۲۱شهریور۱۴۰۰
تأسیسات وابسته به بنیاد برکت خامنهای
یکی از بنیادیترین ارکان زندگی مردمان که بنیادش در نظام ملایان زده شده است، اقتصاد و معیشت و گردش پول است. تأکید داریم که بنیاد اقتصاد و معیشت و گردش پول برای مردم ایران زده شده است و نه ملایان طبقهٔ حاکم با سلطه بر سیاست و اقتصاد؛ چرا که فاعل و عامل این بنیادزدگی از بیت خامنهای شروع میشود،
در حوزههای جهل و خرافات و چپاول به پدیدهٔ زندگی لاکچری تبدیل میشود،
توسط شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران بلعیده میشود،
از جانب بنگاههای بهاصطلاح خصوصی ـ که بزرگترین خدمتگزاران رانتخوار به حکومتاند ـ غارت میشود و اعداد نجومی آن بهحساب اختلاسگران ـ و برای رد گمکنی و فریب عمومی ـ سر از رسانههای حکومتی درمیآورد؛ اختلاسگرانی که در سایهٔ بنیادهای غارتگر حکومتی مشغول معاشاند و یا در حبسهای مصنوعی یا تبعیدهای تحت حمایت و حفاظت قوه قضاییه، زندگی لاکچریشان را دارند.
این واقعیتها در نظام ولایت فقیه، هم گویای اشرافیت و فساد نهادینه حاکمیت آخوندی و هم آن روی سکهٔ سقف فلاکت در ایران و علت آن میباشد. واضح است که «سقف فلاکت» بر ستونهایی از فقر، بیکاری، گرانی، اندامفروشی، ترک تحصیل، خودکشی و... بالا رفته و بنا شده است.
علت چنین وضعیتی در ایران نه در اقتصاد، که در سیاست نظام ولایت فقیه است. سیاست این رژیم مبتنی بر سلطه داشتن و هیمنه گستردن بر خاک ایران است. اینان نیامدهاند که تجسم و تبلور دولتی متعارف با وظایف قانونی و عرفی آن باشند؛ اینان ایران را اشغال کردهاند. بیسبب نیست که در ادبیات سیاسی این قوم شاهدیم که اینجا و آنجا میگویند یا مینویسند که «ایران ۴۲سال پیش فتح شد». بیسبب نبوده است که این قوم از اول دنبال بمب اتم بودن، راهانداختن زرادخانهٔ موشکی، تشکیل ارتش خصوصی ولیفقیه، سیطره بر تمام منابع اقتصاد و محیطزیست ایران و تلاش برای تغییر فرهنگ و سنن ایران بوده و هستند.
اینهایند دلایل زدن بنیاد اقتصاد خانواده و معیشت مردمان در نظام ملایان. از این رو اگر بهظاهر فکری و راهی برای بهبود شرایط اقتصادی زندگی مردم ارائه کنند، کنه و جوهر هدف از آن، مکش سهم بیشتری از مردم به حساب نظام آخوندی و کارگزارانش است. کشاندن سرمایهٔ مردم تحت عنوان سپردههای بانکی با همین هدف بوده است، مغبون شدن مردم در بازار بورس رژیم با همین هدف بوده است و آخرین نمونه را که سایت ایندیپندنت فارسی در ۱۹شهریور ۱۴۰۰ گزارش کرده است، از همین نمونههاست.
بنا بر گزارش ایندیپندنت، محمود شایان مدیر عامل بانک مسکن رژیم آخوندی صبح چهارشنبه ۱۷شهریور اعلام کرد: «وام مسکن جوانان در تهران به یک میلیارد تومان افزایش یافت».
در لایهٔ نخست ذهن و زودباوریِ ناشی از مغلوب شدن در مقابل این عدد و رقم، گویی جوانان تهران بهزودی صاحب مسکن و زندگی لاکچری خواهند شد. اما اولین واکنش از سوی خلیل بهروزیفر نماینده مجلس رژیم، یک پرده از این فریب را کنار میزند. او میگوید:
«این وام، جوانها را تا خرخره زیر قرض میبرد».
و ایندیپندنت میافزاید:
«این خبری اغواکننده است که کارکرد تبلیغی برای بانک مسکن دارد و چیزی جز سرخوردگی و بدهی ۲۰ساله نیست».
در قدم بعد، مدیر عامل بانک مسکن رژیم جلو پای جوانان، دام و وسوسه پهن میکند تا یک سرمایهگذاریِ ۱۵ساله را به کیسه نظام سرازیر کند:
«این تسهیلات به جوانهایی اختصاص پیدا میکند که در مدت ۱۵سال ماهانه حداقل ۲۰۰هزار تومان به حساب خود در بانک مسکن واریز کنند».
دم خروس چپاول مدتدار و نجومی بیرون زد. کافیست حتی چند هزار جوان تهرانی به ۱۵سال آینده چشم بدوزند و ماهانه ۲۰۰هزار تومان در بانک مسکن آخوندها پول واریز کنند. حالا کی تضمین میکند که تا ۱۵سال آینده اوضاع مملکت و زندگی چه میشود؟ ولی در همین سالها بانک مسکن رژیم متورم و لبریز خواهد شد. دقت کنید:
«افرادی که ۱۵سال مداوم مبلغ تعیینشده را پرداخت کنند، مشمول دریافت وام مسکن میشوند. نحوه بازپرداخت آن نیز به این صورت است که متقاضی باید در مدت ۲۰سال قسطهای ماهانه را که حدود ۹میلیون تومان است پرداخت کند. بهعبارت دیگر، او پس از ۲۰سال، حدود ۲میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان به بانک مسکن بازمیگرداند» (ایندیپندنت فارسی، ۱۹شهریور ۱۴۰۰).
پس سرمایهاندوزی کلان بانک رژیم تضمین دارد. اما در آنطرف، چه نصیب این جوانان خواهد شد؟ این هم خودش نوعی سرمایهگذاری کارگزاران آخوندها بر روی بهدام افتادن جوانان است. ببینید سرنوشت این جوانان به کجا میکشد و عمری دنبال یک وام، سر از چند سالگی درمیآورند:
«اگر یک جوان ۲۰ساله همین حالا برای دریافت این وام اقدام کند، در ۳۵ سالگی میتواند این وام را دریافت کند. خانهیی که او خریداری میکند، بهمدت ۲۰سال در رهن بانک باقی میماند و این فرد در ۵۵ سالگی صاحبخانه میشود»! (همان منبع)
اما شناخت مردم ایران و خاصه جوانان این مملکت، خیلی فراتر از برآوردهای عوامفریبانهٔ کارگزاران و نهادهای چپاولگر رژیم آخوندی است. همین خبر وام ۱ میلیاردی به جوانان تهران، دستمایهٔ طنز و البته هوشیاری ایرانیان شده است. پاسخ دو کاربر توئیتر کفایت میکند تا بیرنگ شدن حنای دام و تزویر چپاول و غارتگری کارگزاران نظام ملایان به خودشان برگردد.
یک کاربر توئیتر: «اگر تورم به سطح متوسط ۲۶درصد چهل سال گذشته ادامه داشته باشه؛ وام یک میلیاردی بانک مسکن حدود ۳۲میلیون تومان الآن میارزه! یعنی تقریباً یک متر در جنوب شهر تهران»!
توئیت کاربری دیگر: «اگه همینجوری پیش بره، ۱۵سال دیگه با یه میلیارد میشه یه چادر مسافرتی خرید که دستشویی و حموم هم نداره»!
نیم نگاهی به اخبار وضعیت مسکن در نظام آخوندی، آن روی سکهٔ وعدهدرمانی بانک مسکن رژیم به جوانان ایران است. خبرگزاری رکنا، ۱۹شهریور ۱۴۰۰، بهنقل از یک کارشناس آسیبهای اجتماعی:
«با بالا رفتن نرخ اجارهبها، سبک زندگی برخی از اجارهنشینها به زاغهنشینی تغییر خواهد کرد. ایرانیهای کمدرآمد در تهران به زاغه نشینی روی آوردهاند».
روزنامه حکومتی همشهری، ۱۷شهریور ۱۴۰۰: «پدیده ماشینخوابی نشانهیی از بحران اقتصادی و بهتبع آن بحران اجتماعی در کشور است».
بحران اقتصادی که تأکید کردیم بنیادش در زندگی و معیشت مردم ایران زده شده، حلقهیی از زنجیر بحرانهایی چون کرونا، واکسن، مهاجرت، ترکتحصیل اجباری، زیستمحیطی، حاشیهنشینی و... است که حاکمیت ولایت فقیه علیه مردم ساماندهی کرده است تا عرصه را بر هر گونه اعتراض و قیام گسترده تنگ کند. بنابراین راه نجات اقتصاد ـ و بهتر است گفته شود زندگی و آینده مردم ـ را باید از نفی هدف نظام آخوندی نتیجه گرفت.
سیاستی که غارتگریِ اشرافیت و فساد فراگیر حاکمیت ولایت فقیه را میگرداند، نه با برنامههای اقتصادی بلکه تنها با راهحل سیاسی که رابطهٔ مردم را با حاکمیت و طبقهٔ حاکم تعیینتکلیف نهایی میکند، پاسخ میگیرد.