۶اردیبهشت۱۴۰۰
حمله مأموران سرکوبگر به تظاهرکنندگان آذویکو
بارها گفته و نوشتهایم که جامعهی ایران یک جامعهی آمادهی قیام با نارضایتیهای انفجاری است. واژگان «قیام»، «نارضایتی» و «انفجار» را باید جدی گرفت. این سه واژه را در هم ضرب کنیم به یک پدیدهی نوظهور راه میبریم که بیتردید باید از کلمهی «سونامی» برای توصیف آن استفاده کرد.
سونامی، لرزشهای شدیدی در آب دریاست که از زمینلرزههای زیر دریا بر اثر
لغزیدن گسلها بر روی هم یا انفجار آتشفشانی بهوجود میآید. سونامی بهصورت یک
رشته طغیانهای سریع و پیدرپی ظهور میکند و با به ارتفاع کشاندن حجم عظیمی از آب،
خود را به ساحل میکوبد و ویرانیهای گسترده به بار میآورد. سرعت آنگاه به ۸۰۰کیلومتر در ساعت میرسد.
آنچه در صحنهی سیاسی ـ اجتماعی ایران میگذرد و در گذر روزها و ساعتها در
حال تکوین میباشد، بیتردید یک سونامی است. خبر ظهور این سونامی و گوشه و کنارههایی از
آن از نگاه رسانههای وابسته به حاکمیت پنهان نیست. آنها اجازه ندارند و نمیتوانند
تمامت این سونامی را تصویر کنند، گاه به ثبت شاتهایی گنگ با پیکسلهای کم و مخدوش
از آن بسنده میکنند، وقتی آنها را در کنار هم قرار میدهی یا نماهای نادیدهتر بیشتری
به آن میبخشی، قوارهی سونامی در راه نمایانتر میشود.
«مالباختگان عصبانی»
روزنامهی حکومتی همدلی ۵اردیبهشت ۱۴۰۰ نشانههایی از این سونامی را به کل حاکمیت هشدار داده است.
«در حالی که دیوار خشم از گذشته آجر به آجر در حال چیده شدن است.
برای اینکه مسأله ملموس شود به نشانههایی از باز تولید امر خشونت در جامعه
خودمان اشاره میکنیم... مثال سرمایهگذارانی که در بورس بخش زیادی از داشتههای
ریالی خودشان را از دست دادند؛ شکست اقتصادی، آن هم با این حجم گسترده، خودش به
تنهایی تولید خشم میکند، اما در مرحله بعد مالباختگان عصبانی هستند که سازوکارهای
رسمی موجود سبب ساز باخت اقتصادی آنها شده است، اما این همه ماجرا نیست، عدم بهبود
وضعیت و ادامهدار بودن و ترتیبات تازهیی برای جبران یا کاهش این شکســت اقتصادی
توسط متولی امر اتخاذ نکردن آتش خشم آنها را اضافه میکند، همچنین برخوردهای قهری
با مال باختگان مانند تجمع های اعتراضی اخیر بر تنور این خشم میدمد».
بمب اجتماعی
منظور این روزنامه از «برخورد قهری با مالباختگان عصبانی»، اشاره به حملهی
نیروهای انتظامی تحتامر به تجمع اعتراضی مالباختگان شرکت آذویکو در ۴اردیبهشت است که فیلم آن بهصورت وسیع در شبکههای اجتماعی
انعکاس یافته است. آنچه این صحنه را قابل توجه میکند نه تهاجم وحشیانهی یک مأمور
انتظامی، بلکه مقاومت و ایستادگی قهرمانانهی یک دختر ایرانی است. دختری مانند
دیگر دختران ایرانی که یک بمب قدرتمند اجتماعی برای این حاکمیت بهشمار میروند و
پتانسیل خود را بهطور مشخص در قیام آبان۹۸ بهروشنی
نشان دادند. آنها سلسلهجنبانان مردمی هستند که همه چیز خود را باختهاند. مردمی
که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند برای دیکتاتورها بسیار خطرناکاند. گر گرفتن
آنان، میتواند شهری را به آتش بکشد و ناآرام و ملتهب نماید.
مردم به ستوه آمده «وقتی در جواب مطالبهگریشان با جمله همین که هست
مواجه میشوند، این یعنی همان نظام باز تولید خشم، حتی وقتی که سازوکارهای قانونی
موجود نمیتوانند به این بخش از مطالبه گری پاسخی درخور دهند، انگار که مجدد آجری
بر روی دیوار خشم گذاشته میشود» (همان منبع).
سونامی خشم
این رسانهی حکومتی برق هراسافکن جلوههایی از قیام خلق را «خشم»
و «خشونت» مینامد. در این نوشتار نیز با مسامحه از همان واژهی «خشم» استفاده شده
است؛ اما این خشم، یک خشم معمولی نیست؛ این یک خشم دامنگستر اجتماعی است. از آن نوع
که در کف خیابانهای ایران در آبان۹۸ دیدیم؛ و
حکومت نیز دید. آن را باید «سونامی خشم» نامید. خشمی که قلم بهمزدان حکومت در
هراس از آن مینویسند: «همین امروز هم دیر شده است و باید هر چه سریعتر برای آن
چارهاندیشی کرد».
این سونامی هماکنون بهدلیل لغزیدن گسلهای اجتماعی بر روی یکدیگر آمدن آغازیده است.