۷مهر۱۴۰۰
ميخواهم وقتی شليك كرديد، با چشماني باز در برابر خلقم زانو بزنم…
محل تولد: تهران
شغل : دبیر
سن: ۳۴
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: ۱۳۶۱
شهلا حريری مطلق از خواهران مقاومی بود كه دژخيمان كينهی خاصي نسبت به او داشتند. در جريان كانديداتوری برادر مجاهد مسعود رجوی در نخستين انتخابات مجلس در سال۱۳۵۸ او بازرس يكی از شعبه هاي رأی گيری بود. در آن جريان مورد تهاجم چماقداران رژيم قرار گرفت و در بيمارستان بستری شد.
عكس ملاقات برادر مسعود از شهلا در ستاد مجاهدين در تهران، همان زمان در نشريهی مجاهد چاپ شد كه سر و صدای زيادی به راه انداخت(۱). چرا كه شهلا همسر دكتر ايرج فاضل، وزير بهداری كابينهی رفسنجانی، دكتر مخصوص خمينی و يكي از ايادي سرسپردهی رژيم، بود. رژيم از طريق همسر شهلا قصد مسأله سازی برای سازمان را داشت كه با برخوردهای قاطع شهلا همهی توطئهها نقش برآب شد. در فاز نظامی هم وقتی دستگير شد، اتهامات رذيلانهيی به او زدند. اين كار هر چند فشار زيادی بر شهلا وارد میكرد، اما هيچگاه در پاكبازی او نسبت به انقلاب و عشق بيكرانش به خلق خللی وارد نكرد.
هم زنجيران شهلا از اين شيرزن قهرمان خاطرات زيادی نقل ميكنند؛ ازجمله مجاهد شهيد ربابه بوداغي در خاطرات خود نوشته است: «شهلا به قدری شكنجه شده بود كه به ناچار پاهايش را عمل كردند. زماني كه از شكنجهی جسمي طرفي نبستند براي اين كه او را سست كنند، دست روی عواطف مادريش گذاشتند. شهلا مادر دو بچه بود، به او گفتند بيا برو ملاقات بچه هايت، حاضر نشد.
مجاهد دیگری از خاطراتش در باره شهلا می گوید:
شهلا در ۲۰۹ خيلی شكنجه شده بود. ديگر قادر نبود روی پاهايش راه برود. او را با ويلچر به سلول آوردند. هيچ غذايي نميتوانست بخورد. به او مقداری شير داده بودند، اما شهلا در همان حال به فكر ساير بچه های شكنجه شده بود. در اولين فرصت با سلول بغل دستيش تماس گرفت و شيرش را به آنها داد.
در واپسين لحظهی تيرباران گفت: در زير خاك، جسد و تك تك سلولهايم شما را تابه ابد لعنت و نفرين خواهد كرد. شما جلادان به خاطر برخوردهايی كه با گوشت و پوست و استخوان من داشتهايد فردای قيامت بايد جواب تك تك اعضای من را بدهيد. شهلای قهرمان را وقتی به تيرك تيرباران بستند، اجازه نداد چشمهايش را ببندند. و خطاب به مزدوران گفت: میخواهم وقتی شليك كرديد، با چشمانی باز در برابر خلقم زانو بزنم.