نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند...
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
تجربه تراژیک انقلاب ضدسلطنتی
در نقد انقلاب ضدسلطنتی و بیان کمبودهای جدی این انقلاب زیاد گفته شده که حق
هم هست و در رأس همه کمبودها اینکه مردم ایران و تمام اقشار و طبقاتی که در یکی
از گستردهترین انقلابهای تاریخ معاصر بهپاخاسته بودند، میدانستند چه چیزی را
نمیخواهند ولی نمیدانستند که چه میخواهند. آنان بهپا خاسته بودند تا نظام
دیکتاتوری سلطنتی را سرنگون کنند، اما مشخص نبود چه چیزی را میخواهند به جای آن
بنشانند. خمینی هم که در یک بزنگاه منحصر بهفرد تاریخی در غیاب یک آلترناتیو و
بدیل سیاسی دموکراتیک و انقلابی، رهبری انقلاب را ربود، تا قبل از قبضه قدرت، هرگز
روشن نکرد که چه نظامی و با چه محتوایی میخواهد سر کار بیاورد و هر بار هم که در
این رابطه مورد سؤال قرار گرفت، یا با کلیگویی از پاسخ صریح و مشخص طفره رفت؛ یا
گفت الآن وقت این سؤالها نیست؛ در موقع خودش مشخص خواهد شد. در نتیجه شد، آنچه شد
که نباید میشد!
به این ترتیب مردم ایران تجربه تاریخی تلخی را با بهایی پس گزاف، با دریایی
از اشک و خون و مصیبت و رنج، کسب کرد و آن اهمیت و جدیت موضوع محوری هر تغییر
سیاسی و به طریق اولی هر انقلابی، آلترناتیو و بدیل و جایگزین سیاسی است. موضوعی
که به اندازه براندازی نظام حاکم و شاید بیش از آن اهمیت دارد و حیاتی است.
سر برآوردن آلترناتیوهای موسمی
بیدلیل نیست اکنون که سرنگونی نظام ولایت فقیه در چشمانداز نزدیک قرار
گرفته، یک بار دیگر بحث آلترناتیو و اینکه با سرنگونی این رژیم، چه نظامی با چه
محتوا و ساختاری جای آن را خواهد گرفت، روی میز آمده و مورد بحث و فحص قرار گرفته
است. همچنین بیعلت نیست که در این فضا، انواع و اقسام جریانهای که به زحمت میتوان
حتی نام تشکل بر آنها نهاد با داعیه آلترناتیوی به میدان آمده یا تلاش میکنند که
خود را بهعنوان آلترناتیو معرفی و عرضه کنند. فضای کنونی از جهاتی مشابه فضای باز
سیاسی ماههای آخر رژیم شاه یا اوایل حکومت خمینی است که هنوز رژیم جدید ارگانهای
سرکوب خود را شکل نداده و مستقر نکرده بود، در نتیجه انواع احزاب و سازمانها با
اسامی و عناوین دهانپرکن و ادعاهای پرطمطراق به میدان آمده و جولان میدادند؛ اما
هنگامی که دیکتاتوری ولایت فقیه تسمههای سرکوب را محکم کرد، به همان سرعت که ظهور
کرده بودند، از صحنه محو شدند و اکنون حتی کمتر کسی نام آنها را بهخاطر میآورد.
در سال۸۸هم که رژیم در نتیجه
سلسله قیامها تا آستانه سرنگونی رفت نیز یک بار دیگر انواع آلترناتیوهای مد روز
ظاهر شدند و دوباره با همان سرعتی که ظاهر شده بودند، ناپدید گشتند.
در حال حاضر هم که شرایط داخلی پس از قیام دیماه و استمرار آن و فروپاشی
اقتصاد کشور بر اثر تحریمها و شرایط بینالمللی با به حاشیه رفتن سیاست مماشات و آغاز
تغییر دوران، در یک کلام سرنگونی را در چشمانداز قرار داده است، بار دیگر شاهد
رونق صنعت آلترناتیو سازی و آلترناتیو تراشی در این و آن پایتخت جهان هستیم.
