۵دی۱۴۰۰
تصویری از فقر در ایران
گزارشات، تحلیلها و نقد و بررسی اوضاع و احوال اقتصادی یک جامعه را معمولاً از مراکز دانشگاهی و یا رسانههای تخصصی و یا دست کم در نشریاتی میخوانیم که با زبان ساده متغیرها و کمیتهای ریز و درشت مراحل تولید و توزیع و مصرف کالاها و خدمات مورد درخواست مردم را بیان میکنند. از عجایب روزگار آن که در رژیم ولایت فقیه، آخوندهای دینفروش، فریاد خرابی اوضاع اقتصادی و بحرانهای لاعلاج را از تریبون نماز جمعه فریاد میکند و با ادا و اطوار کارشناسی کاسه چه کنم را گرفته و مینالند. حالا که از روزگار سرخوشی قتلعام جوانان دلیر ایران و مستی از بالا کشیدن نفت و گاز مدتها سپری شده و صحن خیابانها صحنه رودررویی معلمان و کشاورزان و کارگران گرسنه و جوانان عاصی است، آخوندهای حاکم تلاش مذبوحانه میکنند تا با بیان چند عدد و رقم ناشی از تاراج منابع سالیان ملت، خود را همسو با مردم نشان بدهند و از سران رژیم آخوندی میطلبند تا دیر نشده کاری بکنند!
عددسازیهایی که دیگر اثر ندارد
سالیان سال است که کارگزاران رژیم دروغ ساز آخوندی با ارائه چند آمار پوشالی بهخصوص در ایام بررسی بودجههای سالیانه، سعی در وارونه نمایی اوضاع اقتصادی مملکت را داشتند و گرچه هنوز هم دست از این اقدامات عوامفریبانه برنداشتند اما دیگر این حنا رنگی ندارد و جز مفتضح شدن گوینده ثمری ندارد. «سوءمدیریت و کتمان واقعیتهای موجود در کشور از سوی برخی مسئولان به روالی عادی در سالهای گذشته تبدیل شده بهطوری که در موارد مختلف شاهد اظهارنظرهای خلاف واقع از سوی آنها و عدم رسیدگی به مشکلات موجود در حوزههایی همچون تولید هستیم» (جهانصنعت۴ دی۱۴۰۰).
با این حال آنچه در این روزها در خطبههای نماز جمعه رژیم آخوندی میشنویم مضمون دیگری دارد. از خوش خیالیها و سراب سازیها خبری نیست آنچه که هست اعلام بیان وحشتزده آخوندزادهها و پاسدار زادههایی است که دست در بیتالمال داشتهاند و حالا به ناگزیر رنگ عوض کرده و برای رفع و رجوع غارتگریهایشان مذبوحانه تلاش میکنند تقصیر را به گردن دشمن و منافقین و شرق و غرب عالم بیاندازند.
یک نمونه آن خطبههای آخوند ابوترابی در نمایش جمعه تهران بود که ظاهراً نشان میدهد که در خواندن چند عدد و رقم سیاه و نکبتبار در بودجه امسال و سال آینده که آخوند رئیسی ارائه داده است، واهمهای ندارد منتهی نگران سیلی است که در راهست.
«بحث بودجه به نماز جمعه تهران رسید و خطیب نماز جمعه بخش مهمی از دو خطبه خود را به مباحث کلان اقتصادی کشور اختصاص داد؛ نشانی از نگرانی جدی مقامات سیاسی ایران در ردههای مختلف از بودجه سال۱۴۰۱ دارد» (شرق۴دی۱۴۰۰)
آخوند ابوترابی در این خطبهها اعتراف میکند «در سال۱۴۰۰ درآمدهای نفتی که عمدهترین محل تأمین بودجه بود، عملکردی بسیار نامناسب دارد و زیر ۱۰درصد محقق شده است. ». . وی در خطبه دوم تیغ نقد را برندهتر کرد و در سخنانی نهچندان رایج از تریبون رسمی نمایش جمعه تهران گفت: «تورم حدود ۵۰درصد در کنار رشد اقتصادی منفی، موقعیت جمهوری اسلامی ایران را از نظر شاخصهای کلان در وضعیت نامناسبی قرار داده است» و از ناکارآمدی نظام بانکی نتیجه گرفت که «هر روز شاهد کاهش ارزش پول ملی هستیم و نمیشود که بانک مرکزی صندوق دولت برای تأمین نیازهای مالی او باشد و این امر منجر به رشد تورمی میشود که شاهدش هستیم» (همان)
ابوترابی، آنقدر در حسرت زمان از دست رفته غارت اموال و ثروت مردم ایران اندوه ناک است که به زبان آورد که «موهبت نفت به مصیبت نفت تبدیل شده است» چرا که دیگر نه میتوانند به اندازه لازم تولید کنند و نه میتوانند بفروشند و نه میتوانند بازار را اداره کنند و دهها نمیتوانند دیگر... بنابراین ناگزیر شد پز اپوزیسیون هم بگیرد و تقصیر این وضعیت را متوجه نظام غیرعلمی بودجهریزی و فساد های حیرتانگیز بانکی و اقتصاد دولتی فسادزا بیندازد.
