۴تیر۱۴۰۰
اقتصاد بحران زده
رژیم آخوندی در عزا و ماتم تحریم پیروزمند نمایش انتخابات از سوی مردم، همچنان سیاهپوش است و برای از دست دادن حربهای که دیگر از کار افتاده است، افسوس میخورد و این اما آغاز ماجرای دیگری است که برای نظام ولایت، مسأله بودن و نبودن است: اقتصاد فروپاشیده. اینکه چطور جلاد ۶۷ میخواهد و یا میتواند بحران اقتصادی را سر و سامان دهد از سؤالهایی است که هیچکس در این رژیم برایش پاسخی ندارد. همه شواهد و وقایع مؤید تداوم ابرچالشهایی است که با استخدام برندگان جایزه نوبل اقتصاد هم قابل درمان نیست بهدلیل اینکه رژیم آخوندی از کمترین ظرفیت اصلاحپذیری برخوردار نیست و از قضا آوردن رئیسی نشانه محکم این ادعاست.
اقتصاد رژیم فاقد تابآوری
امروزه در علم اقتصاد به شرایطی که یک نظام اقتصادی بتواند از پس مشکلات و موانع پیش آمده برآید و مقدمات لازم را برای خروج از بحرانها را آماده کند، «تاب آوری» میگویند. این شاخص در رژیم آخوندی وضعیت دلخراشی پیدا کرده است. اتاق بازرگانی رژیم در تهران که محل اشتراک آرا و تبادلات اطلاعات تاجران و دستاندرکاران اقتصادی مورد اعتماد نظام است در جدیدترین گزارش خود به بررسی وضعیت کشورها در حوزه شاخص تاب آوری پرداخته که نشان از افت جایگاه ایران دارد: «ایران برای نخستین بار در میان سه کشور با بدترین عملکرد در شاخص تاب آوری قرار گرفته و از میان ۱۳۰کشور بررسی شده در رده ۱۲۸ ایستاده است. هاییتی و ونزوئلا تاب آوری اقتصادی کمتری دارند و چاد، اتیوپی، لبنان، مالی، موزابیک، نیکاراگوئه و هندوراس بالاتر از ایران قرار گرفتهاند» (اسکناس۲۹خرداد۱۴۰۰).
این وضعیت همان اقتصادی است که نامزد اقتصاددان نمایش انتخاباتش گفته بود نگذاشتم ونزوئلا شویم! یعنی یک پله مانده بود که بدبختی هایمان کامل شود.
سونامی تعطیلی واحدهای تولیدی
در واقعیت جاری حوزه اقتصاد، این کمرشکنی و افلاس خود را در سقوط تولید و رکود اقتصادی نشان میدهد و تبعات همگام آن هم در نرخ بیکاری نیروی تولید و بالمال رشد تورم خود را نشان میدهد. همه اینها هم در وضعیت کارخانهها و کارگاههای تولیدی عیان میگردد. از مدتی قبل آخوند رئیسی برای تبلیغات نمایش انتخاباتی سوژه تعطیلی کارخانهها را انتخاب کرده بود و دستور داده بود تعدادی از آنها بازگشایی شوند. این اقدام دژخیم در همان روزها هم مورد انتقاد شدید اقتصاددانان حکومتی قرار گرفت که مگر بسته شدن کارخانهها دلبخواهی بوده است و یا یا دادن وام جدید امکان سرپا نگهداری آنها فراهم میشود که یک قاضی متخصص اعدام بخواهد با تبلیغات و رفت و آمد در مراکز تولیدی، آنها را راهاندازی کند؟! اما نظام ولایت کاری بهعلت بحرانها نداشت و دنبال علم و تخصص هم نبود بلکه هدف ریاست رئیسی بود نه راهاندازی چرخ تولید.
در طول سالهای گذشته بارها شنیده بودیم که کارخانههایی با چند دهه سابقه تعطیل شدهاند، شمار این کارخانجات هم به قدری زیاد است که نمیتوان اسامی همه را عنوان کرد. با این حال فقط تعطیلی و بسته شدن کارخانجات و واحدهای تولیدی بزرگ و با بیشتر از ۵۰نفر نیروی انسانی شاغل در آن به ۹۱۶ کارخانه میرسد. «یک آمار تکاندهنده به تنهایی از تعطیلی ۱۴۶۰کارخانه در سال۹۹ توسط بانکها و بهدلیل بدهی و عقب افتادگی اقساط تسهیلات دریافتی، به تملک خود درآورده و همین امر موجب تعطیلی کارخانه تولیدی و بیکاری عدهٔ زیادی از کارگران شده است» (اسکناس۳۰خرداد۱۴۰۰). میثم زالی؛ دبیر سابق ستاد تسهیل و رفع موانع تولید رژیم در سال۹۸ در خصوص تعطیلی دومینو وار کارخانهها در کشور گفته بود: «بالغ بر ۵۰درصد از واحدهای صنعتی و تولیدی کشور تعطیل است». جالب اینکه کریمی قدوسی یکی از عناصر امنیتی رژیم آخوندی که عضو مجلس هم هست گفته بود: یکی از بزرگترین علل سقوط بخشی از تولید و تعطیل شدن بیش از ۴۰هزار واحد صنعتی و کارخانه، واردات بیرویه بوده است.
سرمایهگذاریهای خارجی و جایگاه واقعی ایران
افلاس و درماندگی اقتصاد رژیم آخوندی که حالا با رئیسی مراحل حضیض خود را شتابان خواهد کرد از سوی نهادها و مراکز اقتصادی خارجی نیز مورد ارزیابی قرار گرفته است و در مجموع مهر شکست و ناکامی در پیشانیاش خورده است. یک شاخص مهم آن هم میزان سرمایهگذاری خارجی در یک کشور است.
