۴اسفند۱۴۰۰
شعار مرگ بر دیکتاتور روی دیوارها
شیطانسازی از انقلاب ۵۷ و تخطئه نسلهای رقمزنندهٔ آن با کدام نقطهعزیمت صورت میگیرد؟
آیا تخطئهکنندگان از موضع چپ و با هدف دمیدن هر چه بیشتر بر یک انقلاب دمکراتیک و آزادی مردم ایران از چنگال استبداد موحش دینی به چنین عملی مبادرت میکنند یا از منتهای راست سر در آخور شیخ و توبرهٔ شاه دارند؟
اینها سؤالهایی است که با شنیدن اصطلاحات و تعابیری مانند «فتنهٔ ۲۲بهمن»! یا «فتنهٔ و شورش کور اجتماعی» خواندن انقلاب ضدسلطنتی در سال ۵۷ به ذهن متبادر میشود.
اهداف شیطانسازی از انقلاب ضدسلطنتی
در شرایطی که جنبش آزادیخواهانهٔ مردم ایران در تعادل کنونی، سرنگونی عمامهداران را در چشمانداز عینی قرار داده است، این شیطانسازی چند هدف را دنبال میکند:
۱ـ یکی از اهداف آن، دلسرد کردن مردم ایران از هر نوع حرکت، خیزش، اعتراض، قیام و تلاش برای بهزیر کشیدن شیخ جرار از اریکهٔ سلطنت دینی است. میخواهد وانمود کند که هر نوع تغییر حکومت، وضع را از آنچه که هست بدتر خواهد کرد. بنابراین ما دانشآموزان عزیز نتیجه میگیریم که باید دور هر نوع اعتراض و قیام را خط بکشیم و آن را اخ و بد بدانیم!
۲ـ قرار دادن دربست دستآوردهای انقلاب ضدسلطنتی در جیب گشاد شیخ و مساوی دانستن این انقلاب با حاکمیت آنان همان چیزی است که از قضا نظام ولایت فقیه نیز آن را تبلیغ میکند. «ما برای شکممان قیام نکردیم که اگر شکممان را یک وقت جلویش را بگیرند ما بنشینیم سر جایمان. ما برای اسلام [بخوانید سلطنت آخوند] قیام کردیم»(صحیفه خمینی ج ۱۳ ص ۳۰۷).
۳ـ کاربرد انتخابشده و آگاهانهٔ «فتنه»! برای توصیف «انقلاب و قیام» یکی دیگر از همسوییهای شیخ و پسماندگان شاه است. در این زمینه شیخ از دم و دمبالچههای شاه، پیشی گرفته است.
در فرهنگ این رژیم قیامهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸ فتنه نام دارند: «فتنهٔ ۸۸، فتنهٔ ۹۶ و فتنهٔ ۹۸»
نخستین ویژگی این نوع «فتنه»ها این است که جزیرهٔ امن و آرامش شاه و شیخ را برمیآشوبند!
۴ـ جالب است که شدت و حدت سیاهکاری شیخ، باعث طلبکاری میراثخواران شاه شده است؛ اما لبهٔ تیز این طلبکاری بهجای اینکه متوجه شیخ باشد، طبق معمول متوجه پیشتازان جانبرکف چون مجاهدین خلق است؛ آنان که رنج انقلاب را در هر دو نظام بر دوش کشیده و میکشند. مدعی میگوید این مجاهدین بودند که باعث شدند شاه سقوط کند و بهجای آن خمینی حاکم گردد. دم خروس از اینجا پیداست. در این نقطه است که میتوان نقاب از چهرهٔ مدعی برداشت و در پس نقاب، دکوپوز کریه وزارت بدنام را دید. ضدیت هیستریک با مجاهدین، نقطهٔ کانونی القائات شیخ و بازماندگان شاه است. آنها در این نقطه بهطور کامل همسو و همگرا عمل کرده و یکدیگر را میپوشانند.
انقلاب بهمن ۵۷ یکی از مراحل جنبش آزادیخواهی
انقلاب ۵۷ برخلاف مدعیان تازه بهدوران رسیده، یک جنبش کور و بیسمت و سو نبود، این انقلاب امتداد طبیعی و قانونمند جنبش آزادی مردم ایران از یوغ استبداد، ارتجاع و استعمار است و ریشه در جنبش مشروطیت دارد. شاخهیی از درخت تناور آزادیخواهی است. آرمانهای اصیل آن انقلاب، واژگونی نظام سلطنتی و ایجاد یک جمهوری دمکراتیک بر اساس قانون بهتصویب رسیده در مجلس مؤسسان، مرکب از نمایندگان منتخب تمام آحاد مردم ایران بود. اینکه خمینی، این سارق بزرگ اعتماد خلق، از راه رسید و در نبود رهبران اصیل و واقعی انقلاب که بهدستور شاه یا اعدام شدند و یا در سیاهچالها گرفتار، دستآوردهای آن را بهسرقت برد، چیزی از جایگاه و اهمیت آن نمیکاهد. در مثل مانند آن میماند که کسانی پیدا شوند و انقلاب کبیر فرانسه و حقانیت و ضرورت آن را زیر سؤال ببرند، به این دلیل که امپراطوری ناپلئون در مدت کوتاهی از آن سردرآورد و نیروهای آزاد شده از آن انقلاب را صرف لشگرکشی و کشورگشایی نمود.
دوقلوهای سلطنتی!
ضدیت با انقلاب ۵۷ با هر نقطهعزیمت، در نهایت خواستگاهی جز این رژیم و تاریکخانهٔ اشباح آن ندارد. خروجی آن در خدمت استبداد جرار دینی است. فراتر از آن تلاشی است مذبوحانه برای پاسدادن سرنوشت مردم ما از شیخ به شاه و برعکس.
ارتجاع غالب و مغلوب(شیخ و شاه) دشمنان دیرینهٔ آزادی، دمکراسی و یک جمهوری دمکراتیک در میهن ما هستند. اختلاف ظاهری بین شاه و شیخ، اختلافی از نوع روبناها و رنگ و لعاب است. یکی با تاج و چکمه و شنل حکومت میکند، دیگری با عمامه و نعلین و عبا. یکی بر تخت مینشیند، دیگری بر منبر. یکی میگوید شاه سایهٔ خداست، دیگری خود را نمایندهٔ او در زمین میداند. یکی قائل به سلطنت پادشاهی است، دیگری به سلطنت مطلقهٔ فقیه.
مردم ما با قیامهای پیاپی خود از این دوقلوی وابسته به هم عبور کردهاند و دیگر اجازه نخواهند داد نفرت از یکی باعث تطهیر و لعابمالی دیگری شود. دور تسلسل استبداد و ارتجاع در میهن ما باید خاتمه یابد و خواهد یافت.