۶مرداد۱۴۰۱
قتل عام زندانیان سیاسی در سال۶۷
«جنبش دادخواهی» به حرکتی گفته میشود که سازمان مجاهدین خلق ایران برای افشا، محکومیت و بهمحاکمه کشاندن آمران و عاملان قتل از فردای قتلعام۶۷ آغاز کرده است.
نخستین دادخواه قتلعامشدگان
نخستین دادخواه قتلعامشدگان ۶۷ مسعود رجوی است او در ۱۲مرداد ۶۷ طی تلگرامی بهدبیرکل ملل متحد، اعدام جمعی گروهی از مردم بیگناه کرمانشاه در ملأعام را بهآگاهی جامعه بینالمللی رساند و خواستار اقدام فوری در قبال خونریزیهای وحشیانه خمینی گردید.
بهموازات درز اطلاعات بیشتر از قتلعام به بیرون زندانها، رهبر مقاومت در ۲۶مرداد ۶۷ در نامهٔ دیگری
به دبیرکل و ۵ عضو دائمی شورای امنیت به تشریح موج گسترده دستگیریها و اعدامهای جمعی پرداخت و به توقف آن فراخوان داد.
در ۳شهریور ۶۷ مسعود رجوی در نامهٔ سوم خود به دبیرکل ملل متحد از حکم خمینی برای قتلعام زندانیان سیاسی خلق و انتقال ۸۶۰ جسد به بهشت زهرا پردهبرداری کرد. رونوشت این نامه برای بسیاری از مجامع و شخصیتهای بینالمللی ارسال شد.
در پی این نامه آکسیونهای اعتراضی ایرانیان در کشورهای مختلف جهان صدای دادخواهی را به گوش جهانیان رساند. صدها تن از نمایندگان پارلمانهای ایتالیا، کانادا، آلمان، هلند، استرالیا، هند و نیز پارلمان اروپا و کنگرهٔ آمریکا با امضاء بیانیه و ارسال نامه به دبیرکل ملل متحد حمایت خود را از فراخوان محکومیت نقض حقوقبشر اعلام نموده و خواستار اعزام هیأتی از سوی سازمان ملل متحد بهمنظور تحقیق دربارهٔ اوضاع جاری در زندانهای ایران گردیدند.
در ادامهٔ این روند در ۲دی ۱۳۶۷ لیست اسامی ۱۱۰۰تن از سربداران قتلعام ۶۷ از سوی مسعود رجوی به مقامهای ملل متحد ارسال شد.
این نامهها و پیگیریها، جنبشدادخواهی را پیریزی کرد و اقدامات بعدی مقاومت ایران را ممکن ساخت.
فراخوان مریم رجوی به گسترش جنبش دادخواهی
در تابستان ۱۳۹۵ مریم رجوی با فراخوان دادخواهی از شهیدان و محاکمهٔ عاملان و آمران کشتار زندانیان سیاسی گام بلندی در مسیر جنبش دادخواهی برداشت و از این تاریخ جنبش دادخواهی قتلعام شدگان وارد مدار جدیدی شد.
رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت در این فراخوان خطاب به هموطنان ایرانی خروشید:
«اکنون زمان آن است که بر سر قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز، یک جنبش دادخواهی را در هرجا و به هر شیوه ممکن گسترش دهیم... جنبش دادخواهی قبل از هر چیز، اعلام مجرمیت قطعی خامنهای، ولیفقیه ارتجاع است. جنبش دادخواهی، کوشش بیامان هموطنان و یاران مقاومت در خارج ایران برای محاکمه بینالمللی خامنهای و سایر سران رژیم بهجرم نسلکشی و جنایت علیه بشریت است» (مریم رجوی ـ مرداد ۱۳۹۵).
بهدنبال این فراخوان، گسترش جنبش دادخواهی و پیگیری محاکمه و مجازات تمام سران و دستاندرکاران و مسئولان نظام قتلعام در دستور کار مقاومت ایران قرار گرفت.
جنبش دادخواهی، بخش ضروری کارزار سرنگونی
مریم رجوی در گردهمایی زندانیان سیاسی مجاهد به تاریخ ۲۸مرداد ۹۶ اعلام کرد:
«دادخواهی قتلعامشدگان یک مسأله ملی و یک بخش ضروری از کارزار بزرگ ملت ایران برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه است. این کارزار برای گسترش مقاومت و نبرد، برای بهزیر کشیدن استبداد مذهبی و تحقق آزادی، دمکراسی و برابری است».
