۷دی۱۴۰۰
یارانه
بانک مرکزی رژیم در آخرین گزارش خود از افزایش بالای ۲۰درصدی نقدینگی خبر داد. حجم نقدینگی در پایان آبانماه سال۱۴۰۰ (معادل ۴۳۱۵هزار میلیارد تومان معادل ۴۳۱۵تریلیون تومان) نسبت به پایان سال۱۳۹۹ معادل ۲۴.۲ درصد رشد یافته است. رشد پایه پولی در دوازده ماهه منتهی به آبانماه ۱۴۰۰، معادل ۳۵.۸ درصد بوده است. پایه پولی در پایان آبانماه ۱۴۰۰ نسبت به پایان سال۱۳۹۹، رشدی معادل ۱۷.۸ درصد داشته است و تورم ماهانه نیز همچنان در سطح نسبتاً بالایی قرار داشته است.
صرفنظر از اینکه اعداد و ارقام ذکر شده چنان غولآسا و مهیب هستند که درک و سنجش آنها بسیار دشوار است اما مردم پیامدها و نتایج آن را در قیمت مایحتاج زندگی و اجناس مورد نیاز خود برای ادامه حیات با پوست و گوشتشان احساس میکنند. احساس و درکی که از جمله در میلیونها تن از بازنشستگانی که میبایست ثمره کار و تلاش سی ساله خود را بچشند موج میزند. آنها بهجای آرامش خاطر پس از سالها کار ناگزیرند برای احقاق حقوق غارتشده خودشان در کف خیابانها بر سر حاکمان غارتگر فریاد برآورند که دیگر آهی در بساط ندارند تا بتوانند زندگی خود و خانوادهشان را تأمین کنند.
اوج فاجعه؛ دست در جیبهای خالی کردن
فاجعه در اینجاست که خامنهای تصمیم گرفت در بحران بیراهحلی و بنبست همهجانبه، آخوند رئیسی را به ریاست قوه مجریه منصوب کند تا به خیال خودش شکافها را برای مقابله با خیزش مردم هم بیاورد. آخوند رئیسی و تیم اقتصادی آشفته و چند پارهاش تصمیمات وحشتناکی برای اداره اقتصاد ورشکسته رژیم آخوندی گرفتهاند و قصد دارند در قالب بودجه سال آینده با حذف ارز ۴۲۰۰تومانی و آزاد کردن قیمت حاملهای انرژی و افزایش مالیاتها و فروش اموال مردم که در دستان غاصب دولت است و هر چیز و امکانی که قابلیت معامله داشته باشد چنان تورم افسار گسیختهای را بهصورت مردم بکوبند که دیگر کسی نای و رمقی برای فریاد کردن نداشته باشد.
یکی از اعضای نهاد صنفی کارگری مورد تأیید رژیم آخوندی از «فاجعه اقتصادی در کمین جامعه کارگری» فغان برآورده است که اثرات تصمیمات اقتصادی دولت آخوند رئیسی، همه هست و نیست کارگران و خانوادههایشان را نابود خواهد کرد، البته اگر تابهحال چیزی باقی مانده باشد. وی میگوید: «اکنون شکاف سبد معیشت با دستمزد کارگری حدود ۶۸درصد است. نکته این است که اکنون کارگر هیچ چیز ندارد که بخواهند از او بگیرند. کارگر توانی ندارد که آنها را به ریاضت اقتصادی مجبور کنند. این فاجعه اقتصادی اتفاق خواهد افتاد» (کار و کارگر۶ دی۱۴۰۰)
امروز کارگران و بازنشستگان و معلمان برخاسته میهنمان به یاد میآورند که در نمایشات انتخابات، همین آخوند رئیسی چطور از مبارزه با فساد دم میزد و شریکان سابق و رقبای فعلیاش را تهدید میکرد که چنین و چنان خواهم کرد! از ناکارآمدی میگفت و از تبعیض و بیعدالتی که مردم را به ستوه آورده است! حالا همین مردم میبینند که این آخوند بیسواد و باندهای تشنه به خون و جان و مال مردم چگونه افسار نقدینگی و تورم را پاره کردهاند و باز هم خیال دارند قوت لایموت آنها را با افزایش بیشازپیش قیمت کالاهای ضروری از دهانشان بربایند و با افزودن پوچ و تو خالی یارانهها بهزعم خود بلکه با خشم ملت مقابله کنند.
