۱خرداد۱۴۰۰
خاصهخرجیهای خامنه ای برای ابراهیم رئیسی
ابراهیم رئیسی قاتل پیشانی سیاه زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ مانند قاسم سلیمانی، خالص و یک دست از جنس آن کفن پاره گوربهگور است. خمینی بیهوده او را برای قتلعام زندانیان گزین نکرده بود؛ زیرا تمام خباثت و خباثت تمام نظام ولایتفقیه را نمایندگی میکند؛ شیطانی است مجسم، حلول کرده در کالبد آدمی جماعت. از دوزخ برونجستهای گجسته و شوم که نفس دوزخی او هلاککننده حرث و نسل است. این هیولای ارتزاق کننده از اعدام، اشتهای سیریناپذیری برای لمیدن بر کرسی ریاست جمهوری نظام دارد.
او چهار سال پیش دورخیز کرده بود تا از این منصب بالا برود؛ ولی مجاهدین با فراگیر کردن شعار «نه جلاد، نه شیاد» وی را از خوردن گندم ری بازداشته و وادارش کردند که برجای خود بتمرگد.
سر جلاد سوگلی خامنهای بعدها در هراس از تبعات این شعار، به سفیدسازی خود پرداخت و گفت: «برخی میخواستند با بنده تسویه حساب کنند در صورتی که به حکم خمینی مراجعه کنید نامی از من برده نشده است. آن زمان من معاون دادستان بودم ولی فرق معاون دادستان و قاضی را نمیدانند.»
حال خامنهای میخواهد برای یک دست کردن و انقباض نظامش دوباره او را از قیف تنگ انتخابات مهندسی شده، بیرون بکشد. یکی از روزنامههای حکومتی در این باره نوشته است: «رئیسی که مشخص بود دیر یا زود خواهد آمد، در پی ساخت وجههای است که در انتخابات گذشته متزلزل شد. او از مهمترین گزینههای رهبری آینده نظام هست و برای جلوه کردن و اقبال عمومی، بهترین سمت میتواند جایگاه ریاست جمهوری باشد.» (مستقل. ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰)
سیاست «دیدار و پرهیز»!
جالب اینجاست که این شیخ تردامن با دستانی خلیده تا مرفق در خون، دعوی پرهیز از نشستن بر کرسی ریاست قوه مجریه داشت و دجالگرانه تقوا میفروخت. در انظار و در فضای مجازی چنان تظاهر میکرد که گویی تمایلی به این منصب ندارد و شأن او اجل از این حرفهاست.
«حسین کنعانیمقدم، عضو شورای وحدت اصولگرایان در خصوص آخرین خبر یا شنیده پیرامون کاندیداتوری سید ابراهیم رئیسی، با توجه به ابراز تمایل این شورا برای حمایت از وی، گفت: چیزی که ما اکنون رصد میکنیم، این است که ایشان تمایل به کاندیداتوری ندارند.» (آفتاب یزد. ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰)
بادمجان دور قابچینان باند خامنه ای در مورد او کنسرت «میآید ـ نمیآید» راه انداخته بودند. صحنه طوری چیده شده بود که انگار از جانب آنان اصرار پشت اصرار است و از سوی وی انکار روی انکار. بعد کاشف به عمل آمد که این «دیدار و پرهیز»! بخشی از طرح و برنامه خامنه ای برای بازارگرمی و قالب کردن اوست.
به قول شیخ اجل، سعدی شیراز:
«دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
بازار خویش و آتش ما تیز میکنی»
مالهکشی یک پارادوکس
ماجرا فقط به آنچه گفته شد، ختم نمیشود. در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۶۰۰ اعلام شد، ابراهیم رئیسی برنامه اجرایی ۷ هزارصفحهای خود را به روسای ۲۰۰ دانشگاه ارسال کرده است. اینکه یک نامزد انتخابات [که ازقضا در آخرین روز ثبتنام کرده]، چگونه توانسته در این مدت کوتاه یک برنامه ۷ هزارصفحهای برای دولت خود تدوین کند، از عجایبی است که فقط از زیر عمامه خامنهای بیرون میآید.
سایت بولتن نیوز، وابسته به باند خامنهای برای حل این پارادوکس، توجیهنامهای نوشته است که در حکم پاک کردن جوهر ریخته شده روی قالی با دستمال آغشته به جوهر است.
به سؤالی که طرح کرده دقت کنید: «آیا آیتالله رئیسی اولین دروغ انتخاباتی خود را گفته است؟ آیا این ۷ هزار صفحه برنامه بلوف است؟ یا اینکه ایشان از مدتها قبل تصمیم نهایی خود را بابت حضور در انتخابات گرفته بود و در این مدت بهدروغ میگفت که قصدی برای شرکت در انتخابات ندارد؟ اصل داستان چیست؟»
این هم جواب فوری و آماده برای پارادوکس گفتهشده:
«ماجرا ازاینقرار است که از ماهها قبل ۸۰ نفر از اساتید جوان دانشگاهی در ۶ حوزه راهبردی، برنامههای تخصصی و اجرایی را با توجه به دغدغههای معیشتی مردم و با تکیه بر جهش تولید، تهیه و تدوین نمودهاند تا در اختیار آیتالله رئیسی قرار دهند؛ زیرا از همان انتهای انتخابات سال ۹۶ این بحث وجود داشت که با توجه به رأی بالای ایشان در اولین حضور انتخاباتی، باید در سال ۱۴۰۰ نیز کاندید شود. لذا ازنظر اکثر فعالان سیاسی ایشان یک داوطلب بالقوه ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بود.» (بولتن نیوز. ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰)
دم خروس بیرون زده!
بهتر از این نمیشد اعتراف کرد که خامنهای از ۴ سال پیش این جلاد بدنام را در آب و نمک خوابانده بود تا او را در این دوره مصرف نماید. به همین دلیل ۸۰ متخصص را مأمور میکند تا برای دولت او برنامه بنویسند. همانطور که اشاره شد، آن «آمدن ـ نیامدن» کردنها فقط برای فریب افکار عمومی و بازارگرمی برای این سر جلاد بوده است.
یادتان هست که خامنهای در ۲۱ اردیبهشت در دیدار با دانشجویان بسیجی گفته بود:
«بنده البته در مورد انتخاب اشخاص هیچ دخالتی نمیکنم. در دورههای گذشته کسانی که میخواستند نامزد بشوند میآمدند مثلاً از من میپرسیدند که «شما موافقید؟»، من میگفتم من نه موافقم، نه مخالفم. در دورههای گذشته اینجور بود؛ هر کس از من سؤال میکرد که «آیا من وارد میدان انتخابات بشوم یا نه؟»، من در جواب میگفتم که من نه موافقم، نه مخالفم؛ یعنی نظر ندارم. امسال گفتم من همین را هم نمیگویم…»
***
کدام را باور کنیم؟ خاصه خرجی های خامنه ای و مأمور کردن ۸۰ متخصص برای نوشتن برنامه ۷ هزارصفحهای «دولت جوان حزباللهی» ابراهیم رئیسی را یا قسم و آیه خوردن خامنهای در مورد دخالت نکردن در انتخابات را؟!