فروردین ۹۹
سال ۹۸ از آغاز با سیل
ویرانگرش نشان داد که رژیم آخوندی هیچگونه آمادگی جدی برای جلوگیری از حوادث
طبیعی ندارد و مردم ایران را به امان خدا رها ساخته است. صدها نفر در این فاجعه
قربانی شدند و هزاران خانه امید بر باد رفت. پس از آن حوادث دیگری چون زلزلههای
خانمانبرانداز، رانشهای زمین و سیلهای مجدد در اینسو و آنسوی میهن بهخاطر
سهلانگاری عمدی نظام ولایت فقیه، جان صدها نفر از مردم ایران را گرفت و خسارات
مالی فراوانی را بر مردم محروم ایران تحمیل نمود.
رژیم آخوندی تلاش کرد در برابر فشار تحریمها و انزوای جهانی با همان شیوه
عملیات تروریستی با دنیا حرف بزند و باجگیری کند. ازجمله بعد از تحریمهای سفت و
سخت نفتی، اقدام به انفجار کشتی در خلیج و پرتاب موشک به آرامکوی عربستان کرد به
حمایت از گروههای نیابتی خود بهطور خاص در عراق ادامه داد تا بلکه بتواند راه
خروجی برای بحرانهای لاعلاجش بیابد.
اما از آنجا که برخلاف قبل سیاست جهانی بهخصوص آمریکا با مماشات و باجدهی
فاصله گرفته است، آمریکا با افزایش تحریم در مقابل رژیم ایستاد و تحریمهای کمرشکن
بیشتری را اعمال نمود و در جدیترین قدم مقابله با رژیم آخوندی قاسم سلیمانی را از
سر راه برداشت. بعد از آن هم بهدلیل عدم تصویب لوایح اف.ای.تی.اف در نظام آخوندی،
نام رژیم توسط گروه ویژه مالی (اف.ای.تی.اف) مجدداً به لیست سیاه برگردانده شد.
اکنون آخرین دستاورد رژیم برای مردم ایران، وارد کردن ویروس مهیب کرونا به
خاک میهن و به تباهی کشانیدن سرنوشت میلیونها نفر از مردم ایران است.
۱-شروع سال ۹۸با سیل ویرانگر
در سال ۹۸، ۱۳۸سیل در کشور بهوقوع پیوست که دو مورد از آنها جزو سیلهای
ویرانگر ۴۰سال اخیر بودند و
خسارتهای فراوانی در مسیر خود بر جای گذاشت خانههای زیادی را به کام خود کشید و
جانهای بیشماری را گرفت. در جریان این سیل بر اساس آمار مرکز پژوهشهای مجلس بیش
از ۳۵هزار میلیارد تومان خسارت مالی بهجا گذاشته شد
اما روحانی گفت که این سیل یک نعمت الهی است.
صحنههای شوکآوری که مردم برای حفظ جان خود به بالای سقف خانهها پناه میبردند
و نیروهای امدادگری برای نجاتشان از مرگ وجود نداشت، در اذهان باقی مانده است.
اینکه بهطور واقعی به چه میزان خسارتهای وارد شده از طرف دولت جبران شده، آمار
مستقلی از طرف سازمانهای غیردولتی در دسترس نیست و به آمارهای داده شده توسط دولت
هم نمیتوان تکیه کرد اما مشخص شد که کشیدن جادهها و یا خط راهآهنهای غیرعلمی و
بیرویه که عمدتاً توسط قرارگاهخاتم سپاه بر روی مسیلهای رودخانه انجامگرفته
است از دلایل اصلی بهوجود آمدن سیل و از بین رفتن خانهها و زمینهای مردم بوده
است.
بهطور مثال در سیل گلستان و آب گرفتن آققلا که بهدلیل مسدود شدن مسیل آب
انجام گرفت بهخاطر درست کردن خط راهآهنی بود که سپاه کشیده بود و در جریان سیل
مجبور شد که قسمتهای از آن را بشکافد و البته از هر ۲پروژه کسب درآمد کرد.
خبرگزاری آناتولی در ۱۴فروردین ۹۸ نوشت: «مقامات گفتند: آمار کشته شدههای ناشی از سیل در ایران
به ۵۷نفر و ۴۷۸نفر زخمی
رسیده است» و «نزدیک به ۱۷۰میلیون دلار خسارت
مادی بر جای گذاشته است».