با وجود بحرانهای پیاپی که دامن اقتصاد این رژیم را گرفته است و با وجود بودجههای سرهمبندی شده که کسی نمیداند چه پایه و مبنایی دارد، کاملاً بر همه روشن است که چه بر سر معیشت مردم میآید. جامعهای که دست کم از سه بخش و لایه تشکیل شده بود امروز در یک حالت دوقطبی قرار گرفته است.
معلمان و کارمندان و پزشکان و پرستاران و دیگر متخصصان و کارشناسان به ناگزیر بار سفر به آن سوی دنیا و یا هر کجا که امکان سرپناه و زیست معقول و شرافتمندانه باشد را میبندند. کمیت و کیفیت خوراک و پوشاک و مسکن میلیونها تن از هموطنانمان دیگر حتی با کشورهای آفریقایی قابل سنجش گردیده است. کسی نمیداند صحنه خم شدن تا کمر یک زن کهنسال در سطلهای زباله در کدام کشور این میزان عادی و متداول است.
به بیابان غذایی رسیدهایم
حالا پس از چهل و چند سال غارتگری، ششمین برنامه پنج ساله و سالها بودجهریزی بدون نقشه و مسیر، کمتر رسانه و نشریهای است که در رابطه با جدول سازیها و نمودارکشیهای تو خالی بهاصطلاح اقتصادی حرف و سخن ننویسد. هر کدامشان متر و عیار و شاخص در دست گرفتهاند و طول و عرض سفرههای مردم بینوا را اندازه میگیرند و به رخ دیگری میکشند که بهتر و علمیتر نشان دادهایم! و تا آنجا پیش میروند که خط فقرها را از یکدیگر متمایز میکنند و گویی میخواهند تابلوی نقاشی و گرافیک به مخاطب عرضه کنند.
«خط فقر یا آستانه فقر به حداقل درآمد برای زندگی در یک کشور خاص، گفته میشود. خط فقر که یک مرزبندی فرضی بین توانستن و نتوانستن در تأمین نیازهای اساسی واصلی میباشد در کشور ما، به مرزبندی فرضی خط فقر محور دیگری به نام خط فقر مطلق نیز افزوده گردیده است... در حال حاضر بر اساس اعلام نهادهای اقتصادی، میزان حقوق و درآمد ماهیانه برای قرار گرفتن در مرزبندی خط فقر یازده میلیون تومان تعیین گردیده است» (آفتاب یزد۴دی۱۴۰۰)
این خط کشیها و نشان دادن فقر جامعه تحت ستم آخوندی باعث گردیده در ادبیات اقتصادی نیز مفاهیم شرمآوری ایجاد گردد. . آخرین آن نیز «بیابان غذایی» است که بهمعنی عدم دسترسی ۶۰درصد بازنشستگان میهن به گوشت، مرغ، ماهی و میوهجات تازه است! کسانی که حقوقشان کفاف ده روز از زندگیشان را هم نخواهد داد.
«اینک خط فقر مطلق نیز به شاخصهای پیشین افزوده گردیده است. اگر همین یازده میلیون تومان را مرز خط فقر بپذیریم، بیش از ۶۰ الی۷۰درصد جمعیت کشور زیر خط فقر و ۴۰درصد زیر خط فقر مطلق یا فقر سیاه قرار داشته و روز به روز به فشارهای وارده به آنها افزوده میگردد» (همان).
«طبق تعریف USDA بیابان غذایی در واقع به هر گونه دشواری در دسترسی به «مواد غذایی تازه» بهخصوص انواع سبزیها، پروتئینها و میوهها گفته میشود. متأسفانه با این تعریف بسیاری از شهرک ها، روستاها و حتی مجتمع های مسکونی شهری در تعریف بیابان غذایی قرار میگیرند. در ایران آمار پراکنده و به روز نشدهای از بیابان غذایی و سوءتغذیه مردم وجود دارد. بعد از استان سیستان و بلوچستان، استان هرمزگان یکی از مکانهایی است که خیلی از نقاط آن در تعریف بیابان غذایی قرار میگیرند» (خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲اردیبهشت ۱۴۰۰). گرچه دیگر کسی به جز عوامل و مهرههای سرسپرده به نظام ولایت فقیه به نمایشات جمعه نمیرود اما نعرهها و فریادهای مصیبت و فاجعه و نکبت از این دینفروشان چنان بلند و گوشخراش است که همگان را به آمادهسازی و فراهم ساختن اسباب کار برای به زیر کشیدن فریسیان ریاکار فرامی خواند.