۷فروردین۱۴۰۱
قیام آبان ۹۸
در ماه آغازین سال۱۴۰۱ برای بهرهبرداری از دستآوردهای، سال پیشین، لازم است به برخی از این دستآوردها درنگ کنیم و زیر آنها خط بکشیم. از جمله دستآوردهای مهم سال۱۴۰۰ اعتلای موقعیت انقلابی در این سال آتشین است. نگاهی اجمالی به پیشزمینه و پشتزمینهٔ تکوین، گسترش و نقاط اشتراک ۴قیام و خیزش بزرگ در سال۱۴۰۰ میتواند ما را در این منظور راهنمایی کند.
شاخصهای اعتلای موقعیت انقلابی
وقتی صحبت از اعتلای موقعیت انقلابی میکنیم باید آن را در بههمپیوستگی شرط عینی و ذهنی قیام و تأثیرگذاری آنها بر روی یکدیگر نشان دهیم.
۱ـ آنچه در قیامها و خیزشهای بزرگ سال۱۴۰۰به چشم میخورد این واقعیت بود که شرایط عینی در اوج آمادگی قرار دارد و جامعهٔ ایران یک جامعهٔ انفجاری و مستعد قیام است. در این جامعه، هر جرقهای میتواند در این فضا یک انفجار مهیب را بهدنبال داشته باشد. از این رو حکومت حسابی حواسش جمع بود که خود با دست خود، بهانهیی به جامعهٔ قیامآفرین برای قیام و سرنگونی ندهد.
۲ـ باند اصلاحطلبان قلابی از سال۷۶ این توهم را دامن زده بود که گویا میتوان از طریق «تغییر صندوق رأی»، در حکومت تغییر ایجاد کرد. این توهم با تکامل و اعتلای موقعیت انقلابی، به محاق رفت و به جای شعار «رأی من کو» ؟ شعار «رأی من سرنگونی» نشست.
۳ـ در تعمیق و تکامل قطببندیها، قطببندی حکومتی [تقسیم باندهای قدرت به اصلاحطلب و اصولگرا]، فرو ریخت و قطببندی واقعی به جای آن حاکم شد. در یکطرف این قطببندی حکومت با تمام باندها و لابیهایش قرار میگیرند، در طرف دیگر مردم و براندازان. همچنین تعمیق مرزبندی با سلطنت و سلطنتطلبان از آثار تقویت این قطببندی است.
از شعارهای جاافتاده و همهگیر این قطببندی، باید «اصطلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» و «نه بد میخوایم، نه بدتر، نه شاه میخوایم، نه رهبر» اشاره کرد.
۴ـ در سال۱۴۰۰ سال رشد کمی و کیفی کانونهای شورشی بود. نکتهٔ حائز اهمیت اینکه در اثنای قیام کانونهای شورشی قادر بودند با جوانان شورشی پیوند بخورند و هدایت قیام را به دست بگیرند. تکامل و تعمیق قطببندیها و غنیشدن شرایط عینی، محصول نقش کاتالیزوری کانونهای شورشی بود.
چند ویژگی مهم قیامها در سال۱۴۰۰
۱ـ نقطه عزیمت قیامها و خیزشها اگر چه در ابتدا از مسائلی مانند سوخت و آب شروع شد، در ادامهٔ خود بهسرعت راه به نفی تمامیت حاکمیت میبرد. تضاد مردم با این رژیم الآن بر سر بود و نبود است و آنها به کمتر از سرنگونی راضی نیستند.
۲ـ در سال۱۴۰۰ با شروع قیام و خیزش، شهرها و استانها به هم میپیوستند و از یکدیگر پشتیبانی میکردند. بهعبارت دیگر، قیام از یک خواست استانی، به قیام سراسری و همگانی تبدیل میشد و اصل و رأس نظام را نشانه میرفت. در نتیجه سرکوب آن بهسادگی برای حکومت امکانپذیر نبود.
۳ـ قیامها و خیزشهای سال۱۴۰۰ بهموازات تعمیق موقعیت انقلابی، از رادیکالیسم بیشتری برخوردار میشد. شعارهای آن متوجه سرنگونی تمامیت حاکمیت بود. بهلحاظ بهکارگیری تاکتیکها هم در این قیامها با مواردی تسخیر پاسگاه و پایگاه مواجه بودیم. جادهها بهعنوان گلوگاه شهرها بهکرات از سوی نیروهای شورشی با آتش مسدود میشد و مانع از ورود نیروهای سرکوبگر به شهرهای قیامی میگردید.
۴ـ سرعت قیام و خیزش در جامعهٔ ایران بالا رفته است. در بررسی پارامتر زمانی رخداد قیامها در ایران متوجه میشویم تا قبل از قیام دی۹۶ بهطور متوسط در ایران هر ۱۰سال یک بار یک قیام بزرگ بهوقوع میپیوست؛ اما در قیام دی۹۶ این سرعت بالا رفت و بازهٔ زمانی کوتاه گردید. از قیام دی۹۶ تا قیام آبان۹۸ با یک پروسهٔ ۲ساله مواجه هستیم. در سال۱۴۰۰ با رشد عجیب قیام و خیزش، ۴قیام فقط در یک سال رخ داده است. این موضوع مبین آن است که بعد از سراسری شدن قیامها اکنون نوبت اتصال آنها به یکدیگر فرا رسیده است.
۵ـ توان سرکوب حکومت در مهار قیامهای بزرگ به چالش کشیده شد و مشخص گردید که در شرایط قیام سراسری حکومت از سرکوب قیام عاجز است. وقتی تمام شهرها و استانها درگیر قیام شوند، نیروی سرکوبگر پراکنده، بیشازپیش ضعیف، شکننده، وارفته و ناتوانتر میشود.
۶ـ تا آنجا که به حکومت برمیگردد، در هیچ شرایطی از سرکوب کوتاه نیامده است ولی بهوضوح دیده میشد که موازنهٔ قوا بین مردم و حکومت تغییر کرده است. صدای مقاومت مردم اکنون قدرتمندتر از توان سرکوب حکومت است.
۷ـ زنان و جوانان از عناصر ثابت قیام هستند. بهطور مشخص زنان و دختران ایرانی در کسوت کانونشورشی یا بهصورت سمپات برای آن، در قیامها نقش سلسلهجنبان دارند....
مادههای دیگری نیز میتوان به این جمعبندی افزود؛ اما تا همینجا این واقعیت برجسته میشود که شکستن طلسم اختناق و سرکوب یک مرحله جدی است و اکنون روزبهروز به تحقق آن نزدیک میشویم. بیگمان وقتی طلسم اختناق بشکند، قیام از حالت نقطه و خط مقطع، به خط متصل تبدیل شده و شهرها را در زیر پای دیکتاتور به لرزه درمیآورد.