۲۳شهریور۹۹
شهید قیام نوید افکاری
تکرار یک خبط ابلهانهی تاریخی
علی خامنهای، با پا گذاشتن در جای پای خمینی، هیتلر، آتیلا، نرون، فرعون و
یزید، چارهی حفظ ولایتاش را جز در این ندید که برای پیشگیری از یک قیام بزرگ علیه
سلطنت نامشروعش، پوست بکند، شلاق بزند، در زیر شکنجه اعتراف اجباری بگیرد و باز هم
بهدار بکشد و بهزعم خود از پایتخت شهرهای شورشی ایران، «شیراز» زهر چشم بگیرد تا
باقی شهرها به جای خود بنشینند!
نگونبخت مفلوک مردکا! که گمان میکند اگر داری بر دار بیفزاید و سری چند بر
دار کند خواهد توانست به تقلید از یزید بن مهلب ابن ابی صفره ازدی، صباحی چند این
آسیاب چرخنده بر استخوان شکستهی ملت ایران را همچنان بگرداند و از جوی خون قربانیان
نان برای سلطنتش بپزد. (۱) تاریخ بسا بر بلاهت
چنین سلاطین مفلوک قهقهه زده است و بادهای پاییزی هنوز در جمجمهی آنها فلوت مینوازند.
علی خامنهای اولین دیکتاتور پا به گور نیست که این خبط ابلهانهی تاریخی را مرتکب
میشود؛ شاید آخرین آنها نیز، نه.
اعدام نوید افکاری، اقتدار یا فلاکت؟
دستگاه تبلیغاتی دستاربندان در هراس از افکار عمومی و طغیان جامعه، درست شیوههای
یزیدی را پیشه کرده است. اعدام بیسر و صدا و شتابزدهی نوید افکاری و اعلام دجالگرانهی
آن بهعنوان قصاص، تهدید خانوادهی نوید به برگزار نکردن مراسم برای شهید، تبلیغات
مشمئز کنندهی حکومتی برای قاتل نشان دادن نوید همه و همه از شگردهای سوخته و نخنمای
دیکتاتورها و سلاطین گور به گور شدهی تاریخ هستند و کسی را در عصر کبیر آگاهی و
ارتباطات نمیفریبند.
علی خامنهای حتی به اندازه محمدرضا پهلوی، از تاریخ عبرت نگرفته است. بعد از
کشتار ۱۷شهریور۵۷ اگر میشد
با به گلوله بستن مردم، جلوی قیام را سد کرد، شاه باز هم به آن مبادرت میکرد.
پیام قیام آبان ۹۸ این پیام را به جامعه
و به دیکتاتور داد که دیگر با به خون کشاندن اعتراضات نمیتوان مانع از سرنگونی
نظام ولایی شد. کار از کار گذشته است. حال خامنهای بدون عبرتگیری از تاریخ و
قوانین متقن تکامل اجتماعی میخواهد با اعدام قیامآفرینان برای حاکمیتاش فرجهی بقا
بخرد. این همان بلاهتی است که مقام عظما با چسبیدن کنهوار بر کرسی لجناندود
ولایت فقیه دچار آن شده است.
به نظر میرسد او برای رسیدن به سکانس پایانی تعجیل دارد؛ همان سکانسی که
برای تاریخ بسیار آشناست. تکرار شات بیرون کشیده شدن قذافی از سوراخ موش و محاصرهی
او در بین جوانان خشمگین. «فَاعْتَبِرُوا
یَا أُوْلِی الأَبْصَارِ»
دهن کجی به افکار عمومی و پرداخت تاوان آن
حلقآویز وحشیانهی نوید افکاری در شرایطی صورت گرفت که میلیونها ایرانی با هشتکهای
«نوید_افکاری»، «نوید_افکاری_را_اعدام_نکنید» و دیگر هشتکها، این جنایت را افشا کرده
و آن را به ترند جهانی کشانده بودند. این پویش، در ادامهی هشتک بینالمللی «اعدام_نکنید»
حساسیت، هوشیاری و رشد تحسینانگیز مقاومت ملی ـ در برابر شنیعترین اهرم حاکمیت ولایت
فقیه یعنی اعدام قیامآفرینان ـ را نشان میدهد. نشانهی تمایل به یک خیزش عمومی و
فراگیر است که خود را در فضای مجازی، در قالب توفانهای توئیتری نشان میدهد.
