۱۱تیر۱۴۰۱
محبوبیت مجاهدین و ... (عکس از آرشیو)
نشانههای جوشان تحول و آمادگی مردم برای یک تغییر اساسی در سپهر سیاسی ـ اجتماعی ایران بیانگر آن است که قاطبهٔ ایرانیان از استبداد دینی عبور کرده و در ورای آن به فردای آزاد میاندیشند. نگاهها دیگر رو به گذشتهٔ تاریک نیست. موضوع جانشینی این رژیم به مهمترین دغدغه و مشغلهٔ ذهنی تبدیل شده است. از دیگر نشانههای فرا رسیدن این دغدغه، ظهور قارچوار و جولاندادنهای لو رفته و مضحک آلترناتیوهای فیک و مدعیان جانشینی در فضای سیاسی خارج از کشور است.
نقطه تلاقی منافع لاشخواران سیاسی و استبداد دینی
نظرسنجیهای کاریکاتوری و گمانهزنیهای آنچنانی در مورد میزان محبوبیت و پایگاه تودهیی جریانهای سیاسی از سوی مؤسسههای مشکوک، از غار بهدر آوردن و رنگ و لعاب زدن به بچهٔ شاه، دخیل بستن به نعش پدربزرگ او از آثار بلند شدن بوی الرحمان این رژیم است. لاشخواران سیاسی و شیفتگان کسب قدرت بدون هزینه در تشخیص آن شامهیی تیز دارند.
بزرگترین پروژهٔ سیاسی ـ امنیتی رژیم برای به تأخیر انداختن موعد سرنگونی، تخطئه و شیطانسازی از جایگزین دمکراتیک و نیروی محوری آن، سازمان مجاهدین خلق ایران است. منافع لاشخواران سیاسی و استبداد فرتوت دینی در این نقطه روی هم میافتد.
دروغی به نام پایگاه نداشتن مجاهدین
بعد از ملاقات مایک پنس از اشرف۳ و موضعگیری صریح او در مورد اکنون، سران رژیم بسیار هیستریکتر از گذشته در مورد مجاهدین به شیطانسازی رویآوردهاند. معاون رئیس جمهوری پیشین آمریکا در این ملاقات آشکارا هر نوع بازگشت به دیکتاتوری سابق را فریب نظام ولایت فقیه نامید.
«رژیم تهران میخواهد دنیا را فریب دهد تا باور کند که تظاهر کنندگان در ایران میخواهند به دیکتاتوری شاه بازگردند. اما من میخواهم به شما اطمینان بدهم ما فریب دروغهای آنها را نمیخوریم.
پس بگذارید از همه شما بپرسم، همین جا، تا همه دنیا بشنوند: آیا مردم ایران میخواهند یک دیکتاتور را با دیکتاتور دیگری جایگزین کنند؟
یا مردم ایران خواهان آزادی و دموکراسی برای همه مردم ایران هستند؟»
او پتهٔ شیطانسازی رژیم آخوندی در مورد «پایگاه تودهیی نداشتن مجاهدین در ایران» را بر آب انداخت و با صدای بلند گفت:
«یکی از بزرگترین دروغهایی که رژیم حاکم به خورد دنیا داده این است که هیچ جایگزینی برای وضعیت موجود وجود ندارد. حال آنکه یک جایگزین وجود دارد؛ یک جایگزین کاملاً سازمانیافته، کاملاً آماده، کاملاً واجد شرایط و مورد حمایت مردمی. و بگذارید از مریم رجوی و همهٔ کسانی که اینجا در اشرف۳ گردهم آمدهاند قدردانی کنم که بهمردم خودتان در ایران امید میبخشید».
واکنشهای جنونآمیز
این موضعگیریها در همه جا طنین انداخت و شنیده شد. اکنون نظام قتلعام در هراس از آینده مبهم و تاریک خود عمامه بر زمین میکوبد و به بهانههای مختلف نام مجاهدین را میبرد تا بهزعم خود از تأثیر و دامنهٔ آنها در افکار عمومی بکاهد.
اگر نگاهی به برخی از اظهارات سران رژیم و رسانههای آن بعد از دیدار مایک پنس بیاندازیم تصویری عینیتر از آنچه گفته شد به دست خواهیم آورد:
علی خامنهای:
«در داخل کشور در خود این خیابانهای تهران جنگ داخلی بود. منافقین ریخته بودند با هر چه دستشان میآمد از تیغ موکتبری بگیرید تا هر چیز دیگری که در اختیارشان بود افتاده بودند به جان مردم و پاسدارِ کمیته و پاسدارِ سپاه؛ تهران جنگ بود» (دیپلماسی ایرانی. ۷تیر ۱۴۰۱).
ابراهیم رئیسی:
«در این ۴۰سال در کشور هر حادثهیی اتفاق افتاد و هر فتنهیی ایجاد شد، رد پای جریان نفاق در آن دیده میشود» (رجانیوز. ۶تیر ۱۴۰۱).
گزارشگر تلویزیون شبکهٔ ۱ رژیم:
«۳۰ خرداد سال۱۳۶۰ یکی از وسیعترین توطئهها در کشور توسط منافقین موسوم به مجاهدین خلق با هدف ایجاد بحرانی همهگیر کلید میخورد (مجاهدین). در اطلاعیه سیاسی نظامی شماره ۲۵ خود آغاز رسمی شورش مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را صادر میکنند و بهطور رسمی وارد جنگ مسلحانه میشوند» (برنامه مستند عبور. ۸تیر ۱۴۰۱).
غریب آبادی معاون بینالملل و دبیر ستاد حقوقبشر قضاییه جلادان:
«الان منفورترین گروهک تروریستی، منافقین هستند و جایگاهی هم ندارند ولی دنیا باید بداند ما به هیچ تروریستی و حامیان آنها اجازه نخواهیم داد به سیاستهای جنایتکارانه خود ادامه دهند» (ایسنا. ۸تیر ۱۴۰۱)....
قدرت یک «گروهک»!
این سریال از موضعگیریها تمامی ندارد. اما معلوم نیست «گروهک» ی که تازه گروه هم نیست و «منفورترین»! است و «جایگاهی هم ندارد»!، چطور میتواند یک جنگ داخلی ۴۰ساله را پیش ببرد و بزرگترین تکانهها را در استبداد سرکش دینی ایجاد کند. اینجاست که مخاطب یا باید به عقل خود شک کند یا به شیطانسازیهای نخنماشدهٔ مقام عظمای ولایت و همریشان او در یک نظام درهمشکسته و در آستانهٔ سقوط.
آیا بهتر از این میشد جایگزین دمکراتیک این رژیم را به مردم ایران و جهان آدرس داد؟