۸بهمن۹۹
جامعه ایران درگیر بزرگترین چالش نارضایتی عمومی طی ۴۲سال اخیر است. نویسنده سرشناس ایرانی دکتر منوچهر هزارخانی چندی پیش گفته بود که ایران در حال حاضر درگیر یک انقلاب است. انقلاب در ایران درحال وقوع است.
خیزش بازنشستگان نماد خشم
روز سهشنبه ۷بهمن ۹۹ بیش از ۲۲شهر ایران
شاهد تجمعات اعتراضی بازنشستگان و مستمری بگیران تأمین اجتماعی بود. به گفته برخی
مقامات حکومتی، بیش از ۹۰درصد بازنشستگان زیر
خط فقر قرار دارند. دیروز شهرهای تهران، مشهد، قزوین، خرمآباد، همدان، اراک،
ساری، سنندج، کرمان، کرمانشاه، ایلام، اصفهان، اردبیل، نیشابور، شوش، شیراز،
بروجرد، بجنورد، اهواز، تبریز، ساری و کرج شاهد حضور بازنشستگان نسبت به نابرابری
و فقر حاکم بر زندگیشان بود. آنان شعار میدادند:
گرانی، تورم بلای جان مردم.
مرگ بر این دولت مردم فریب.
تا حق خود نگیریم از پا نمینشینیم.
خط فقر ده میلیون، حقوق ما یک میلیون.
فقط کف خیابون ، بدست میاد حقمون و…
بازنشستگان تأمین اجتماعی با انتشار
قطعنامهیی تأکید کردند که در رسیدن به مطالباتشان جدی هستند و درصورت عدم
پاسخگویی، به اعتراضشان ادامه خواهند داد.
روزهای گذشته بورس ایران شاهد تظاهرات سپردهگذاران بود. آنان نسبت به بیارزش
شدن سهامهای خریداری شدهشان در نتیجه سیاستهای دولت معترض بودند و دولت را مقصر
این وضعیت میدانستند. روز چهارشنبه ۸بهمن نیز
این سپردهگذاران، حرکت اعتراضیشان را در مقابل ساختمان بورس آغاز کردند.
حرکتهای اعتراضی مستمر این روزها در کف خیابان کم نیست. از اعتراض کارگران
هفتتپه تا راهپیمایی کشاورزان اصفهانی تا اعتراض پرستاران و اعتراض
معلمان و آموزشیاران و….
پیداست که جامعه لبریز از مطالبه و خشم است. هر قشر که سراغشان میروی
مطالبهیی انباشته شده و پاسخ نگرفته دارد. گویی جامعه ایران به یک انباری از
مطالبات پاسخ نگرفته تبدیل شده است.
انعکاس این جامعه پر مطالبه در رسانههای حکومتی
روزنامه حکومتی وطن امروز نوشت: «خشم عمومی نسبت به وضعیت موجود نیاز به
توضیح چندانی ندارد».
سایت مملکت آنلاین مینویسد: «تورم بیش از حد این روزها کمر مردم را خم کرده.
سفرهها روز به روز کوچکتر میشود و گرانی در پی بیپولی مردم رقم میخورد.کار به
جایی رسیده که گریههایی از سر شرمندگی نسبت به اعضای خانواده به خاطر فقر و نداری
… خیلی جاها دیده میشود».
عیسی کلانتری: «در شرایط اقتصادی کنونی مردم برای تامین گوشت به سوی حیوانات
هجوم آورده و شکار میکنند!».
روزنامه حکومتی وطن امروز: «کوچک شدن روزافزون سفره مردم و افزایش شکافهای
اقتصادی و اجتماعی، به افزایش خشم اجتماعی منتهی میشود».
وطن امروز: در وضعیتی که مردم شرایط سخت اقتصادی را از سر میگذرانند، مشاهد
تبعیض حکایت بنزین بر روی شعلههای خشم مردم را دارد».
پاسخ حکومت برای این وضعیت چیست؟
حکومت برای پاسخ به این وضعیت انقلابی جامعه، دو نگرش یا دو رویکرد به ظاهر
متناقض در پیش گرفته است:
رویکرد نخست؛ دراین رویکرد که روحانی و دولت و
کارگزاران این باند در صدد القای آن هستند، امید درمانی با وعده گشایش اقتصادی
ناشی از رفع تحریمهاست. روحانی و باندش مرتب در این شیپور میدمند که تمام مشکلات
ما ناشی از تحریمها بود و اکنون با روی کار آمدن دولت جدید درآمریکا این وضعیت
تغییر خواهد کرد. آنان حتی بودجه سال ۱۴۰۰ خود را بر
همین مبنا چیدند که روزانه ۲.۳میلیون
بشکه نفت بفروشند. رقمی که مورد تمسخر باند رقیب قرار گرفت و آن را توهم قلمداد
کردند.
رویکرد دوم؛ این رویکرد به باند
خامنهای و مجلس تعلق دارد. آنان مشکلات اقتصادی مردم را نه ناشی از تحریم بلکه
ناشی از مدیریت دولت کنونی میدانند. خامنهای به صراحت تاکید کرد که رفع تحریم
دست ما نیست و ما تنها میتوانیم در مقابل تحریم مقاومت کنیم. معنی این حرف همین
گرسنگی دادن بیشتر مردم است. او طرح اقتصاد مقاومتی را پاسخ این وضعیت میداند.
به این معنی که مردم باید این شرایط سخت را تحمل کنند. در مقابل اعتراضات و خشم و
نارضایتی مردم نیز پاسخ را در سرکوب تمام عیار میداند. یعنی همان پاسخی که در
جریان اعتراضات آبان خونین ۹۸ به مردم
دادند.
سرکوب راه حل مشترک
البته هر دو باند در این راه حل سرکوب شریک هستند و در این نقطه وحدت نظر
دارند که باید مطالبات را سرکوب کرد تا امکان بروز بیشتر پیدا نکند.
اظهارات روز گذشته اسماعیلی سخنگوی قضاییه در این مورد کاملا گویاست: «فضای
مجازی باید برخوردار از امنیت باشد. نباید این فضا به جولانگاه تبهکاران مبدل شود.
ویروسهایی بهمراتب بدتر از کرونا مانند خرید و فروش سلاح (میان) نسل جوان و
نوجوان در فضای مجازی بیداد میکند که بههیچ عنوان قابل پذیرش نیست!».
بنابراین در مقابل این وضعیت انقلابی تنها پاسخ حکومت سرکوب است و این تنها نقطه وحدت آنهاست. بقیه هرچه هست تشتت است و سردرگمی و شتابزدگی در مقابل سیل بنیانکن مطالبات جامعه. ماههای پیش رو ماههای تعیین کنندهیی در تخاصم و شکاف بین حاکمیت و ملت خواهد بود.