محتوای یک آلترناتیو واقعی
فارغ از جنبه مبتذل و گاه کمیک این آلترناتیو بازیها که هدف آنها مخدوش کردن
تنها آلترناتیو واقعی و جدی در سپهر سیاسی ایران است و فارغ از جدل و پلمیک سیاسی،
لازم است مشخص شود که یک جریان یا نیروی سیاسی بایستی دارای چه محتوا و چه
ویژگیهایی باشد که بتوان آن را آلترناتیو یا بدیل سیاسی رژیم آخوندی محسوب کرد.
بدیهی است آلترناتیو سیاسی این رژیم، مقدم بر هر چیز بایستی بهطور واقعی
آنتیتز و نقطه مقابل فاشیسم مذهبی حاکم در اساسیترین محورهای وجودی سیاسی و
ایدئولوژیکی آن، یعنی دیکتاتوری و ارتجاع مذهبی باشد. بنابراین نسخه بدلهایی که
معمولاً محصول و دستساز ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی همین رژیم هستند و برای مغشوش
کردن صحنه و منحرف کردن اذهان از آلترناتیو واقعی، وارد صحنه شدهاند، محلی از
اعراب ندارند.
علاوه بر این، یک آلترناتیو واقعی بهخصوص در شرایط کنونی ایران، دارای این
ویژگیهاست:
ویژگیهای آلترناتیو
- دارای رهبری مشخص و شناخته شده است که از بطن
مبارزه و پیکار بیامان با این رژیم سفاک برآمده و صلاحیت خود را در هدایت و
رهبری مقاومت، طی یک دوره طولانی به اثبات رسانده است.
- دارای یک برنامه سیاسی مشخص با شاخص نفی
هر گونه دیکتاتوری است و برای ساختن ایران آباد و دموکراتیک فردا نقشهمسیر
سنجیده و حسابشده خود را دارد، در مورد آلترناتیو شورای ملی مقاومت این
برنامه و نقشهمسیر را در برنامهٔ ۱۰مادهیی خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت
ایران میتوان دید.
- این آلترناتیو برخوردار از یک فراگیری ملی
است و همچون شورای ملی مقاومت، همه تنوعات ملی، قومی، مذهبی و تمایلات و
گرایشهای مختلف سیاسی را با قید نفی دیکتاتوری شاه و شیخ در بر میگیرد.
- این آلترناتیو در درون خود، بایستی
برخوردار از مناسبات دموکراتیک باشد؛ کما اینکه شورای ملی مقاومت تنها با
اتکا به این سرشت دموکراتیک توانسته است دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ ایران
را در گذر از بسا تندبادهای سیاسی، طی ۴دهه حفظ کند و این تجربه منحصربهفرد را به ثبت دهد.
- این آلترناتیو بایستی از تشکیلات و ساختار
منسجم برخوردار باشد. این ویژگی هم در شورای ملی مقاومت و هم در نیروی محوری
آن سازمان مجاهدین خلق ایران به حد کمال مشاهده میشود.
- این آلترناتیو بایستی متکی به یک نیروی
جان بر کف و آمادهٔ فدای حداکثر برای سرنگون کردن رژیم و دستیابی به گوهر
گرانبهای آزادی باشد.
- این آلترناتیو بایستی از ریشههای عمیق
اجتماعی برخودار باشد، همچون مقاومت ایران که ۱۲۰هزار شهید از سراسر ایران، بینه و گواه این ریشهداری است.
از سوی دیگر خود کهکشان و گرد آوردن جمعیتی بالغ بر یکصد هزار نفر از
ایرانیان سراسر جهان، بینه دیگری از ریشههای اجتماعی ستبر و عمیق این
آلترناتیو است.
