سالگرد انقلاب مشروطه و یاد سرداران و پیشگامان فداکار آن گرامی باد؛
پرچمدارانی هم چون ستارخان، باقرخان، صوراسرافیل و ملک المتکلمین، که با جانفشانی
در راه آزادی، استبداد مطلق العنان سلطنتی و ارتجاع مذهبی همدست آن را در برابر ارادة
مردم به پا خاستة ایران به زانو درآوردند و دوران نوینی را در تاریخ میهن ما
گشودند.
انقلاب مشروطه، به مثابة سرفصل تاریخ معاصر ایران، با همة ارزشها و سنن
فرهنگیش و با همة تجارب سیاسی و نظامیش، با مبارزات بعدی ـ از جنبش جنگل تا قیام
پسیان واز نهضت ملی شدن نفت تا انقلاب ضد سلطنتی ـ پیوند میخورد و با کشاکشها و
تجربه های انقلاب نوین ایران، که ادامة راه سرداران و پرچمداران انقلاب مشروطه در
مدار تکاملی کنونی است، متصل میگردد. به همین دلیل دیکتاتوری سلطنتی میکوشید تا
نسلهای بعدی را از ارزشها و تجربه ها و سمبلهای انقلاب مشروطه دور نگهدارد و به
همین دلیل استبداد مذهبی خمینی، که سفاکی شاهنشاهی و دغلکاری شیخ فضلاللهی را در
خود یک کاسه کرده است، از آغاز به منکوب ساختن ارزشها و سمبلهای انقلاب مشروطه و
الگوسازی مرتجعین قهاری چون شیخ فضلالله نوری پرداخت. به خاطر همین تقابل مستمر
تاریخی است که راه حفظ و احیای ارزشها و میراثهای انقلاب مشروطه و سرداران و
پرچمداران شهید وسازشناپذیرآن از میدان مقاومت و انقلاب میگذرد. والاّ، اخلاف همان
مرتجعین و میوه چینان و فرصت طلبانی که خون پرچمداران و سرداران آن انقلاب را بر
زمین ریختند و دستاوردهایشان را پایمال کردند، سنتها و میراثهای مبارزاتی آنان
یعنی ارجمندترین سرمایه ها و داراییهای ملی مارا، باتوسل به سخیفترین دغلکاریها،
از دسترس نسل امروز میربایند و به رذیلانهترین وجه فرهنگ فدا، جانبازی، رهایی و
اساس تعهد و مسئولیت اجتماعی را از اساس هیچ و پوچ و حاکی از بینوایی و دست وپا
زدن عبث بر روی تختهای شکنجه یا بر سر چوبه های دار میشمارند.
بی جهت نیست که مسیر تعمیق انقلاب نوین ایران همانا احیا و ارتقای میراثهای
مبارزات تاریخی مردم ایران از مشروطه تاکنون نیز بوده و خواهد بود. در این مسیر،
از یک سو، پیچ وخمها، جبهه بندیها و آزمایشهای آن مبارزات و ارج و شأن سرداران
سازش ناپذیرش برای نسل کنونی باز شناخته میشود و از سوی دیگر، در پرتو آن تجربه
های گرانقدر، مضمون و ماهیت صفبندیها و مواضع سیاسی امروز هر چه روشنتر میگردد.
این روند تاکنون نقش چشمگیری در ارتقای آگاهی های سیاسی نسل مبارز امروز و افشای
ماهیت مدعیان جنبش انقلابی داشته است و درعین حال مبانی محکم پیروزیهای فردا را
نیز فراهم میکند.
از این رو باردیگر باید تأکید کرد که: «یکی از بارزترین وجوه اعتلا و تکامل تاریخ مبارزات رهاییبخش مردم ما از مشروطه تا کنون، شناخت و دفع آفاتی است که با فرصتطلبی و میوه چینی و خنجر زدن از پشت کاریترین ضربات را بر مبارزات تاریخی ملت ایران، چه در انقلاب مشروطه و چه درجنبشهای مردمی پس از آن وارد آورده اند، همانها که هر بار تا به «مشروطه و مشروعة خود» رسیدند، در برابر خلق و انقلاب ایستادند و بر روی آن تیغ خیانت کشیدند. از این حیث شورای ملی مقاومت، اقدامات و بیانیه های تاریخی خود درزمینة افشای چنین خطوطی را هدیه ای ارزنده به روح سرداران و مجاهدان و آزادیخواهان مظلومی میشناسد که رنج و خون آنان در انقلاب مشروطه به دریغ انگیزترین و دردآورترین صورت، پایمال فرصت طلبی و خیانت و میوه چینی گردید».