مردم ایران در همبستگی توفانی خود دیدند که چگونه دیکتاتور مومین در برابر
اشعهی سوزان همپوشانی و هم قلبی آنها ذوبشدنی و فرو ریختنی است. خامنهای با هر
اعدام به این عجز و درماندگی رسید میدهد و مردم را تشجیع میکند تا در ابعاد بزرگتری
به همبستگی برخیزند. این دهنکجی به خواست عمومی یک بلاهت آشکار و اشتباه جبرانناپذیر
برای دیکتاتوری دینی است. تاوان آن را بیگمان در کف خیابانها خواهد پرداخت.
سندی بر حقانیت استراتژی مجاهدین
اعدام قیامآفرینان و بستن راه هر گونه اعتراض مسالمتآمیز، بیانگر آن است که
فاشیسم دینی حاکم بر ایران یک روز نیز بدون سرکوب، اعدام و شکنجه دوام نمیآورد.
این واقعیتی است که سازمان مجاهدین خلق ایران از ۳۰خرداد ۶۰ تاکنون بر آن پای
فشرده است. این رژیم تنها یک زبان را میفهمد؛ زبان مقاومت، اعتراض، قیام،
ایستادگی به هر قیمت، کوتاه نیامدن و جنگ صد برابر و هزار برابر برای به زیر کشیدن
استبداد دینی.
جامعهی ایران این زبان را اکنون بهخوبی آموخته است. جهان نیز به تبعیت از مقاومت
و مردم ایران اکنون با این زبان آشنا میشود. شاهد آن هم موج محکومیتهای پیدرپی
اعدام نوید افکاری است. این موج سهمگینتر از موج مخالفت با اعدام این قهرمان
ورزشی بود و باید باشد.
اگر نیک بنگریم، دیگر گماشتن قصابان با کنده و ساطور خونآلود بر گذرگاهها
افاقه نمیکند. سرمستی ابلیس به ظاهر پیروز دیرگاهی نخواهد پایید او در حقیقت سور
عزای خود را بر سر سفره نشست. (۲) به میدان
آمدن خلق قهرمان، همپا و همعزم با کانونهای فروزان شورشی، در قامت قیامی قیامتآفرین
این حقیقت را آشکارتر خواهد کرد.
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) یزید بن مهلب ابن ابی صفره ازدی یکی از گماشتگان حکومت اموی
بر ولایت خراسان بود. او در جنگ با اسپهبد فرخان شکست خورد و ابلهانه سوگند یاد
کرد که اگر ورق برگردد آنچنان کشتار نماید که جوی خون به راه بیفتد و از آن آسیابها
به گردش درآید و گندم آرد شود تا او از نان آن بخورد. بهنقل از تاریخ ابناثیر
جلد هفتم. در جنگ «فرخان بزرگ» او ۴۰هزار تن از
مردم گرگان را قتلعام کرد و به خون آنها آب بست تا آسیاب بگردد و گندمها آرد
شوند و او بتواند با خوردن آن نان به قسمی که خورده بود عمل کرده باشد!
(۲) آنک قصابان اند
بر گذر گاه مستقر
با کنده و ساطوری خون آلود
روزگار غریبیست، نازنین
و تبسم را بر لبها جراحی میکنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کباب قناری بر آتش سوسن و یاس
روزگار غریبیست، نازنین
ابلیس پیروز مست
سور عزای مارا بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.