- این آلترناتیو بایستی از یک شبکه فعال و
سازمانیافته در سراسر کشور برخوردار باشد، تا آن را قادر سازد در موارد
مقتضی وارد کار شده و تحولات و رویدادهای نامتعین را به سمت سرنگونی هدایت و
کانالیزه کند.
- این آلترناتیو بایستی توانایی کسب اطلاعات
علنی و غیرعلنی از دشمن را داشته باشد تا بتواند طرحها و توطئههای رژیم علیه
مردم و مقاومت را شناسایی کشف و افشا و خنثی کند و به شکست بکشاند. یکی از
طرح و برنامههای دشمن در حال حاضر همین صنعت سخیف آلترناتیو بازی و
آلترناتیو سازی است.
- این آلترناتیو بایستی هم بهلحاظ سیاسی و
هم بهلحاظ اقتصادی مطلقاً مستقل و متکی بر منابع و توانمندیهای خود باشد.
روشن است که اگر شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن از این استقلال برخوردار
نبودند و چشم به این یا آن قدرت میداشتند، به هیج وجه قادر به ایستادگی در
برابر توفانهای بنیانکن این ۴دهه
نبودند.
- این آلترناتیو بایستی توان و ظرفیت و
صلاحیت اداره کشور پس از سرنگونی را داشته باشد. مقاومت ایران، از این مجموعه
تواناییها و صلاحیتها به حد کمال برخوردار است. در این مورد کافی است به
برگزاری سالانه کهکشان در نهایت انضباط اشاره کنیم که به تصدیق دوست و دشمن،
برگزاری و ادارهی آن تنها در توان دولتهای کارآمد با اتکا به
امکانات یک دولت میسر است.
مقاومت ایران همچنین با برخورداری از لشگری از کادرهای ورزیده و کارآمد و
متخصص، از اشرفیها و اشرفنشانها در پهنههای مختلف، در واقع آمادهی ادارهٔ کشور از فردای
سرنگونی رژیم حاکم است.
- این آلترناتیو بایستی از اعتبار و شناختهشدگی
بینالمللی برخوردار باشد. این جنبه نیز در هر کهکشان، و هر سال نمایانتر و
درخشانتر از سال قبل با گرد آمدن صدها تن از پارلمانها و برجستهترین شخصیتهای
سیاسی و حقوقی و مدافع آزادی از دهها کشور جهان در معرض دید تمام دنیا قرار
میگیرد و شگفتی همگان را برمیانگیزد
با در نظر گرفتن این ویژگیها، از میان آلترناتیوهای ادعایی حتی یکی را نمیتوان
یافت که از یکی از این ویژگیها برخوردار باشد. در حالی که همه این ویژگیها در
متکاملترین شکل آن در شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین خلق
ایران موجود است و بسیاری از آنها را میتوان به عینه در برگزاری کهکشان و کم و
کیف بیمانند آن مشاهده کرد.
کهکشان، بازتاب سیمای درخشان یک آلترناتیو
آری، کهکشان از یک سو تبلور مقاومت مردم اسیر اما سرفراز و بهپاخاسته ایران
است و از سوی دیگر سیمای تنها آلترناتیو دموکراتیک بالفعل ایران را به نمایش میگذارد.
بیجهت نیست که در عنوان کهکشان امسال، کهکشان قیام، علاوه بر عبارت ثابت آزادی
ایران، کلمه آلترناتیو نیز نقش بسته است.
آلترناتیو چیست؟
********
آلترناتیو از دیدگاه مسعود رجوی:
کافیست اولین روزهای بعد از انقلاب ضدسلطنتی رو به یاد بیاوریم. روزهایی که
خمینی فیالوقع بر تودههای مردم امامت میکرد.
صحنهی سیاسی ایران، آشی بود درهمجوش. مرزبندیها نامعین، دعاوی خیلی زیاد،
اما گوهرها و ماهیتها بارز نشده بود.
در همون روزگار خاطرنشان کردم که میشه قلم و کاغذی برداشت و اسامی همهی
افراد و جریانها رو ، اسامی همهی گروهها و احزاب و سازمانها و نیروهای سیاسی و
مذهبی رو، میشه کاغذی برداشت و اسامیشون رو ردیف کرد.
