداری از ایدئولوژی پویا و انقلابی توحیدی و
همچنین با اتکا به رهبری پاکباز، آگاه، مسئول و ذیصلاح خویش، با انتخاب یک
استراتژی اصولی و پای فشردن بر آن در جهت کسب آزادی از هیچگونه فدایی دریغ
نورزیدند تا جایی که سردار کبیر و شهید خلق فرمانده موسی بانگ برآورد که نمیتوانید
ما را نابود کنید زیرا ما جریان بهحق هستیم و در مسیر صحیح تاریخ و تکامل قرار
گرفتهایم و افزود که جریانهای باطل همچون کف روی آب فانی و میرا میباشند و
آینده از آن انقلابیون و از آن خلق قهرمان ایران است.
بعد از ورود به مبارزه انقلابی مسلحانه با رژیم جنایتکار و ضدبشری آخوندی،
فرمانده موسی و اشرف زنان مجاهد خلق و شمار دیگری از شیر زنان و کوه مردان مجاهد و
مبارز برای آزاد ساختن ایران از زیر یوغ آخوندهای جنایتکار خون خود را برای مشخص
کردن مسیر دستیابی به آزادی نثار کردند. خمینی دجال که معنا و مفهوم بانگ فرمانده
موسی در خصوص نبرد حق علیه باطل در مسیر تکاملی تاریخ را نفهمیده بود در تابستان ۶۷ اقدام به یک نسلکشی نمود و خون بیش از ۳۰هزار مجاهد و مبارز را در قتلعامی جنایتکارانه بر پای درخت
آزادی ایرانزمین جاری ساخت.
اینک بعد از ۳۱سال از آن جنایت
ضدبشری، جوشش خون قتلعام شدگان ۶۷ و دیگر
شهدا، با رنج و شکنج خلقی بپا خاسته و متبلور گشته در اشرف ۳، این کانون و مجمع بینالملل آزادگان و آزادیخواهان و نماد
آزادی و سازندگی ایران فردا جمع گردیده، و با ضرب شدن در رهبری پاکباز و جان بر
کفی چون برادر مسعود و خواهر مریم، طلیعه تابش مهر تابان آزادی را بر ایران عزیز
نمایان کرده است؛ به ترتیبی که علاوه بر دستگیریهای گسترده و کور بستگان مجاهدین
اشرفی روزانه پارسهای خوابیده کهنه جلادان ریز و درشت این رژیم ضدبشری از هر سوی
بلند میشود که آهای مماشاتگران به کمکمان بشتابید زیرا آنهایی که روزانه آنها را
دستگیر کردیم و کشتیم و گفتیم که دیگر نابود شدهاند، ققنوس وار متولد شدهاند و
رشد یافتهاند و حتی با نفوذ در خانههایمان، نسل جوان را نیز در پی خود روان کردهاند.
بله! آنچه که پارسهای جنایتکاران را به زوزههای مرگ آخوندهای قاتل و جانی
تبدیل کرده است، ظهور و سایهگستر شدن نسل جدیدی از رزمندگان و جویندگان آزادی در
کارگاه و مکتب انسان سازی مجاهدین میباشد «بنام کانونهای شورشی» که با گذشتن از
خود، بیمحابا و تحت فرماندهی سازمان رزم مجاهدین و رهبری آن هر لحظه رژیم ضدبشری
را به سرنوشت محتوم خویش یعنی سرنگونی نزدیکتر میکند.
مرگ بر اصل ولایت فقیه
زنده باد ارتش آزادیبخش ملی ایران
گستردهتر باد کانونهای شورشی قیام
درود بر رجوی