اما با تمام اوضاع و احوال روحانی و جهانگیری از مردم میخواستند که بابت از
دست دادن عزیزان و زندگیشان در سیل ناراحت نشده و شاکر خداوند [بخوانید شاکر ولیفقیه]
باشند!
رادیو فرانسه در ۱۳فروردین گزارش داد:
«جهانگیری سیلابها و بارندگیهای جاری در کشور را نعمت خواند که بهگفته او برای
کشور منفعت هم داشته و از این بابت باید شاکر خداوند بود».
۲- پایان
معافیت ۶ماهه نفتی رژیم، تشدید
تحریمها و در لیست قرار گرفتن سپاه
با پایان یافتن معافیت ۶ماهه نفتی
که آمریکا در راستای تحریم نفتی رژیم به چند مشتری نفت رژیم آخوندی داده بود، رژیم
از بزرگترین منبع درآمد خودش قطع شد. از بین رفتن درآمدهایی که از این طریق به
دست میآمد تمامی ساختار بودجه ۹۸ را بر هم
زد و رژیم مجبور شد که بودجه خود را یکبار دیگر از حیث منابع درآمد در اردیبهشت ۹۸ بازنگری کند.
نظام ولایت فقیه که خود را استاد دور زدن تحریمها خطاب میکرد، بهطور علنی
اعلام میکرد که نفتش را بهطور قاچاق به فروش میرساند و زنگنه هم از دادن آمار
میزان فروش نفت خودداری میکرد.
اما بعد از چندی با ردیابی شرکتهای مانند کپلر معلوم شد که میزان فروش نفت
قاچاق رژیم در سال ۹۸بیش از ۳۰۰هزار بشکه نفت در روز نبوده است.
«بنا بر آمارهای شرکت اطلاعات انرژی و ردیابی نفتکشها، کپلر،
میزان صادرات نفت در ۳ماه گذشته به حدود ۳۰۰هزار بشکه سقوط کرده است». (سایت رادیو آلمان -۲۵دی ۹۸)
«بازنگری در برنامه دخلوخرج دولت حجم در نظر گرفته شده برای
صادرات نفت را از یکونیم میلیون بشکه نفت در روز به ۳۰۰هزار بشکه نفت در روز کاهش داد تا کسری بودجه ۱۵۰هزار میلیارد تومانی وبال گردن دولت شود». (جهان صنعت- ۲مهر ۹۸)
مشتریان اصلی نفت رژیم، چین و یا دلالان نفتی در آسیا بودند که آنها هم نفت
را به قیمت بسیار پایینتر از قیمت بازار از رژیم میخرند. تنگنای اقتصادی از
پایین آمدن قیمت نفت در چند هفته اخیر ضربه فلجکننده دیگری بر درآمدهای قطرهچکانی
رژیم وارد کرد.
زنگنه در رابطه با عدم توافق عربستان سعودی و روسیه در پایین نگهداشتن حجم
تولید نفت که عاقبت منجر به سقوط قیمت نفت شد گفت: «اینیکی از جلسات بدی بود که
در تاریخ اوپک من دیده بودم».(شبکه خبر رژیم -۱۷اسفند ۹۸)
لازم به یادآوری است که قیمت نفت همچنان در حال سقوط است و نفت برنت که
معمولاً ارزش آن از نفت اوپک چند دلار بیشتر است به سقف ۲۶دلار رسیده است.
لازم به یادآوری است که پتروشیمی از مهمترین منابع درآمد بیت خامنهای، نیز
تحریم شد و این ضربه سخت دیگری به نظام آخوندی بود.
ضمنا در لیست تروریستی آمریکا قرار گرفتن سپاه پاسداران در کنار تحریمهای
سنگین، ضربه کاری دیگری بود که رژیم ولایت دریافت کرد.
۳- بالا رفتن
قیمت بنزین و قیام آبان ماه
شاید مهمترین تحول اقتصادی- سیاسی در سال ۹۸ در ایران برداشته شدن یارانه از روی قیمت بنزین و گران شدن ۳۰۰درصدی قیمت آن بدون اطلاع قبلی باشد.