دنباله های تاریخی آن میوهچینان چپاولگر ضدانقلابی و وابستگی گرا، که به مصدق هم خیانت کردند و بر سر سفرة آماده شدة انقلاب ضدسلطنتی نیز حاضر بودند، برای چپاول ثمرة رنج و خون جانبازان و مجاهدان انقلاب نوین ایران هم دندان تیز کرده اند
اما خوشبختانه این بار مسیر پیشرفت و تعمیق انقلاب نوین ایران و سازشناپذیری پیشگامان و مجاهدانش برسر اصول آزادی و استقلال و برسر مبارزه انقلابی مسلحانه و سرنگونی تمامیت ارتجاع خون آشام خمینی، خطوط ارتجاعی و استعماری را چه درلباس شبه آلترناتیوهای ضددمکراتیک و چه در شکل یقهدرانی برای «استحاله»ی رژیم خمینی و در پرتو تجربه های گرانقدر انقلاب مشروطه و جنبشهای پس از آن، ماهیت مدعیان را نیز به مردم ایران شناساند.
اما رهروان جنبش مقاومت انقلابی، بیش از همة دستاوردهایشان، به پایداری و جانبازی بر سر ارزشها و سنتهای مبارزات رهاییبخش مردم ایران افتخار میکنند و خوشوقتند که در روند پیشرفت انقلاب نوین ایران کمبودها و کاستیهای مبارزات پیشین از قبیل ارائة یک جانشین مشخص سیاسی (شورای ملی مقاومت) یا پیداکردن یکی از مهمترین حلقه های گمشده (ارتش آزادیبخش ملی)، یکی پس از دیگری رفع و جبران میشود. همچنین انکشاف مبارزة اجتماعی کار را به آنجا رسانده است که میوهچینان چپاولگر و ضد انقلابی، در منتهای بی اعتباری، ناگزیر سخن «ته دل» خود را به زبان میآورند. به این ترتیب، هم راه پیروزمند آینده هموار میشود و هم نسل امروز با رنجها و حماسه هایی که درعمق کشاکشهای گذشته بین خیانتکاران و مقاومت کنندگان جریان داشته است، پیوند میخورد و هویت و پیشینة ملی و میهنی و تاریخی خود را در سیمای پرچمداران و مجاهدان فداکار آن مبارزات باز مییابد. در سالگرد انقلاب مشروطه، بر سر ادامة این راه پرافتخار، بار دیگر با سرداران ومجاهدان و عموم آزادیخواهان آن انقلاب، که راهگشایان فراموشی ناپذیر مبارزات مردم ما در دوران معاصرند، تجدید پیمان میکنیم.
مسعود رجوی ـ تبریز اسفند ۱۳۵۸
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و بنام مردم غیور آذربایجان
خلق آزادی ستان و مجاهد پرور تبریز، و بیاد سرداران و سالاران گرانقدر آزادی مجاهدان اعظم، مجاهدان شرف و حریت بشری، ستارخان، باقر خان، ثقه الاسلام، خیابانی و حنیف نژاد.
مادرها، پدرها،برادرها و خواهرها، برای هر انقلابی ارض تبریز همانطور که گفتم یک زیارتگاه است. یعنی هیچ انقلابی راستینی پیدا نخواهد شد که مشتاق دیدارش نباشه و نخواهد به زیارت این حرم آزادی بشتابه، ولی، ولی برای یک مجاهد خلق این آرزو و اشتیاق اوج دیگری به خودش میگیره، چرا که یک مجاهد خلق در تبریز هم زادگاه تاریخی اش را پیدا میکنه و هم زادگاه سیاسی و عقیدتیش و هم زادگاه تشکیلاتی اش را، زادگاه تاریخی اش از این حیث که در تاریخ جدید ایران اصل و نصب تاریخی ما به مجاهدین صدر مشروطه میرسه،به ستار و باقر، تفنگ سردار را بوسیدیم و به دوش انداختیم .
از حیث عقیده و مرام هم ما ادامه کمال یافته همان اسلامی هستیم که در غریو گلوله های سردار نطفه بست، وقتی که پرچمهای سفید ننگ و تسلیم را از هم می درید و پرچم سرخ حسینی را بر در خانه های تبریز به اهتزاز درمیآورد اسلامی که در غریو تفنگهای مجاهدین همه محلات تبریز را از ارتجاع و استبداد تهی کرد هزاران هزار بار از میان آتش و خون گذشت، بر علیه استعمار شورید،روی اسب سردار کوه و دشت را نوردید، در مردانگی و مروت و مردم دوستی علی گونه در سردار تجلی کرد، با نامردمان هرگز سازش نکرد جانب محرومان را هیچوقت رها نکرد و امروز ما نواده های آنها هستیم.