«بر پایه تازهترین گزارش «آنکتاد- سازمان تجارت و توسعه ملل متحد»، ارزش سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی در جهان در سال گذشته میلادی به ۹۹۹میلیارد دلار رسید که فقط یک میلیارد و ۳۴۲میلیون دلار آن، معادل ۰.۱۳ درصد، در ایران انجام گرفته است» (راداراقتصاددی۳تیر۱۴۰۰).
جالب آن که در همین گزارش آمده است که کشور کوچک امارات نزدیک به بیست میلیارد دلار سرمایه مستقیم خارجی جذب کرده است (حدود پانزده برابر ایران). و نیز در همان سال ترکیه به هفت میلیارد و ۹۰۰میلیون دلار و عربستان سعودی به پنج میلیارد و ۵۰۰میلیون دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی دست یافتند. سقوط دهشتناک سرمایهگذاری یکی از عوامل اصلی انحطاط اقتصادی ایران در چهار دهه گذشته بوده است. بدون جذب سرمایهها و فناوری خارجی این سقوط ادامه نیز خواهد یافت.
شتاب تورم و خالی کردن سفره مردم
دولتهای فاسد و تبهکاری که در این چهل سال هستی مردم ایران را به تاراج دادهاند نه تنها مانع سرمایهگذاریهای خارجی شدند بلکه سرمایههای داخلی را هم که منشاء و مبدأیی جز منابع نفتی و معدنی نداشته به خارج از کشور فراری دادند و یکی از عوامل مهم شتاب تورم و خالی کردن سفره مردم محروم ایران شدند. کارشناسان اقتصادی حکومتی بارها اعتراف کردهاند که «ناکارآمدی شیوه تأمین مالی و نظام بودجهریزی کشور» و «فشار تکالیف بودجهیی به منابع شبکه بانکی برای پوشش کسری بودجه مزمن و ساختاری دولت» از جمله علل این فاجعه اقتصادی است.
«کافی است یادآوری کنیم که متوسط نرخ تورم در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا در سال۲۰۱۹برابر با ۱.۱ درصد و متوسط نرخ تورم در کل کشورهای جهان برابر با ۳.۲ درصد بوده است. این آمار بهوضوح نشان میدهد که مسأله تورم در جهان، مسألهیی حلشده تلقی میشود. این در حالی است که در ایران، میانگین ۳۰ساله نرخ تورم بیش از ۲۱درصد و میانگین ۱۰ساله اخیر بیش از ۲۵درصد بوده است» (تجارت فردا۲۹خرداد۱۴۰۰).
تورمی که خود را نه تنها در آمار و ارقام روی کاغذ بلکه در به فقر مطلق کشاندن میلیونها تن از هموطنانمان خود را نشان میدهد. تورمی که در هشتاد سال گذشته بیسابقه بوده است و شدیدترین سقوط پول ملی را باعث گردید.
پافشاری بر کجروی
با همه این عقبگردهایی که دامن اقتصاد ایران را گرفت حالا شاهدیم که رئیس دولت بعدی یک دادستان بیرحم و خونریزی است که میخواهد جهل و جنون خود را چاشنی تصمیمات اقتصادی کند. وی در همین آغاز کار و در مناظرههای پیش از انتخابات، و هم در اولین جلسه مطبوعاتیاش، نشان داد با فرهنگ اقتصادی، حتی در سطح یک سیاستمدار عادی، آشنا نیست «ریشههای بنیادی انحطاط اقتصادی ایران در چهار دهه گذشته را نمیشناسد، گفتمان اقتصادی او از سطح ردیف کردن وعدههای بیپشتوانه فراتر نمیرود و برای تحقق این وعدهها راههایی را پیشنهاد میکند که از سالها پیش به گونهای سخت ملالآور تکرار شدهاند» (فریدون خاوند۲تیر۱۴۰۰).
بدون تعارف با رئیسی جلاد
بی جهت نیست که حتی رسانههای بیعت کرده با جلاد ۶۷ هم زبان به انتقاد و هشدار باز کرده و از بیفردایی نظام آخوندی به وحشت افتادهاند و بدون تعارف با او سخن میگویند: «اکنون و پیش از شروع به کار رئیسی در مسند ریاست جمهوری، چالشهای اصلی اقتصاد را یادآوری و این هشدار را بدون تعارف اعلام میکنیم که برای ساختن اقتصاد ایران، از همین امروز هم دیروز شده است!... متأسفانه بر اثر اقدامات نادرست دولت دوازدهم، حداقل همگان معترف هستیم آسیبهای زیادی به باور و اعتماد مردم وارد شده و بر اثر نابهنجاری شاخصهای اقتصاد کلان که به فقیر شدن مردم منتهی شده است... یکی از عمدهترین دلایل ناکامی مسئولان ارشد کشور، عدم درک صحیح از فضای واقعی اقتصاد و ناتوانی در تشخیص فوریتها است» (اسکناس۳۰خرداد۱۴۰۰).
جالب اینکه دو روز از انتصاب رئیسی نگذشته است از بیاعتمادی مردم نسبت به رژیم آخوندی و بیسوادی و جهل و عدم درک صحیح اقتصاد و ناتوانی در تشخیص فوریتهای رئیسی دم میزنند. اما دیگر باید بپذیرند که دیر شده است. خیلی هم دیر شده است! آن اکثریتی بالایی از مردم که به رژیم آخوندی «نه» گفتند و تحریمش کردند و رأی باطله در صندوق فریب و سالوسش ریختند، آماده میشوند که در قدم بعدی کلیت نظام جهل و ستم و سرکوب را ویران کنند. هدف مقدسی که دور نیست.