رژیم که از مدتها پیش و بعد از دست دادن بازار نفت و برداشته شدن معافیتهای
نفتی آمریکا احتیاج مبرم به یک منبع درآمد دیگر داشت چشم به یارانههایی دوخت که
برای کاهش بنزین و حاملهای دیگر انرژی میداد.
«دژپسند در حاشیه نشست با کارآفرینان به خبرنگاران گفت: با توجه
به هدر رفت منابع ملی از طریق دادن یارانه به انرژی، در آستانه نهاییسازی لایحه
سهمیهبندی بنزین هستیم. این اظهارات کوتاه دژپسند موجب شد بر مردم و رسانهها
مسجل شود سهمیهبندی بنزین بهزودی انجام خواهد شد».(وطن امروز ۱۴-اردیبهشت ۹۸)
مهدی شریفینیکنفس، مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی گفت: «ایران در حال
حاضر از هر نظر در شرایط خاصی قرار دارد. بحث سهمیهبندی بنزین و تغییر قیمت سوخت
را هم باید در بستر همین شرایط تحلیل کرد».(روزنامه ایران ۱۶- اردیبهشت ۹۸)
شدت گرفتن تحریمها و خفگی اقتصادی حاکمیت آخوندی را بر آن داشت که بعد از
مدتها شایعهپراکنی و جوسازی قدم اصلی را بردارد و در بامداد روز جمعه ۲۴آبان نرخ بنزین را بالا ببرد. این بالا بردن یکباره قیمت بنزین
که بدون اطلاعرسانی از قبل صورت گرفت، جرقه یک قیام تودهای را زد. این قیام
آتشین طی چند روز با به آتش کشیدن مراکز توزیع سوخت و بانکها و حوزههای جهل و
جنایت، رعشهی سرنگونی در جان آخوندها انداخت. هر چند که خامنهای با دادن آتش به
اختیار به مزدوران بسیجی و لباس شخصیها، این قیام را سرکوب کرد اما ترس و هراس از
سرنگونی، سراپای رژیم را فراگرفت و برای همه مشخص شد که مردم در هر لحظه که امکان
داشته باشد به خیابانها سرازیر خواهند شد. این قیام اگر چه که با شهادت بیش از ۱۵۰۰تن از جوانان ایرانی سرکوب شد اما درس بزرگی را برای رژیم داشت
که بفهمد خلقی در کمین او نشستهاند و برای سرنگونیاش بیتابی میکنند؛ بهطور
خاص آن قشر از مردمی که با گران شدن بنزین، شغلشان حمل ونقل کالا و یا مسافرکشی
بود بهشدت تحت تأثیر قرار گرفته و از هستی ساقط شده بودند.
این واقعه نشان داد که بحران اقتصادی رژیم و بنبست و خفگی آن در حدی است که
خامنهای بهناگزیر شخصاً وارد صحنه شد و با تأیید اقدام گرانی بنزین ضمن کنار زدن
مجلس آخوندی، عملاً ریسک قیام را پذیرفت که البته مردم محروم درسی تاریخی به وی
دادند.
۴. قیام عراق و لبنان:
اوجگیری قیام مردم لبنان و عراق بهرغم دخالتهای مستمر رژیم ایران، آخوندها
را در بهاصطلاح عمق استراتژیک رژیمشان متزلزل کرد.
خامنهای که سالها با بازوی جنایتکارش سلیمانی و نیروی تروریستی قدس عراق و
مردم آن را با حاکمیت مزدورانش در عراق بهگروگان گرفته بود، با قیام قهرمانانه
مردم عراق زمین زیر پایش به لرزه درآمد بهنحوی که تا به امروز نه تنها تمام پروژههایش
برای سرکار آوردن دولتی دستنشانده در عراق به یمن انقلابیون عراق با شکست مواجه
شده بلکه در مرکز خواستهای قیامکنندگان عراق اخراج نظام ولایت از عراق و سرنگونی
تمامیت نظام فاسد و دستنشانده عراق قرار دارد.
قیام مردم لبنان هم علیه حاکمیتی که عمده آن گروگان حزبالشیطان نیروی دستنشانده
نظام آخوندی بوده است وجه دیگری از شکست نظام در عمق استراتژیک میباشد که در سال ۹۸ با آن روبهرو شد.