۸مرداد۱۴۰۱
مثل برف آب میشوند...
کارنامهٔ یکسالهٔ دولت عاجل حزباللهی
روز سهشنبه ۴مرداد ۱۴۰۱ چند کارشناس حکومتی دربارهٔ لاعلاجیِ بحران اقتصادی، «بروز ابر تورم»، «تظاهراتی گستردهتر از اعتراضات سراسری آبان۹۸»، «میزان پول خلق شده به بالاترین سطح در یک دهه گذشته»، «آب شدن نظام مثل برف در تابستان» و «بیسوادی دولتمداران» هشدار دادند.
این متن که جابهجا «تنشهای سیاسی و اجتماعیِ فراوان در جامعه» را به کارگزاران نظام گوشزد میکند، معرف دستپخت خامنهای از گماشتن دولت سوگلیاش با پرچم «دولت حزباللهی» است. سرتاسر این متن، رونمایی وجهی از عمارت سراسر فاسد سیاسی و اقتصادی تحت مدیریت ولیفقیه است. سرتاسر این متن، شتاب فاصلهٔ طبقاتی در ایران آخوندزده است. سرتاسر این متن، معرف سیاسی بودن تمام مشکلات و بحرانهای اقتصادی ایران بهخاطر هزینه کردن کل اقتصاد ایران برای حفظ نظام ملایان است.
هزینه کردن اقتصاد برای حفظ نظام، یک معنیاش این است که فقر را باید در جابهجای ایران گسترش داد تا مردم نتوانند در مقابل رژیم ملایان کمر راست کنند. این واقعیت را متن هشداری کارشناسان حکومتی اینگونه بیان کرده است:
«تورم نقطه به نقطه در تیرماه ۱۴۰۱ رکورد ۲۶ساله این شاخص اقتصادی در ایران را شکست و به ۵۴درصد رسید. خانوارهای ایرانی بهطور متوسط در تیرماه امسال ۵۴درصد بیشتر از تیرماه سال گذشته برای خرید یک سبد مشخص از کالا هزینه کردند. چنین رقمهای هولناکی بیانگر فقر گسترده در جامعه ایران است».
اصل ولایت فقیه؛ منشأ فساد ساختاری
فساد سیاسی در نظام ولایت فقیه، یک فساد ساختاری است که از رأس نظام به پیکر آن جاری و ساری میشود. وقتی حاکمیتی ملاک گزینش دولتمردان را بر چاکرمنشی و مداحی و قسم خوردن به ولیفقیه بهقیمت جنایت علیه آزادیخواهان و تباهی زندگی مردم تعیین میکند، خود، سرچشمهٔ فساد میشود. در این ساختار، دیگر علم و تخصص و تعهد و مسئولیت انسانی در قبال یک جامعه و سرنوشت مردم هیچ ارزش و جایگاهی ندارد. از این ساختار، چنین دولت و کارگزارانی درمیآید که حتی کارشناسان حکومتی، آدرس فسادزایی آن را میدهند:
«تیم دولت نه تجربه کافی دارند نه تخصص لازم را! آقای رئیسی در قوه قضاییه مشغول بوده و کار او در قوه قضاییه بیشتر «دستوری» بوده و اتفاقاً همین مورد هم یکی از نقاط ضعف بزرگ اوست. رئیسی فکر میکند کار اجرایی هم مثل دادگاه است که با امر و نهی مسائل را حل کند! آقای مخبر، معاون اول رئیسجمهور نه اقتصاد خوانده نه هیچ چیزی از اقتصاد سرش میشود» (سایت حکومتی دیدبان ایران ـ۲مرداد ۱۴۰۱).
حتی در این ساختار فسادزای، ارگانهایی که باید تماماً تخصصی باشند، عناصرشان گماشتهگان دستبوس ولیفقیهاند تا آشنایان به علوم لازم حوزهٔ مدیریتشان. به این قسمت از متن هشداری کارشناسان حکومتی دقت کنید:
«رئیس سازمان برنامه بودجه و رئیس بانک مرکزی اصلاً اقتصاد نخواندهاند!»
محصول ۴۳ سال گماشتن عروسک!
بخشی از هشدار کارشناسان حکومتی، به آویزان شدن برخی اصلاحاتچیها به قبای ولیفقیه برای نجات کشور اختصاص دارد. در این هشدار، شاهد معرفی خامنهای بهعنوان رأس تمام مشکلات سیاسی و اقتصادی ایران و اولین مسبب فساد در این دو حوزهٔ هستیم. در این هشدار، اعتراف میشود که سران سه قوه نظام آخوندی، عروسکهایی بیش نبوده و نیستند و توان حل این «وضعیت اسفناک» را که روزانه «نظام مثل برف در تابستان آب میشود» ندارند:
«نه رئیسجمهور، نه رئیس قوه قضاییه، نه رئیس قوه مقننه، نه جمعشان و نه فردشان قادر به نجات کشور نیستند. همهٔ کسانی که به آینده جمهوری اسلامی فکر میکنند باید جمع بشوند و از رهبر بخواهند تا دیر نشده یک روند واقعی اصلاحی را در کشور به اجرا بگذارد! نظام مثل برف در تابستان آب میشود. اگر اگر این روند مخرب فعلی (فرار سرمایه، فرار تحصیلکردهها، کوچک شدن طبقه متوسط، تورم سنگین، نارضایتی بالا) متوقف نشود، وضعیت اسفناکی در انتظار مان خواهد بود!» (سایت حکومتی اعتماد ـ ۳مرداد ۱۴۰۱)
مرحله نهاییِ کشاکش دو قطب
در ادامه، آدرس کلانچپاول نظام از حقوق و معیشت مردم را میدهند که خرج تروریسم بینالمللی و سرکوب داخلی و زندگی لاکچری کارگزاران نگهدار نظام میشود. آن روی این آدرس، نشانی علت اعتراضات روزانه و فریادهای دادخواهی اقشار مردم در کوی و خیابان شهرهای ایران است:
«علاوه بر دولت، سازمان تأمین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی با کسری بودجه روبهرو هستند و قادر به پرداخت حقوقها و مقرریها نیستند».
همهٔ نشانههایی که کارشناسان حکومتی بهعنوان آب شدن برف نظام در تابستان بحرانهای لاعلاج و خیزشهای اجتماعی برشمردهاند، گویای دوقطبی شدن ایران از نظر سیاسی است؛ قطب جامعه و مردم و قطب حاکمیت و فساد ساختاری آن. این است صحنهٔ کشاکش نهایی تا تعیینتکلیف سرنوشت این دو قطب.