و اونوقت یک به یک نظر کرد و دید که هر کس، هر گروهی، هر جریانی، هر نیرویی
در آزمایش خمینی، در آزمایش بود ونبود ایران و ایرانی چه کرده و حالا در چه نقطهایست.
اون موقع هنوز تنور جنگ خانمانسوز خمینی زبونه میکشید.
انتخاب بین مقاومت و خمینی
خیلیها برای خمینی دست تکون میدادند و برای جنگ ضدمیهنیش بطور صریح یا
تلویحی تبلیغ مشروعیت ملی و وطنی میکردند.
وای که چه جنایتی! برخیها هم به صراحت «البته خمینی» میگفتند. یعنی میگفتند
که در انتخاب بین مقاومت و خمینی، در انتخاب بین مردم و خمینی، در انتخاب بین خلق
و خمینی البته خمینی رو انتخاب میکنند و ترجیح میدهند.
عدهای هم تازه کشف کرده بودند که فیالمثل مجاهدین و شورای ملی مقاومت اصلا
دموکراتیک نیستند ولی ما پیشاپیش تاکید کرده بودیم که این مسیر، مسیر صلح و آزادی
و مسیر جنگ آزادیبخش ملی، جز بر اعتلای باز هم بیشتر مقاومت اضافه نخواهد کرد.
و مردم و تاریخ ایران به عیان خواهند دید که هر کس چی در چنته داره، هر کس
چقدر مردم و میهنش رو درست داره و چقدر حاضره برای اون قیمت و بها بپردازه و این
مقاومت سنگینترین بها رو با خون بیش از یکصدهزار مجاهد خلق پرداخت کرد.
باز هم امروز میشه قلم و کاغذی برداشت، اسامی اشخاص، افراد، سازمانها، احزاب و جریانها رو همراه با ادعاها، شعارها و حرفهاشون و پیش بینیهاشون رو یک به یک ثبت کرد و در مقابلش هم نتیجه رو و سرنوشت اونها رو.
باز هم امروز میشه قلم و کاغذی برداشت، اسامی اشخاص، افراد، سازمانها، احزاب و جریانها رو همراه با ادعاها، شعارها و حرفهاشون و پیش بینیهاشون رو یک به یک ثبت کرد و در مقابلش هم نتیجه رو و سرنوشت اونها رو.
آلترناتیو چیست؟
چه آلترناتیو و راه حلی رو تونستند عرضه بکنند؟ هیچی. آیا مدعیان، به کمترین
انسجام و اتحاد تشکیلاتی و یا به کمترین برنامهی مشترک و معین دست یافتند؟
اصلاً. آخه انسجام و اتحاد و تشکیلات و برنامهی عمل سیاسی ومبارزاتی، فقط در
چارچوب خط مشی درست و اصولی در مبارزه و با وفاداری صادقانه به اصول مبارزاتی به
دست میاد ولاغیر.
بله به یمن این مقاومت و ارتش آزادیستانش، و در پرتو این جانشین سیاسی و
مهرتابانش، به قطع و یقین باید گفت که هیچ قطره خونی نه در انقلاب ضدسلطنتی و نه
در نبرد با رژیم ضدبشری خمینی به هدر نرفته.
خوشا که رنج و زحمتها و خونها و امیدها و آرزوها هدر نرفته و پرپر نشده
باشد. بله همه رنجها و فدیهها به سرمایهها و پشتوانهی پیروزی و بهروزی مردم
ایران تبدیل میشه.
روز تحقق این بشارت بزرگ نزدیکه ایرانزمین به آزادی و شکوفایی و به حاکمیت
مردمی دست خواهد یافت و زیباترین وطن، گلستان عدالت و حریت خواهد شد.
گزیدهای از سخنان مسعود رجوی، رهبر مقاومت ایران
در همین رابطه: