۲۰شهریور۱۴۰۰
بازرسی از فعالیتهای اتمی رژیم ایران توسط آژانس
فاشیسم بمبطلب آخوندی، قبل از برآمدن «دولت جوان حزباللهی»! در مذاکرات وین به بنبست رسیده بود. بنبست از این بابت که «مقام عظما» باید برای احیای برجام، یک کلان تصمیم میگرفت و تن به برجامهای موشکی و منطقهیی میداد.
شاخص این بنبست، اظهارات توأم با استیصال خامنهای در ۶شهریور۱۴۰۰ در دیدار با کابینهٔ رئیسی بود:
«دولت کنونی آمریکا هم هیچ فرقی با دولت قبلی ندارد یعنی همین چیزی که الآن اینها در زمینه مسایل هستهیی مطالبه میکنند از ایران همان چیزیست که ترامپ مطالبه میکرد که اون روز مسئولان بالای دولتی میگفتند که امکان ندارد عاقلانه نیست و فلان امروز اینها همان را میخواهند هیچ تفاوتی نکرد. او با یک زبان میگفت، اینها با یک زبان دیگری میگویند».
«آن چیزی که ترامپ طلب میکرد و اینها همان را میخواهند»! چیزی جز نوشجان زهر برجام پلاس نبود.
قابل توجه اینکه بهرغم این مواضع بهظاهر شداد و غلاظ در مورد «شیطان بزرگ»! و مذاکرهناپذیری، کلهشقی و یکدندگی آن، خامنهای حاضر به بیرون کشیدن از مذاکرات یا وانمود کردن به بیرون کشیدن از آن نیست؛ چرا؟
زیرا بهوضوح میداند هر نوع علامتی در این زمینه، یک بازی خطرناک با آتش است، او و نظامش را به دوران قبل از برجام برخواهد گرداند و در ذیل مواد فصل هفتم منشور ملل متحد قرار خواهد داد.
پاسخ این سؤال، بهنحوی در پاراگراف زیر نیز آمده است:
«مذاکرات، نشان از دوراندیشی ایران دارد و نشان میدهد ایران علاقهمند نیست با قطعنامههای شورای امنیت مواجه شود یا برد ایران در زمینه سیاسی پس از خروج ترامپ از کاخ سفید، تبدیل به شکست شود. ایران همچنان با دقت و دور از هیجان موضع میگیرد اما اگر زمانی بخواهیم خود را در دامن قطعنامههای شورای امنیت بیاندازیم، یعنی جامعه جهانی را با آمریکا همنوا کردهایم و این تهدید و خطر برای آینده ایران [بخوانید آینده نظام آخوندی] خواهد بود» (اعتماد ۱۸شهریور ۱۴۰۰).
بنابراین خامنهای میداند که نمیتواند یکسره از برجام خارج شود ولی در شکاف بین دولت روحانی و رئیسی و از سرگیری مجدد مذاکرات، بهدنبال خرید زمان و سرپیچی از مراقبتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پیشبرد مخفیانهٔ سوداگریهای اتمی است.
عمود خیمهٔ نظام گمان میکند با این سرپیچی، میتواند در مذاکرهٔ احتمالی بعدی، دست بالا داشته باشد. اشتباه محاسبهٔ او نیز در اینجاست. به چند دلیل:
۱ـ بازگشت به برجام برای آمریکا اهمیت سابق را ندارد. آنتونی بلینکن در یک کنفرانس خبری مشترک با هایکو ماس گفت: «دولت کشورش دارد به این نقطه نزدیکتر میشود که توافق هستهیی با ایران را رها کند»... . «به نقطهای نزدیکتر میشویم که بازگشت به برجام آن منافعی که از این توافق انتظار میرود را برآورده نمیکند». این اظهارات نشان میدهد که سیاست مماشات اهمیت سابق را برای طرف حسابهای بینالمللی برجام ندارد و این رژیم را پایدار نمیبینند.
۲ـ تنازل گامبهگام از تعهدات برجام، برای خامنهای قدرت و ابتکارعمل نخرید، بلکه او و رژیمش را در تعادل پایینتری قرار داد. اکنون نیز سردوانیدن آژانس و پاسخ ندادن به سؤالات حول ۴مکان اتمی و درخواستهای آن برای دسترسی به تجهیزات نظارت از راه دور و تداوم توافق موقت، همانطور که گفته شد عواقب خطرناکی در پی دارد.
۳ـ فاشیسم اتمی در موقعیت تصویب برجام ۲۰۱۵ نیست. بنابراین قدرت چانهزنی ندارد و در هر مذاکرهٔ مفروض باید از دعاوی خود عقبنشینی کند. گذر زمان او را شکنندهتر خواهد کرد و باید قیمت بیشتری بپردازد.
گزارش ۱۹شهریور۱۴۰۰ آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصریح میکند:
«با گذشت بیش از یکسال، ایران هنوز توضیحات لازم را برای وجود ذرات مواد هستهیی در هیچیک از سه مکان ارائه نداده است (مکان ۱، ۳ و ۴) جایی که آژانس دسترسیهای مکمل را مدیریت کرده است. همچنین ایران به پرسشهای آژانس در مورد مکان دیگر اعلام نشده (مکان ۲) پاسخ نداده است، یا موقعیت فعلی اورانیوم طبیعی به شکل یک دیسک فلزی را روشن نکرده است»...
نگرانی آژانس فقط ابهام در مورد وجود ذرات هستهیی در چند مکان مورد بحث نیست. موضوع فراتر از این است.
بدیهی است که ممانعت رژیم از دسترسی آژانس به دوربینهای نظارتی، دادن اطلاعات نادرست به آن و جلوگیری از انجام لازم در عمل مفهومی جز نقض معاهدهٔ منع گسترش سلاحهای هستهیی (ان.پی.تی) ندارد. افزایش اورانیوم غنیشدهٔ ۶۰درصدی توسط رژیم یکی از عوامل نگرانی آژانس است؛ زیرا دستیابی به این درصد از غنیسازی، هموار کنندهٔ غنیسازی ۹۰درصدی است. تا همینجا افزایش ذخیرهٔ اورانیوم ۲۰درصدی و نیز ذخیرهٔ اورانیوم ۶۰درصدی، نقض برجام ۲۰۱۵ محسوب میشود. با توجه به راهاندازی سانتریفوژهای IR و احتمال نصب آبشاری آنها، درصد و سرعت غنیسازی میتواند بیشتر از این شود.
نظر به تشکیل جلسهٔ شورای حکام در ماه سپتامبر، گزارش آژانس و اظهارات رافائل گروسی مبنی بر کاهش دسترسی آژانس به اطلاعات برنامهٔ هستهیی آخوندی میتواند عواقب خطرناکی برای رژیم داشته باشد. بنابراین باید تصمیم مشخصی بگیرد. زمان برای مخفیکاری اتمی، سرپیچی از تعهدات پادمانی و نیز سردواندن جامعهٔ جهانی به اتمام رسیده، فرصتها گریختهاند و پنجرهٔ بازگشت به مذاکرات برجام در حال بسته شدن است.