۸اسفند۱۴۰۰
انتهای مسیر...
خامنهای میخواست با آوردن رئیسی جلاد، و مجلس ارتجاع انتخاب شده، دستگاه حکومتش را یکدست کند تا بتواند بهقول خودش از پیچ خطرناک نظام در برابر تهدید قیام عبور دهد.
اما بهقول آن داستان در مثنوی مولوی، از قضا سرکنگبین صفرا فزود. این انقباض بلای جان نظام شد تا حدی که هر موضوعی تبدیل به یک جنگ آن هم در درون باند خود خامنهای میشود. راستی چرا نظام به این نقطه رسیده است؟ و این وضعیت حاکی از چیست؟
اینکه چرا نظام به این نقطه رسیده امروز مسالهٔ ناروشنی نیست چنانچه ناظرانی که از بیرون به نظام نگاه میکنند، سردرگمی، بیبرنامگی و از هم گسیختگی را از ویژگیهای این نظام میدانند که در پایه بازتاب شرایط عینی و انزوای گسترده جهانی و بینالمللی و خفگی اقتصادی ناشی از تحریمهاست.
این ابر بحرانها باعث تشدید شکاف در باند خود خامنهای شده است. از جمله عرصههای بروز این شکاف هم در تلویزیون رژیم، هم مجلس ارتجاع و موضوعاتی از قبیل بودجه و اینترنت و مذاکرات وین و... از جمله موضوعات مناقشه هستند.
کاظم سلیمی کارشناس حکومتی بودجه روز ۶ اسفند۱۴۰۰ در شبکه۲ تلویزیون رژیم گفت: «هر سال ما بالای ۴۰درصد کسری تراز عملیاتی داشتیم چرا؟ چون برنامهمان با بودجه عمرانی اصلاً نمیخواند... چرا؟ چون تمام نظام بودجهریزی ما اکثراً بالای ۶۰درصد احکام غیربودجهای است اصلاً بودجهیی نیست... مشکل ما این است که تو کشور هر دولتی که میآید برای خودش یک سبدی میآورد دیدی را میآورد نگرشی میآورد کدام مسیر؟ مسیر ما کجاست؟»
بسیاری از کارشناسان حکومتی اذعان میکنند مسیری در کار نیست، و نظام راهبردی ندارد. برخی هم مثل کاظم سلیمی کارشناس حکومتی به شکل دیگری اعتراف میکند: «ساختار ما غلط است راهبرد ما غلط است با حرف و شعار که نمیشه»
این بیراهبردی که راه به تسلیم در برابر شرایط میبرد، امری است که باند خامنهای را به سردرگمی در جریان مذاکرات برجامی در وین نیز کشانده است.
آخوند محمود نبویان روز ۷اسفند۱۴۰۰ در مجلس ارتجاع گفت: «شاید روزهای آینده قرار هست توافق هستهیی انجام بشود اما سروران عزیز اگر دقت کنند در این توافق آن چه که مطلوب نمایندگان و ملت عزیز ایران هست وجود ندارد».
با توجه به مهرتأیید اخیر خامنهای بر مذاکرهکنندگان برجامی، این اظهارات عمق شکاف در باند حاکم را به نمایش میگذارد که حتی سیاستهای شخص ولیفقیه ارتجاع را نیز به چالش میکشند.
مرتضی محمودوند عضو دیگر مجلس ارتجاع در روز ۷اسفند گفت: «این توافقاتی که اخبارش داره به ما میرسد اخبار خوبی نیست... اون طرح راهبردی ۹ مادهای که دفاع از حقوق ملت است اگر رعایت نشه قطعاً دولت باید پاسخگو باشه متأسفانه خبرهای خوبی از بحث تیم مذاکرات نمیرسد»
روبارویی عناصر باند خامنهای با همدیگر بیانگر همین واقعیت است، تا جایی که پاسدار حسین شریعتمداری در روز پنجم اسفند خطاب به آخوند رسایی و خبرگزاری نیروی تروریستی قدس که سر در یک آخر دارند و کارشان به دعوای باندی در عرصهٔ رسانههای کشیده شده بود نوشت: «میان رسایی خبرگزاری تسنیم اختلافنظری پیش آمده و متأسفانه کار به تقابل نوشتاری کشیده شده است، سر گردنه که کشتی نمیگیرند!».
حال برای دیدن مختصات نظام کافی است این عبارات را کنار هم مرور کنیم: «سرگردنه که کشتی نمیگیرند»، «توافقاتی که اخبارش داره به ما میرسد اخبار خوبی نیست»، «ساختار ما غلط است راهبرد ما غلط است»، «کدام مسیر؟ مسیر ما کجاست؟»
این میزان رویارویی در درون رژیم بهخصوص درون باند خامنهای آن هم در شرایطی که ولیفقیه با تمام قوا برای یکدست کردن نظامش قیمت داد، حاکی از مرحله پایانی و بحران سرنگونی است