کودکان زباله گرد
مهمترین علت دشمنی ریشهیی مردم ایران با خمینی و باند جنایتکارش، سرقت
رهبری انقلاب ضدسلطنتی ۵۷و پنهان کردن مطالبات
آن زیر آوار جنگ و سرکوبی بود که هنوز هم ادامه دارد.
در میان آن مطالباتی که زیر آوار ماند و مردم تلاش میکنند آن را از زیر «تنلش»
دیکتاتوری فاشیستی آخوندها خارج کنند، و شاید مهمترینشان در کنار برقراری یک
جمهوری مردمی، دموکراتیک و آزاد، نابودی نظام ظالمانه طبقاتی است. در واقع خمینی
از آزادی و عدالت اجتماعی در یک حاکمیت مردمی که مهمترین خواستههای انقلاب ۵۷بود، همه را ذبح کرد و به پای فاشیسم موسوم به ولایت فقیه ریخت و
دهها هزار جوان این مملکت از زن و مرد را نیز به جرم ایستادگی در برابر امیال
ظالمانهاش بهقتل رساند اما موفق به نابودی آرمان آزادی و عدالت اجتماعی نشد.
آرزوهایی که موتور محرک قیام این روزهای میهناند و در هر تجمع اعتراضی و
شورشی نیز میتوان بانگ مردم را درباره همین دو «خواسته» شنید.
در همین روزها بیش از هر زمان دیگری در نقطه مقابل این خواسته عادلانه و
دموکراتیک مردم، یک پدیده بهشدت ظالمانه و متناقض نیز به چشم میخورد: فساد
طبقاتی و آپارتاید مالی جانکاهی که بر مملکت حاکم است، مشکلی که دیرگاهیست از حد
گذشته و آخوندها و ژنهای خوبشان دیگر «شور»ش را هم درآوردهاند:
یک نمونه مهوع این ماجرا داستانی است که در روزهای پایانی اردیبهشت ۹۸در اصفهان اتفاق افتاد: یک زوج آقازاده تازه به دوران رسیده از
نوع «ژن خوب» سوار بر یک خودروی پورشه دو میلیارد تومانی با یک «پراید» تصادف کرده
و باعث قتل راننده آن خودرو میشوند. خبر را مردم و شبکههای اجتماعی منتشر کردند
اما تلخیای که آن خبر در کام مردم بهجا گذاشت، با همه خیمهشببازیهای آخوندی در
بازداشت بعدی قاتل به آسانی زدوده نمیگردد چرا که سرنشینان پورشه نه تنها توقیف
نشده و به راه خود ادامه دادند بلکه حتی اجازه توقیف پورشه دومیلیارد تومانیشان
را هم ندادند و با ذکر قیمت میلیاردی آن، با لحنی طلبکار به مردم معترض در صحنه میگویند:
« خب مرده که مرده، دیهاش را میدهیم»!
بهنوشته یکی از شبکههای اجتماعی قیمت پورشه قاتل دو میلیارد تومان است در
حالیکه «دیه» جوان مقتول ۲۷۰میلیون
تومان است!
با این حساب «ژنهای خوب» پورشه سوار میتوانند با فروش خودروی خود، ۶جوان دیگر را نیز بهقتل رسانده و «دیه» همگی آنها را بدهند و
راحت صحنه را ترک کنند!
روزنامه باند غارتگر رسالت که خود ارگان چپاولگرترین باندهای فاسد بازاری
حاکم است در مقالهیی در همین باره اعتراف کرده است اکنون در این مملکت همهچیز
همین وضعیت را دارد! غیر از عدالت درآمدی (یعنی عدالت دستمزدها) در زمینه آموزشی
هم به عدالت نیاز است کما اینکه هماکنون پذیرفته شدگان دانشگاهها نیز اساساً
فارغالتحصیلان مدارس انتفاعی هستند. این روزنامه شرمحضورش شده بنویسد که:
عمده ظرفیت دانشگاهها را هم به بچه بسیجیهای بیسواد اختصاص دادهاند.
همانطور که فراموش کرده بنویسد ظرفیت استخدامی ادارات هم اساساً مختص معرفیشدگان
بسیج و اطلاعات و سپاه و... است.
همانطور که صدور «مجوز کسب» هم عمدتاً خاص کسانی است که با همین باندی که
روزنامه رسالت ارگانشان است، یعنی بازاریان حکومتی رابطه و سر و سری داشته باشد!
کما اینکه فرضا قوه قضاییه مملکت هم اساساً تیول بچه آخوندها و بچهپاسدارهایی
است که در آدمکشی امتحان عملی موفقی داده یا فارغالتحصیل حوزه جهل و جنایت موسوم
به مدرسه حقانی باشند!
همانطور که قوه مجریه و مقننه هم اساساً در اشغال همین باندهای حکومتی چند
صد نفره است!
و آنچه که در ادارات دولتی و مشاغل عادی میگذرد و امکانی که در این قبیل
نهادها وجود دارد، جایی و امکانی است که دیگر از دایره گسترش آخوندها و پاسداران
بهعلت کمی جمعیتشان، از آنان خالی مانده است!
خوبست ببینیم سرمایههای نقد این مملکت کجا انباشته شدهاند که یک «بچه» میتواند
بهراحتی آب خوردن وسط خیابان آدم بکشد و بگوید چرا ناراحتی؟ دیهاش را میدهم!
پولها کجا انباشته شدهاند؟
از نقدینگی یک و نیم تریلیون تومانی فقط دو و نیم درصد آن نزد مردم است
روزنامه حکومتی جهان صنعت روز ۱۴اردیبهشت ۹۸در مقالهیی نوشت: «نقدینگی موجود در اقتصاد کشور ۱۵۰۰هزار میلیارد تومان است. این حجم از نقدینگی به اعتراف نهادهای
حکومتی در اختیار تعداد معدودی افراد موجود در دایره قدرت است».
دیگر روزنامههای حکومتی حجم نقدینگی کشور و چگونگی توزیع آن در دست صاحبان
ثروت را بنا بر آمار بانک مرکزی به این ترتیب اعلام کردهاند: حدود دو و نیم درصد
نقدینگی کشور در دست ۸۰میلیون جمعیت ایران
است
حدود نود و هفت و نیم درصد باقیمانده نیز در دست بانک مرکزی و نهادهای تابعه
و بنیادهایی همچون قرارگاه خاتم و دفتر اجرایی موسوم به فرمان امام (متعلق به
خامنهای) و هولدینگ آستانقدس و شستا و... امثال آنها است! که همراه با خانوادههایشان
هرگز بیشتر از چند درصد جمعیت کشور را تشکیل نداده و نمیدهند.
افزایش نقدینگی اکنون از محدوده این نمودار خارج شده است!
همان چندرغاز پول مردم هم پیوسته «آب» میرود!
همزمان با افزایش نقدینگی، ارزش همان دو و نیم درصد پولی هم که دست مردم است
پیوسته رو به کاهش میرود، امری که نیاز به توضیح بیشتر ندارد و در زندگی روزمره
مردم بهخوبی قابل لمس است.
با نگاهی به نمودار زیر میتوان سرعت سقوط ارزش پول ملی را بهروشنی دریافت.
هر چه میزان نقدینگی افزایش مییابد، ارزش ریال و تومان کاهش پیدا میکند،
دستمزدها بیارزشتر میشوند و فقر هم عمومیتر میگردد.
سقوط ارزش پول ملی با سرعت هر چه تمامتر ادامه دارد
صعود خط فقر
از سوی دیگر خط فقر نیز با سرعتی دمافزا صعود میکند! بنا به گزارشی که
سایت حکومتی جهان نیوز روز ۲۰آذر سال ۹۷منتشر کرد به این حقیقت اذعان شده: «مرکز پژوهشهای مجلس شورای
اسلامی در تازهترین گزارش خود برآوردی از خط فقر در ششماهه نخست سال ۹۷در نقاط مختلف کشور ارائه کرده است که بر مبنای آن خط فقر مطلق
برای خانوارهای چهار نفری در شهرستان تهران در شهریورماه سال جاری به دو میلیون
و ۸۵۰هزار تومان رسیده است.
لازم به یادآوری است که این میزان، از میزان حداقل دستمزد کارگران در سال ۹۸که حدود (دو و نیم میلیون تومان است) هم بیشتر است!
ضمن اینکه مرکز آمار ایران در اردیبهشت ۹۸ساکنان زیر خط فقر را ۴۰درصد جمعیت
کشور اعلام کرد که البته میزان غیرواقعی بودن آن را میتوان با دادههای موجود در
این نوشته تشخیص داد.
افزایش نقدینگی = سقوط ارزش پول ملی = سقوط ارزش دستمزدها = گسترش فقر
در این محاسبه بهروشنی دیده میشود که: سقوط ارزش پول ملی و قرار گرفتن
حداقل دستمزدها در کنار آن، باعث سقوط ارزش دستمزدها شده و نهایتاً به سقوط
میلیونها هموطن به زیر خط فقر میانجامد. واقعیت تلخی که اکنون به همت مملکتداری
آخونده محقق شده است!
سایت حکومتی «نباء نیوز» به نقل از دیگر رسانههای حکومتی و ضمن بررسی بودجه
۹۸، افزایش جمعیت ساکنان زیر خط فقر را با احتساب
خط فقری که دولت اعلام کرده است، در یک نمودار نشان داده اما واقعیت این است که
اگر خط فقر را همان عددی که مرکز پژوهشهای مجلس آخوندی اعلام کرده (۲۸۵۰۰۰۰تومان) در نظر بگیریم، به استثنای دهک دهم، بقیه جمعیت ایران
زیرخط فقر قرار دارند.
و اگر خط فقر را طبق دادههای همین رسانه حکومتی سه و نیم میلیون تومان در
نظر بگیریم، تمامی جمعیت ایران به استثنای هیات حاکمه و زالوهای متصل به آن زیر خط
فقر بهسر میبرند!
با خط فقر سه و نیم میلیونی به جز هیأت حاکمه و پاسدارانشان همه زیر خط فقر
هستند
در چنین شرایطی است که در حاکمیت سلاطین شکر و برنج و موبایل و گوشت و مواد
پتروشیمی و....(که با تمامی پاسداران محافظشان تنها چند درصد جمعیت ایران را
تشکیل میدهند) همراه با خامنهای و باندش خدایی میکنند.
بی سبب نیست که در هر حرکت و قیامی یکی از شعارهای ثابت مردم رو به ثروت
افسانهای خامنهای است!:
مردم گدایی میکنند رهبر خدایی میکند!
بیتردید روز حسابرسی مردم از آخوندها و زالوهای متصل به آنان (که اینگونه
بر جان و مال مردم ایران مسلط شدهاند) و چنین جهنم طبقاتی ظالمانهای را بر مردم
ما تحمیل کردهاند، بسا سختتر از روز تسلط این جانیان بر مردم ایران خواهد بود.