گسترش جنبش دادخواهی طرح و برنامهٔ خامنهای را که میخواست در نمایش انتخابات ۱۳۹۶ ابراهیم رئیسی، از اعضای هیأت مرگ را بر صندلی ریاستجمهوری رژیماش بنشاند، بر سر او خراب کرد.
در نمایش انتخابات ۱۴۰۰ خامنهای با جراحی حکومتش، بدنامترین عضو هیأت مرگ را به ریاست حکومتش گماشت. او با گردآوردن قبیله آدمخواران، به تلاشهای مذبوحانه و دیوانهوار برای سرکوب، جنگافروزی و دستیافتن به بمب اتمی افزود تا از این رهگذر مانع از سرنگونی خود و نظامش شود.
نظام ولایت فقیه و سیاست قتلعام
هدف خمینی قتلعام سریع مجاهدین و باقی نگذاشتن ردی از این جنایت هولناک بود. صدور فتوا از جانب او، دستباز دادن به هیأت مرگ، قطع ملاقات خانوادهها، انجام حفاریهای شبانه برای خاکسپاری اجساد و سایر اقدامات همه در راستای پیاده کردن این سیاست بود. دجال بزرگ قرن خوب دریافته بود که اگر پایههای نظامش را بر خون قتلعامشدگان بنا نکند، دیگر قادر به حفظ آن نخواهد بود.
خامنهای با تقلید از خمینی همان سیاست قتلعام در تمام زمینهها را پیگرفت. برای پیگیری این سیاست به رئیسی اختیار تام داد. بهموازات آن برای انحراف جنبش دادخواهی و هویتزدایی از قهرمانان سربلند آن، مزدوران نفوذی خود را به خدمت گرفت اما در این زمینه بور شد و شکست خورد. شاهدان مجاهد خلق با شرکت فعال در دادگاه حمید نوری، محاکمهٔ این دستاندکار نسلکشی و جنایت علیه بشریت را به محاکمهٔ تمامیت نظام قتلعام تبدیل کردند.
مختصات جدید جنبش دادخواهی
بعد از صدور حکم حبس ابد از سوی دادگاه استکهلم برای حمید نوری، اکنون بیشازپیش محاکمهٔ رئیسی و دیگر سردمداران نظام قتلعام در اولویت جنبش دادخواهی قرار گرفته است. این جنبش با ثبت دادن پرونده قتلعام۶۷ در یک دادگاه بینالمللی اینک میتواند گامهای بلندی به جلو بردارد. از آثار پیشروی جنبش دادخواهی این است که باعث شد که رئیس هیأت مرگ، آخوند حسینعلی نیری از لانهٔ خود بهدرآید و اعتراف کند که اگر قتلعام نبود «شاید اصلاً نظام نمیماند». این موضعگیری در ادامهٔ سخنان خامنهای و پناه بردن او به خدای سال۶۰ بهخوبی نشان داد که جنبش سرنگونی و جنبش دادخواهی شانه به شانهٔ هم پیش میروند و در مضمون و محتوا از یک منطق واحد پیروی میکنند.
جنبش دادخواهی باز هم به پیش
آنچه گفته شد تمام هدف جنبش دادخواهی نیست. در مختصات جدید، باید قلههای دیگری را فتح کرد. آرمانی که با شکنجه و کشتهشدن از بین نرفت، سرفرازانه از تونلهای مرگ عبور کرد، خود را تکثیر نمود، قد کشید و به یک جنبش فراگیر اجتماعی تبدیل شد و در قامت یک مطالبهٔ عمومی پیروزی در یک دادگاه بینالمللی را رقم زد، میتواند ناممکنهای دیگری را محقق کند. پیروزی در دادگاه حمید نوری، باید سکوی پرش به سوی سلسلهای از پیروزیهای بزرگ باشد. پرونده قتلعام ۶۷ باید بهعنوان نسلکشی و جنایت علیه بشریت بهثبت برسد و تمام آمران و عاملان آن به پای میز محاکمه کشیده شوند؛ و اینچنین خواهد شد.