آیا سرنگونی رژیم در دسترس است؟ راه حل سرنگونی کدام است ؟ و اگر هست، چرا؟این سئوالی است که این روزها مورد بحث قرار میگیرد . درهمین رابطه آقای احسان امین الرعایا طی گفتگویی با شبکه تصویری سیمای ایران آزادی به آن پرداخته وبه سئوالات پاسخ میدهد
پرسش: در فضای مجازی، بحث «سرنگونی رژیم» و راههای عملی برای «سرنگونی»، مطرح است وبسیار حول آن صحبت میشود؛ بعضیها، از راهحلهای «کمهزینهتر!» صحبت میکنند، مثل برگزاری «تظاهرات میلیونی» یا «رفراندوم» یا سرنگونی رژیم به وسیله «کودتا!»...، این گزینههای مورد بحث، چقدر واقعی هستند و نظرتان چیست؟
احسان امین الرعایا: قبل از اینکه من به سؤالات مشخص
شما پاسخ بدهم باید این نکته را یادآوری بکنم که من این فضایی را که روی آن دست میگذارید
اشاره خیلی مهمی است چون تجلی میکند یک واقعیت اساسی را در جامعه ایران و اینکه
خاص سرنگونی و خواست عمومی است و یک خواست مبرم مردم ایران است، معنی حرف این است
که اولاً نارضایتیها به حدی رسیده که شکست چارچوب سیاسی کنونی چارچوب حاکم را طلب
میکند، ثانیاً توهماتی مثل اصلاح رژیم یا تغییر رفتار رژیم و حاکمان و تمایلات
مردم ندارد، این مختصات مهمی است و یکی از نشانههای قاطعی است که دلالت بر شرائط سرنگونی
رژیم میکند، و یکی از دلائلی هست که بر همین اساس ما میگویم وضعیت انقلابی بر
جامعه حاکم است و شرائط عینی برای یک تغییر بنیادی وجود دارد و فراهم است، شما
البته راهحلها را اسم بردید میخواهم بگویم معیار ما در باره اعتبار این راهحلها
و اصولاً اعتبار هر راهحلی این هست که آیا رژیم را سرنگون میکند و آزادی و
دمکراسی را برقرار میکند یا خیر؟ سؤال این است، یکی از اینها که گفتید، کودتا است
آخرین موردی است که گفتید یا بعضاً این طرف و آنطرف میشنویم به معنای سرنگونی
ناگهانی که توسط قوای مسلح انجام میگیرد یا با پشتیبانی نیروهای مسلح انجام میگیرد
به هرحال پدیده شناخته شدهای هست، ولی من فکر میکنم دو ایراد اساسی در این مورد
مطرح هست، یکی اینکه تا وقتی که ولایت فقیه هست امکان عملی کودتا وجود ندارد بدلیل
ساخت و بافت ولایت فقیه، که تحت سیطره این رژیم که سیطره ولایت فقیه است گروهی از
نیروهای مسلح که مثلاً بخشی از سپاه پاسداران میشود امکان چنین عملی پیدا نمیکنند،
گروهی که امکان چنین عملی را پیدا بکنند، تا وقتی ولایت فقیه است، اصلاً امکان
پیدایش ندارند،، این یک ایراد، ایراد دوم این است که در یک فرض حتی ذهنی یعنی چنین
کودتای متصور باشد، به این معنا است که یک جناح از همین رژیم، از همین رژیم ضدبشری
دوباره حاکم خواهد شد پس چیزی تغییر نکرده است، و از دمکراسی و آزادی خبری نخواهد
بود و سرنگونی به معنای حقیقیاش واقع نشده، پس کودتا میتوانیم بگویم یک توهم است
و روی آن باید خط کشید.
ایده دیگری که هست رفراندوم است این هم یک ایده خیالی است یعنی رفراندومی که
مردم بتوانند رأی بدهند به سرنگونی این رژیم پس اصلاً امکان یک چنین ترتیباتی یک
چنین سازوکاری متصور نیست، آخوندها اجازه نمیدهند که یک همچنین چیزی به اجرا در
بیاید، که رأی حقیقی مردم ابراز بشود، حالا اگر چنین چیزی هم احراز بشود، باز سؤال
این است که چطورمیشود این رأی را عملی کرد، چون آخوندها به میل و رضایت خودشان و
بر اساس نتیجه همه پرسی سرشان را پایین نمیاندازند حاکمیت و قدرت را واگذار بکنند
همچنین چیزی نیست، پس این هم باید رد بکنیم.
ایده دیگری که گفتید قیامهای میلیونی است، لابد کسی که این نظر را در نظر
دارد، به یاد قیامهای میلیونی ماههای آخر قبل از سرنگونی رژیم شاه هست، این هم خوب
معلومه منظور این است که قیامهای عظیم میلیونی آنقدر بالا بگیرد که بتواند رژیم را
بصورت مسالمتآمیز ساقط بکند، البته یک همچنین قیامهای بشود در واقع خیلی عالی
است، اما خوب است توجه داشته باشیم که تظاهرات میلیونی دوره پایانی رژیم شاه کسانی
که خاطره و تحولات آن زمان یادشان هست یا خواندند و یا بررسی کردند میدانند این
قیامها خودش محصول یک تحول ویژه بود، به این معنا که در اثر سیاست حقوق بشر رئیسجمهور
آن زمان امریکا یعنی جیمی کارتر، شاه برای آنکه خودش را با سیاست امریکا منطبق
بکند و خودش را همسو نشان بدهد، چنین فضای برای آزادیهای سیاسی ایجاد شد و این
مرحله اول بوجود آمد در چنان فضای بود که تظاهرات میلیونی مجال پیدا کرد و امکان
پذیر شد، اما الان چنین مرحله و فضای در کار نیست، از قضا اهمیت و عظمت قیامهای که
از دی ۹۶ شده، و باز هم خوشبختانه ادامه دارد، اهمیت و
عظمتش در همین است که زیر همین اختناق و فشار و سرکوب میبینیم کاهشی نداشته، و
این جنبش، پرتوان که همین روزها شاهدش هستیم شکل گرفته است، به همین دلیل ما
مجاهدین استراتژی کانونهای شورشی را در پیش گرفتیم، پس آنچه که در پاسخ به سؤال
شما گفتم به اختصار بیان میکنم.
اولاً جامعه در وضعیت انقلابی است، شرائط عینی برای سرنگونی رژیم فراهم هست.
ثانیاً، قیامهای که از دیماه گذشته شروع شده استمرار دارد باز هم بر اصلاح
ناپذیری رژیم خط بطلان کشیده، هر نوع تغییر از بالا یعنی تغییری که در درون هیئت
حاکمه اتفاق بیفتد، و رژیم را استحاله بکند و یا رژیم را دچار کودتا بکند، به هر
شکلی اینها متصور نیست کودتا یک توهم است رفراندوم یک ایده غیر واقعی است،.
ثالثاً قیامهای میلیونی اگر چه ستایشانگیز است اما به شرطی میتواند شکل
بگیرد، که ابتدا یک مرحله واسط یعنی یک فضای تحرک و تنفس سیاسی ولو فضای تحرک نسبی
داشته باشد، که این هم میدانید چنین شرائطی نیست و اجازه بدهید این توضیح را اضافه
بکنم گه چرا لازم است این توهمات ایدههای خیالی را که من چند نمونهاش را با
اختصار خیلی زیاد دلائل ابطالش را توضیح دادم، چرا نیاز است که این ایدههای خیالی
را کنار بزنیم، اگر به اینها بچسبیم و به اینها توجه نشان بدهیم راه بند همین
قیامهای است که در جریان است، راهبند همین اعتراضاتی است که الان به حرکت درآمده،
از این بابت که وقتی یک انتظار غیر واقعی را عنوان بکنیم مثلاً انتظار قیامهای
میلیونی چون واقع نمیشود و ایده غیر واقعی است پس یاس و پاسیویزم ایجاد میکند، و
یک همچنین عواقب اجتماعی و روانی دارد، در نتیجه که بسیار مهم است این رویکردها به
سود رژیم تمام میشود.
پرسش: در فضای مجازی، عناصری هستند، که خودشان را «طرفدار سلطنت!»
معرفی میکنند و میگویند: آن کسایی که قیامها را هدایت میکنند «طرفدار سلطنت
هستن!» و مجاهدین را متهم میکنند، که میخواهند قیام را، بهنام «خودشان؟!»، به
ثبت برسانند! نظرشما در این رابطه چیست؟
احسان امین الرعایا: ببینیدخوب اولش، معنای نامها و
کلمات را روشن کنیم، منظوراز سلطنت بازگشت به دیکتاتوری پهلوی است، در شرائط مشخصی
هستیم که میگویند سلطنت و سلطنتطلبی در سیاسی جامعه ایران چیز دیگری غیر از این
نیست ایده کلی که نیست، منظور بازگشت به دیکتاتوری پهلوی است، دیکتاتوری که توسط
رضاشاه یا محمدرضاشاه از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۵۷ برقرار شد، رضاشاه یک استبداد مطلقه را حاکم کرد که پایههای
این استبداد غارت اراضی و دارائی مردم ایران بود، همچنین اختناق شدید و کشتار
مبارزان ایرانی بر این مبتنی بود، پسرش هم یک استبداد مطلقه و شدید برقرار کرد،
مبتنی بر استبداد و کشتار مبارزان و شکنجه و کشتار مبارزان و مجاهدین که زمان شاه
و من در زمانی که شاه سرنگون شد و ۲۰ ساله بودم
خیلی از وقایع را شنیدم و یا بعضاً با آثارش مستقیماً مواجه شدم و شاهدش بودم، به
هرحال در زمینه شکنجه و کشتار رژیم شاه و ساواک بیلان وحشتناکی دارند که فکر نمیکنم
نیاز به توضیح چندانی باشد، میدانید که در سال ۱۳۱۲ همچنان که در تمام بررسیهای تاریخی ثبت شده، رضاشاه نفت ایران
را به صورت بسیار خائنانهای به انگلیسیها تقدیم کرد، قراردادی بسیار ننگینتر از
قرارداد دارسی بست، پسرش و دربار او یعنی محمدرضا و دربارش هم در سرنگونی دولت ملی
دکترمصدق یک نقش جدی داشتند، و اینها جنایتها و میراث ننگینی است که آثارش
همچنان باقی است، کسانی که میگویند خواستار سلطنت هستیم، یعنی خواهان بازگشت به
همین دورانی است که من چند مورد خاص را فقط اشاره کردم و اگر بخواهیم شرح بدهیم
زمان طولانی میطلبد، آنها از جنایات و مفاسد بیشمار آخوندها سوءاستفاده میکنند
و میگویند میخواهیم به دورانی برگردیم که کشتار و آزادیکشی کمتر از وضعیت فعلی
بود، و کمتر از رژیم فعلی بود، خیر درست است بگویم نه شیخ و نه شاه بسوی ایرانی
آزاد و آباد و آزادی و دمکراسی، از گفتن سوابق رضا شاه پهلوی میخواهم این امر
بسیار بدیعی را یادآوری بکنم که سلطنت و سلطنت طلبی در ماهیت و سرشت خودش نه اهل
سرنگونی دیکتاتوری هست، نه اهل آزادی، چون خودش از همین جنس است خودش از جنس
دیکتاتوری است خواهان آزادی نیست، آیا مثلاً به مناسبت وقایعی که همین روزها شاهدش
هستیم و اعتراضات تحسینبرانگیزی که همین روزها شاهدش هستیم، کارگرهای هفت تپه و
فولاد اهواز، یا کشاورزان اصفهان یا معلمان یا سایر مردم بپاخاسته چه نسبتی به
سلطنت دارد، قطعاً نسبت معکوس دارد، سلطنت و سلطنتطلبی از اساس و بنیاد در تعارض
هست با قیامهای مردم ایران در ضدیت هست با خواست مردم ایران برای آزادی و دمکراسی،
این یک قسمت سؤال شما اما شما این را هم گفتید که مجاهدین را متهم میکنندکه قیام
را میخواهند به نام خودشان به ثبت برسانند، این اتهام خندهداری است، مجاهدین که
از سی خرداد سال ۶۰ برای سرنگون کردن
رژیم ولایت فقیه قیام کردند، احتیاجی ندارند که قیام را به خودشان بچسبانند، اصلاً
این یک گزاره بی معنی است، مجاهدین خون و گوشت مبارزه و انقلاب هستند، خود مبارزه
و انقلاب هستند، پس بنابراین این جملهها هم بی معنی است، این جمله از رهبر مقاومت
آقای رجوی یادآوری میکنم «ما رقیب کسی برای رسیدن به قدرت نیستیم قطعاً کسی هم
رقیب مجاهدین در مسیر صدق و فدا و پرداخت کردن نیست».
پرسش: آیا «سرنگونی رژیم» واقعی هست؟... اگر واقعی هست، این را بر
«چهاساسی» میگوییم؟ و اینکه، «شرط و مبنای سرنگونی» چیست؟
احسان امین الرعایا: ببینید پاسخ سؤال که روشن است
رژیم ولایت فقیه با تمام زوایا و اوضاع و احوال آن چه به چشم دیده میشود این را
گواهی میکند و سرنگونی رژیم امکان پذیر است، من میخواهم قبل از اینکه توضیح
بیشتری بدهم یک توضیحی در رابطه با منطق این نوع از بررسی بگویم به این معنا که
قابل فهم کند که حاکمیت طولانی این رژیم باعث شده عدهای هنوز اوضاع و حوادث اخیر
را منظورم قیامهای اخیر را که خوشنختانه ادامهدار است به این جنبشها و این قیامها
هنوز به این میزان لازم اهمیت ندهند ولی این قیامها بخصوص اینکه توان استمرار دارد
خودش نشاندهنده قاطع و محکمی از اینکه شرائط سرنگونی فراهم است، در واقع در منطق
تحلیل و نگاهی که به امور داشته باشیم شاید مفید باشد، پیش از قیام دیماه ۹۶ در سطح و در میان جامعه آن چیزی که در راه دیده میشد تعادل
قوایی که مشاهد میکردیم که واقعی نبود، یعنی در ظاهر و در دنیای واقعی نبود، ظاهر
قضایا بود، آنها میخواستند بر اساس آن ظواهر و فقط بر اساس آن چه که در سطح دیده
میشد، قضاوت بکند نمیتوانست ببیند که در دل جامعه ایران یک قیامی آماده فوران
است، اما تعادل قوای واقعی بین جامعه و رژیم در چه نقطهای هویدا شد درست در
قیامهای دی ۹۶ که البته هنوز
استمرار دارد، امروز هم تعادل قوای واقعی بین مردم و رژیم هم در سطح جامعه پیدا
نیست و نمیشود دید، بنابراین چنین سوالاتی بروز میکند که با تردید آیا سرنگونی
ممکن است، آیا همچنین چشماندازی هست، آره یک واقعه به این مهمی ممکن است اتفاق
بیفتد، من دارم منشاء این سو الات را میگویم، آیا این رژیم قابل سرنگونی است، که
پاسخ این است بله قابل سرنگونی است، این را هم باید یادآوری بکنم که پیش از قیام
دیماه ۹۶ جز مقاومت ایران کسی
پیشبینی نمیکرد، که چنین قیامهای در راه است، سخنرانیهای خانم مریم رجوی رئیس
جمهور برگزیده مقاومت صریحاً این موضوع یعنی چشمانداز قیامهای ضد حکومتی تاکید میشد
و این واقعیتها در ظاهر دیده نمیشود، جامعه ما به وضوح امروز یک وضعیت انقلابی
است، رژیم حاکم به وضوح به شدت بحران زده مشکل زاست و آلترنایتو این رژیم یعنی
مقاومت ایران در شرائط اعتلاست، جبهه بینالمللی آشکارا علیه رژیم به حرکت در آمده
است، تا قبل از این همه یادمان هست، دولت امریکا در جهت منافع رژیم عمل میکرد،
مشخصاً در دوران اوباما و هم در دوران جرج بوش، اما امروز آن امتیازات و تسهیلاتی
را که برای آخوندها قائل میشدند متوقف شده و رژیم را میبینیم که تحت فشار میگذارند.
پرسش: سرنگونی را چطور میشود عملی کرد؟ و «نقشه مسیر سرنگونی رژیم»
به چه صورتی هست؟
احسان امین الرعایا: ببینید در این مورد الان شما
گفتید، چطور و یا تعبیری که میکنم نقشه مسیر، قابل فهم است که از یک نقشه مسیر
کلی صحبت میکنیم، صحبت ما در این مورد ماهیتاً نمیتواند جرئیات و تاکتیکها را
بیان کند، اینها مواردی است که قانونمند پیشرفت مقاومت وقیام اینها را خلق میکند
و این راهها را نشان میدهد، اما بطور کلی وقتی ایدههای خیالی را کنار بزنیم و
توهمات و ذهنیات را کنار بگذاریم، خوب نقشه مسیری که برای سرنگونی رژیم متصور هست،
گسترش همین قیامها و اعتراضات اجتماعی است، وقتی که بتواند تعادلقوا را در حاکمیت
آخوندها تغییر بدهد، شکافها و گسستهای جدی ایجاد بکند، و نهایتاً ماشین سرکوب
رژیم را به زانو در بیاورد، البته ما در محور پیشرفت چنین خطی و در محور چنین
پیشرفت مبارزهای، بر نقش کانونهای شورشی نقش سازمانده و نقش مروج و نقش پیشبرنده
و نقش هدایتکننده را قائل هستیم، جملهای را من از پیام شماره ۱۰ رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی در باره قیامهای جاری نقل میکنم
بصورت فشرده پاسخ همین سوالی است که شما گفتید ایشان گفتند که: «من از روی متن میخوانم
سؤال این بود که چگونه میتوان شعلههای قیام را به یکدیگر گره زد و آتشفشان
برانداز و بنیان کن برپا شود، پاسخ واقعی و ضروری و حقیقی در جنگ صدبرابر و
شورشگری حداکثر بوده و هست و خواهد بود آنقدر که از طریق کانونهای شورشی به ارتش
آزادیبخش ملی اعتلا یابد و سپاه دشمن ضدبشر را در هم بکوبد».