بله همین اسلام حنیف نه تنها ضد استبداد و ضد استعمار بلکه به قول پدر طالقانی ضد استثمار هم هست، حالا ما فهمیده بودیم ضد بهره کشی هم هست. کارگر و دهقان را میخواهد، جامعه بی طبقه توحیدی را میخواهد اینجا بود که معطل نشدیم، مرکب عشق و امید سردار را سوار شدیم، تفنگش را هم بوسیدیم و برداشتیم، مثل علی موسیو با حاج علی دوا فروش که شما ها باید خوب بشناسیدشون مرکز غیبی درست کردیم رفتیم و رفتیم،هر وقت که راه پرفراز و پرسنگلاخ بود پر فراز و نشیب بود، هر وقت که فشارها زیاد بود درست مثل سربازهای سردار در بحبوحه جنگهای تبریز صدای صمیمی سردار را شنیدیم که با عتاب میگفت آهای آهای آنام قربان، وبلند شدیم.
و چنین بود که از خون سرداران وسالاران آزادی نسل جدیدی خوشه کرد،درگذرگاه شب تار همانجایی که ستارخان رو به دروازه نور پیکار میکرد، اخگران سرخ خوشه زدند،ثقة السلام ها، شیخ سلیم ها، خیابانی ها، فرزندان علی موسیو و حاجعلی دوا فروش حنیف نژادها، محسن ها،بدیع زادگانها، صمدها، گلسرخی ها و هزاران گل سرخ دیگر
خوشه ها دست ستاره پر گل،
خوشه اخگر سرخ با طنین های سترگ
کا عاقبت کوره خورشید گدازان خواهد شد،
و طومار هرگونه ستم و استثمار را در هم خواهد پیچید
از این رو باردیگر باید تأکید کرد که: «یکی از بارزترین وجوه اعتلا و تکامل تاریخ مبارزات رهاییبخش مردم ما از مشروطه تا کنون، شناخت و دفع آفاتی است که با فرصتطلبی و میوه چینی و خنجر زدن از پشت کاریترین ضربات را بر مبارزات تاریخی ملت ایران، چه در انقلاب مشروطه و چه درجنبشهای مردمی پس از آن وارد آورده اند، همانها که هر بار تا به «مشروطه و مشروعة خود» رسیدند، در برابر خلق و انقلاب ایستادند و بر روی آن تیغ خیانت کشیدند. از این حیث شورای ملی مقاومت، اقدامات و بیانیه های تاریخی خود درزمینة افشای چنین خطوطی را هدیه ای ارزنده به روح سرداران و مجاهدان و آزادیخواهان مظلومی میشناسد که رنج و خون آنان در انقلاب مشروطه به دریغ انگیزترین و دردآورترین صورت، پایمال فرصت طلبی و خیانت و میوه چینی گردید».
دنباله های تاریخی آن میوهچینان چپاولگر ضدانقلابی و وابستگی گرا، که به مصدق هم خیانت کردند و بر سر سفرة آماده شدة انقلاب ضدسلطنتی نیز حاضر بودند، برای چپاول ثمرة رنج و خون جانبازان و مجاهدان انقلاب نوین ایران هم دندان تیز کرده اند
اما خوشبختانه این بار مسیر پیشرفت و تعمیق انقلاب نوین ایران و سازشناپذیری پیشگامان و مجاهدانش برسر اصول آزادی و استقلال و برسر مبارزه انقلابی مسلحانه و سرنگونی تمامیت ارتجاع خون آشام خمینی، خطوط ارتجاعی و استعماری را چه درلباس شبه آلترناتیوهای ضددمکراتیک و چه در شکل یقهدرانی برای «استحاله»ی رژیم خمینی و در پرتو تجربه های گرانقدر انقلاب مشروطه و جنبشهای پس از آن، ماهیت مدعیان را نیز به مردم ایران شناساند.
