۲۳تیر۱۴۰۱
تشکیلات مجاهدین...
مقاومت ایران در آستانهٔ برگزاری گردهمایی جهانی ایران آزاد به تاریخ اول مرداد ۱۴۰۱ در چند جبهه با فاشیسم دینی چنگ در چنگ است.
۱ـ افشا و به شکست کشاندن معاملهٔ ننگین بین دولت بلژیک و نظام ولایت فقیه برای مبادلهٔ «گروگان» و «تروریست بمبگذار»
۲ـ مقابله با شیطانسازیهای آخوندی برای مخدوش کردن حکم دادگاه حمید نوری
۳ـ درافتادن با سرکوب سیستماتیک و نهادینهٔ زنان و دختران ایرانی به بهانهٔ حجاب و زمینهسازی برای تشدید اختناق
۴ـ پیشبرد پروژههای آمادهسازی گردهمایی جهانی ایران آزاد و تبدیل آن به یک اهرم قوی برای سرنگونی استبداد دینی
این در حالی است که کانونهای قهرمان شورشی در داخل میهن اسیر با گسترش عملیاتهای اختناقشکن وارد مدارهای نوینی در نبرد با دیکتاتوری دینی شدهاند.
رمز ایستایی در عرصههای مختلف نبرد
راستی این همه در آن واحد چگونه امکانپذیر است. چگونه میتوان در چند جبهه بهطور متداخل و با تمامقوا به نبرد پرداخت و همچنان شاداب، جنگنده و در حال پیشروی بود؟
این همان سؤالی است که ارتجاع، استبداد و استعمار، لابیها، دم و دمبالچهها و پارازیتهای آنها در پاسخ به آن درماندهاند. وقتی کمیتشان در این عرصه میلنگد، با درماندگی به آخرین ترفند خود متوسل میشوند و میگویند: «مجاهدین پول کلان دارند و با پول میتوانند همه را بخرند»! عجب «گروهک»ی! که قادر است کشورهای اروپایی و آمریکا را با پول بخرد و در قارههای مختلف جهان فعالیت داشته باشد و کارهایی را انجام بدهد که دیگران با در اختیار داشتن اقیانوسی از نفت و گاز و ذخایر غنی سرزمینی مانند ایران از انجامش عاجز هستند.
تشکیلات مجاهدین
پاسخ در عین پیچیدگی بسیار ساده است. جنبشی که نه خاک دارد، نه سلاح، نه حمایت ابرقدرت، نه ناوگانی از هواپیماهای جنگنده، تنها و تنها با اتکا به «تشکیلات» خود توانسته است پایدار بماند و با دشمنی مخوف بجنگد.
تشکیلات همان نادره در خوشابی است که مجاهدین میتوانند آن را داشته باشند، دیگران ندارند و دلیل آن هم مشخص است. یک تشکیلات انقلابی قبل از هر چیز بر اساس یک ایدئولوژی و استراتژی انقلابی شکل میگیرد. برای دستیافتن به آن باید از کادرهایی برخوردار بود که بین منافع شخصی و منافع مردم و مبارزه، بدون اندکی تردید و شائبه دومی را برگزیده باشند. این گزینش، وفاداری روزمره و پرداخت بها میطلبد. پیوسته باید از منفعتهای زودگذر و فردی کند و به مبارزه افزود. هر روز میدان جدیدی از مایهگذاری را در خود کشف کرد و آن را به مبارزه و خلق خویش با طیب خاطر هدیه کرد. تشکیلات مجاهدین از دیرباز طبق ۷اصل عضویت: «سانترالیسم دمکراتیک، انتقاد و انتقاد از خود، وحدت فرد و مسئولیت، انضباط آهنین، رهبری جمعی، حرفهیی بودن و اعتماد» شکل گرفته است.
اشرفنشانان و هواداران مجاهدین
این تشکیلات به خارج نیامده است تا لنگر بیندازد و در آب و هوای اروپا یا آمریکا و استرالیا و کانادا یا هر جای دیگر جهان درد مردم خویش را از یاد ببرد. کادرهایش تمام وقت خود را وقف مبارزه کردهاند. پیوسته در آمادهباش کارزارهای سرنگونی هستند. این فقط مختص مجاهدین اشرف ۳ یا دیگر کادرهای آنها در کشورهای مختلف نیست. امروزه اشرفنشانان، هواداران مجاهدین و دیگر ایرانیان آزاده در هر مداری از همکاری و همدلی با مجاهدین برای حضور در مبارزه و استمرار آن بهای گزافی میپردازند. آنها پیوسته گوش به زنگ فراخوان برای شرکت در میتینگ، تظاهرات، آکسیون، اعتصاب غذا و هر پهنهٔ دیگری از این کارزار هستند. در کوتاهترین مدت مشغلههای زندگی خویش را وامینهند و شیداوار به صحنههای این نبرد میشتابند. پرواضح است که هر بار بهایی برای حضور در این میدان میپردازند که هر ایرانی ساکن خارج کشور آن را بهخوبی میفهمد.
درهمتافتگی انرژیهای آزاد شده
گوهر نایاب انسانی و درهمتافتگی آگاهانهٔ انرژیهای آزاد شده برای نیل به هدف بزرگ مردم ایران یعنی آزادی و دمکراسی، قدرتی به مجاهدین داده است که آنها را در هر صحنهای پیروز میگرداند.
آیا این آسان بهدست آمده است؟ یا آسان بهدست میآید؟ اگر میشد با کاسبکاری سیاسی، حفظ منافع فردی و حتی گروهی و برخورداری از تمام امتیازهای اپوزیسیون بیخطر بودن و بدون پرداخت بها و بیرنج و خون طی سالیان متمادی، به چنین گوهری دست یافت، امروز نمونههای دیگری از آن را در تاریخ معاصر ایران داشتیم. بهقول حافظ:
«فیض روحالقدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد»