۲۸تیر۱۴۰۱
دو پیام صریح خروش زنان و بازنشستگان
دورخیز ناگهانی چماقداران نظام در منابر نمازهای ریایی جمعه، دستگاه تبلیغاتی و رسانهها و لمپنهای خیابانی حکومت ملایان برای سرکوب زنان تحت عنوان بدحجابی و بیحجابی، خیلی سریع به دیوار قطور مقاومت زنان و انعکاسات گستردهٔ اجتماعی برخورد و آثارش به نظام بازگشت.
/span>
یکی از هدفها و ترفندهای اتاق فکر نظام از طرح ناگهانی بدحجابی و بیحجابی، جان بهدر بردن ـ حتی موقتی ـ از دور گسترشیابندهٔ اعتراضات اقشار اجتماعی و صنفی با شعارهای تماماً سیاسی شده علیه نظام بوده است. اتاق فکر نظام خواست با فوری جلوه دادن تهدید بیحجابی، مسیر و مطالبات اعتراضات را که دمادم متوجه رأس نظام و گماشتهاش شده است، منحرف نماید. بدین سبب هم بود که ناگهان امامان ریایی نمازهای سراسر حرام جمعه که خط مستقیمشان به بیت ولیفقیه وصل است، در یک کر هماهنگ، داد و هوار تهدید بدحجابی و بیحجابی راه انداختند.
مقاومت ستودنی زنان ایران و تهاجمشان به خط زنستیزی حکومتیان از یکطرف و اعتراضات سراسری بازنشستگان با تیزترین شعارها علیه رأس جمهوری اسلامی آخوندی از طرف دیگر، بساط ریا و سرکوب و ترفند اتاق فکر نظام را بههم زد.
وقتی بازنشستگان برای اولین بار در عمر حاکمیت ولایت فقیه، یکی از تیزترین شعارهای پرمعنا را رو به گماشتهٔ ولیفقیه فریاد میزنند، پرواضح است که بساط زنستیزی تحت عنوان بیحجابی را درهم پیچیده، از حیز انتفاع خارج و آماج اصلی مبارزه مردم ایران را معرفی نمودهاند: «لا اله الاالله ــ رئیسی عدوالله» (تجمع اعتراضی بازنشستگان، ۲۵تیر ۱۴۰۱).
اگر بهفرض، تمام شعارهای بازنشستگان و دیگر اقشار اجتماعی طی چهار ماه گذشته را که هفته به هفته سیاسیتر میشود، در نظر نگیریم، همین یک شعار کافیست تا نشانی دقیق گسست تمامعیار جامعهٔ ایران را از کلیت نظام ملایان بدهد. گسست نه بهمعنی گریز و انفعال، که برعکس، معرفی کردن دشمن اصلی خدا و خلق در ایرانزمین و تهاجم کردن به اصلیترین تضاد کنونی در راه آزادی، برابری، حقوقبشر، معیشت، رفاه، پیشرفت و ترقی ایران.
این شعار همچون درختی سیاسیست با انبوه شاخسار اجتماعی، اقتصادی و حواشی صنفی، فرهنگی و اخلاقی. بنابراین شعاریست که ریشه و علت تمامیِ معضلات همهجانبهٔ مردم ایران ـ خاصه جوامع زنان ـ را در بر میگیرد.
این شعار از طرفی معرف هوشیاری اقشار جامعهٔ ایران در قبال ترفندهای اتاق فکر نظام برای به انحراف کشاندن مسیر مطالبات و اعتراضات و قیامها است. مسیری که در تلاقیِ تمام اعتراضات صنفی و کارگری و اجتماعی، خواسته سیاسیِ نفی حاکمیت ولایت فقیه را نشانی میدهد. از این رو با وجود داد و هوار و نعرههای زنستیزانهٔ کارگزاران و چماقداران رژیم که خواستند اعتراضات جاری را تحتالشعاع قرار دهند، باز هم بازنشستگان در روز ۲۶تیر، تجمعات را در شهرها گستردهتر کردند و شعارها را متوجه اصل نظام و بازوهای سرکوبگر آن نمودند:
«مرگ بر رئیسی
نه مجلس نه دولت ـ نیستن به فکر ملت
رئیسی دروغگو ـ حاصل وعدههات کو؟
دولت شیش کلاسه ـ همین روزا خلاصه
مرگ بر مخبر آدم فروش
ننگ ما ننگ ما ـ مخبر الدنگ ما
ننگ ما ننگ ما ـ صدا و سیمای ما».
و شعاری پیامدار و پرمعنا که بازنشستگان به نشانهٔ نفرت از ولیفقیه و فرهنگ ارتجاع آخوندی، بر روی پارچههای سفیدی که بر تن داشتند، نوشتند:
«خون که در رگ ماست ـ هدیه به معیشت ماست».
چه پیامهایی از این واضحتر و از آن شعار گویاتر، از جانب یک جامعه برای نفی مطلق حاکمیت و طبقهٔ حاکم؟ پیامهایی که آستانهٔ یک تغییر بزرگ و ناگزیر را نشانی میدهند.