اما رهروان جنبش مقاومت انقلابی، بیش از همة دستاوردهایشان، به پایداری و جانبازی بر سر ارزشها و سنتهای مبارزات رهاییبخش مردم ایران افتخار میکنند و خوشوقتند که در روند پیشرفت انقلاب نوین ایران کمبودها و کاستیهای مبارزات پیشین از قبیل ارائة یک جانشین مشخص سیاسی (شورای ملی مقاومت) یا پیداکردن یکی از مهمترین حلقه های گمشده (ارتش آزادیبخش ملی)، یکی پس از دیگری رفع و جبران میشود. همچنین انکشاف مبارزة اجتماعی کار را به آنجا رسانده است که میوهچینان چپاولگر و ضد انقلابی، در منتهای بی اعتباری، ناگزیر سخن «ته دل» خود را به زبان میآورند. به این ترتیب، هم راه پیروزمند آینده هموار میشود و هم نسل امروز با رنجها و حماسه هایی که درعمق کشاکشهای گذشته بین خیانتکاران و مقاومت کنندگان جریان داشته است، پیوند میخورد و هویت و پیشینة ملی و میهنی و تاریخی خود را در سیمای پرچمداران و مجاهدان فداکار آن مبارزات باز مییابد. در سالگرد انقلاب مشروطه، بر سر ادامة این راه پرافتخار، بار دیگر با سرداران ومجاهدان و عموم آزادیخواهان آن انقلاب، که راهگشایان فراموشی ناپذیر مبارزات مردم ما در دوران معاصرند، تجدید پیمان میکنیم.
مسعود رجوی ـ تبریز اسفند ۱۳۵۸
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و بنام مردم غیور آذربایجان
خلق آزادی ستان و مجاهد پرور تبریز، و بیاد سرداران و سالاران گرانقدر آزادی مجاهدان اعظم، مجاهدان شرف و حریت بشری، ستارخان، باقر خان، ثقه الاسلام، خیابانی و حنیف نژاد.
مادرها، پدرها،برادرها و خواهرها، برای هر انقلابی ارض تبریز همانطور که گفتم یک زیارتگاه است. یعنی هیچ انقلابی راستینی پیدا نخواهد شد که مشتاق دیدارش نباشه و نخواهد به زیارت این حرم آزادی بشتابه، ولی، ولی برای یک مجاهد خلق این آرزو و اشتیاق اوج دیگری به خودش میگیره، چرا که یک مجاهد خلق در تبریز هم زادگاه تاریخی اش را پیدا میکنه و هم زادگاه سیاسی و عقیدتیش و هم زادگاه تشکیلاتی اش را، زادگاه تاریخی اش از این حیث که در تاریخ جدید ایران اصل و نصب تاریخی ما به مجاهدین صدر مشروطه میرسه،به ستار و باقر، تفنگ سردار را بوسیدیم و به دوش انداختیم .
از حیث عقیده و مرام هم ما ادامه کمال یافته همان اسلامی هستیم که در غریو گلوله های سردار نطفه بست، وقتی که پرچمهای سفید ننگ و تسلیم را از هم می درید و پرچم سرخ حسینی را بر در خانه های تبریز به اهتزاز درمیآورد اسلامی که در غریو تفنگهای مجاهدین همه محلات تبریز را از ارتجاع و استبداد تهی کرد هزاران هزار بار از میان آتش و خون گذشت، بر علیه استعمار شورید،روی اسب سردار کوه و دشت را نوردید، در مردانگی و مروت و مردم دوستی علی گونه در سردار تجلی کرد، با نامردمان هرگز سازش نکرد جانب محرومان را هیچوقت رها نکرد و امروز ما نواده های آنها هستیم.
بله همین اسلام حنیف نه تنها ضد استبداد و ضد استعمار بلکه به قول پدر طالقانی ضد استثمار هم هست، حالا ما فهمیده بودیم ضد بهره کشی هم هست. کارگر و دهقان را میخواهد، جامعه بی طبقه توحیدی را میخواهد اینجا بود که معطل نشدیم، مرکب عشق و امید سردار را سوار شدیم، تفنگش را هم بوسیدیم و برداشتیم، مثل علی موسیو با حاج علی دوا فروش که شما ها باید خوب بشناسیدشون مرکز غیبی درست کردیم رفتیم و رفتیم،هر وقت که راه پرفراز و پرسنگلاخ بود پر فراز و نشیب بود، هر وقت که فشارها زیاد بود درست مثل سربازهای سردار در بحبوحه جنگهای تبریز صدای صمیمی سردار را شنیدیم که با عتاب میگفت آهای آهای آنام قربان، وبلند شدیم.
و چنین بود که از خون سرداران وسالاران آزادی نسل جدیدی خوشه کرد،درگذرگاه شب تار همانجایی که ستارخان رو به دروازه نور پیکار میکرد، اخگران سرخ خوشه زدند،ثقة السلام ها، شیخ سلیم ها، خیابانی ها، فرزندان علی موسیو و حاجعلی دوا فروش حنیف نژادها، محسن ها،بدیع زادگانها، صمدها، گلسرخی ها و هزاران گل سرخ دیگر
خوشه ها دست ستاره پر گل،
خوشه اخگر سرخ با طنین های سترگ
کا عاقبت کوره خورشید گدازان خواهد شد،
و طومار هرگونه ستم و استثمار را در هم خواهد پیچید