هرج و مرج و سردرگمی در تمامیت حاکمیت
هرج و مرج و پاره شدن زنجیر اقتدار خامنهای بر گردن کارگزاران رژیم آخوندی وضعیتی را بهوجود آورده است که سران هر باندی در حکومت پشت یک میکروفون رفته هر چه دلش میخواهد میگوید و از اعتراف به برباد رفتن آینده نسل امروز و فردا هم بیمی به خود راه نمیدهد. در همین نقشه افزایش قیمتها با پوشش افزایش یارانهها چنان سردرگمی و بیبرنامگی از سر و کول دولت آخوند رئیسی بالا میرود که مضحکه عام و خاص شدهاند. یک نماینده پیشین مجلس آخوندی میگوید: «مشکل داخلی کشور این است که یک پراکندگی، آشفتگی و بینظمی در تمام سازمانها و ارگانهای حاکمیت از جمله در دولت وجود دارد، که شما این پراکندگی و تضاد و اختلافات آرای کارشناسی را در دولت، مجلس، ارگانها و برخی نهادها مشاهده میکنید. بهطور مثال امروز مطرح میشودیارانه، نقدی پرداخت شود یا غیرنقدی؟. ». (خبرگزاری حکومتی ایلنا۶ دی۱۴۰۰).
یارانههای نقدی ده برابر هم شود، هیچ دردی از مردم دوا نمیکند
با همه این بیدر و پیکریها و همه این هرج و مرج ها که در سیاستگذاریهای اقتصادی مشاهده میکنیم باز فرض کنیم یک سیاست واحد و یک دست از طرف خامنهای و آخوند رئیسی ابلاغ شده است و بله قربان گوها هم ملزم به اجرای آن هستند. این سیاستگذاری با همین فرض خیالی چنان آتشی به هستی جامعه و میلیونها نفر از هموطنانمان خواهد زد که دیگر با هیچ امکان فوقالعاده و معجزهای قابل جبران نخواهد بود.
حسین راغفر اقتصاددان حکومتی درباره طرحهای جدید اقتصادی دولت از جمله افزایش یارانهها میگوید: «این اقدامات و تصمیمها تنها نارضایتی را بیشتر خواهد کرد. برخلاف آنچه طراحان این سیاستها تصور میکنند که میتواند درجه رضایت عمومی را فراهم کنند، اگر در شرایط کنونی، رقم حمایتها به جای دو برابر، ده برابر هم شود، هیچ دردی از مردم را دوا نمیکند اما هزینههای زندگی مردم را بهشدت افزایش خواهد داد» (ستاره صبح۶ دی۱۴۰۰).
علاوه بر این باید پرسید منبع تأمین این مبالغ تبلیغاتی در کجاست؟ آیا غیر از افزایش قیمت حاملهای انرژی و بهخصوص بنزین است که نتیجه آن را در قیام آبان ۹۸ خامنهای بهخوبی چشید؟! آیا این پول پاشیهای عوامفریبانه مخزنی به جز افزایش قیمت ارز دارد؟ مگر این طرحها در این سی ساله به کرات تکرار نشده است؟ و مگر نتایج آنها بارها و بارها در کف خیابانها مشاهده نگردیده است؟ این نقشههای چند بار مصرف مگر بجز نارضایتیهای دم افزون ثمری داشته است؟ مگر این آزمایشات با جان و مال مردم حاصلی جز تیره روزی و به فقر و فلاکت کشاندن میلیونها تن از هموطنان سودی داشته است؟ در این چهل سال این ملت از نظام ولایت فقیه مگر جز افزایش شکاف طبقاتی و تورم و بیخانمانی و بیکاری و فروش سرمایههای انسانی و اخلاقی و مالی چیز دیگری دیدهاند؟ بحرانهای اجتماعی همچون اعتیاد و خودکشی و فرار مغزها و بیماریهای روانی و هزار فتنه و بلایی که حتی نمیتوان به روی کاغذ کشید، محصول و دست پخت چه کسی جز خامنهای و سرکردگان سپاه و آخوندهای دینفروش است...
این کارشناس اقتصادی میگوید: «این قبیل از اقدامات تنها به تخریب بیشتر اقتصاد و فرو رفتن بیشتر در این مرداب اقتصادی خواهد شد که در حال نابودی کل جامعه است. این مسأله در اثر سیاستهای مشعشع بدون پشتوانه مطالعاتی است که تخریبهای بسیار جدی به جا گذاشته است» (انتخاب ۵ دی۱۴۰۰).
این اعترافات ناگزیر بیانگر واقعیتی است به نام شرایط عینی آماده در جامعهیی که بیش از ۴دهه با پوست و گوشت خود سیاستهای سرکوبگرانه و غارتگرانه نظام ولایت را حس کرده است. به همین دلیل است که امروزه خیابانهای ایرانزمین صحنه خیزشها و اعتراضات مداوم و مستمر مردمی است که از تمامیت این رژیم عبور کرده و خود را برای ضربه نهایی به عامل اصلی همه بدبختیها یعنی نظام ولایت فقیه آماده میکند. واقعیتی که دیر و زود دارد اما به یقین سوخت و سوز نخواهد داشت.