پرسش: «آلترناتیو» یا نیروی برانداز به چی میگویند؟ یعنی چه اهمیت و
چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ و این «آلترناتیو» چه نقشی در سرنگونی دارد؟ و آیا
نمونه آن را، الان تو شرایط فعلی ایران داریم یا خیر؟
احسان امین الرعایا: کلمه آلترناتیو فکر نمیکنم موضوع
مبهمی باشد و همه مخاطبان یا هموطنان از آن مطلع هستند، در شرائط مشخص فعلی
آلترناتیو دمکراتیک رژیم ولایت فقیه شورای ملی مقاومت هست، و این چیزی است که در
عمل خودش را به اثبات رسانده، و من سعی میکنم تا جای که برنامه اقتضا میکندتوضیحاتی
بدهم.
قیام دی ماه و خیزشهای ادامه دار بعد از آن نه تنها فاز سرنگونی رژیم را
نشان داده بلکه با پیشتازی کانونهای شورشی که چتد دقیقه پیش هم اشاره کردیم، پایههای
مردمی و اجتماعی این جایگزین خودش را نشان داده است، من دارم همان جایگزینی که شما
ویژگیهای آن را گفتید در خلال این واقعیتها میخواهم به آنها اشاره بکنم، این
جایگزین با شعار مرگ بر خامنهای و مرگ بر روحانی و اعلام پایان کار دو جناح خشم و
بیزاری خودش را از نهادهای ارتجاع مذهبی نشان داده و در قیامها با همین شعارها
اصالت شعارها و خطوط سیاسی آلترناتیو را که نام بردم بارز کرده است.
نکته دیگر این است که این جایگزین خواستها و اهداف قیامها و اهداف مردم ایران
را نمایندگی میکند، و سرنگونی رژیم را با هزار اشرف و کانونهای شورشی دنبال میکند،
متکی به پایگاه اجتماعی گسترده در داخل ایران و البته یک جنبش سازمانیافته، قدرت
این جایگزین در این هست که شرائط بحرانی را به سرنگونی این رژیم بالغ میکند، من
به وقایع این یکی دو سال اخیر اشاره میکنم و یا یادآوری میکنم در سال ۹۵ مثلاً با جنبش دادخواهی مقاومت ما توانست، موضوع کشتار زندانیان
سیاسی را که در ۲۸ و ۲۹ سال پیش اتفاق افتاده بود در سی سال پیش آن را به کانون سیاست
روز منتقل بکند، کما اینکه توانست در نمایش انتخابات قلابی رژیم، انتخابات ریاست
جمهوری، شعار نه جلاد و نه شیاد را اجتماعی بکند، و الان همین قیامها با پیشتازی
کانونهای شورشی یکی از دینامیزمها یکی از عامل ادامهداری این جنبشها و سمتگیریشان
برای سرنگونی هست، این جایگزین همینطور شناخته و معرفی میشود به مخالفت فعال خودش
در سالهای گذشته با جنگ ضد میهنی خمینی، کما اینکه با جنگ جنایتکارانه خامنهای
علیه مردم سوریه، کما اینکه شناخته میشود به افشای عملیات مخفی و دامنهدار رژیم
برای تسلیحات کشتار جمعی و میدانید که پرچمدار یک ایران غیر اتمی، این آلترناتیو
شناخته میشود و ممتاز و برجسته میشود با افشای ماهیت پوشالی اصلاحطلبان قلابی و
این مبارزهای است که مقاومت ایران از سالیان پیش پرچمدارش بوده که خوشبختانه
شعارهای آن را الان در خیابان میشنویم، همانطور ما مقاومت ایران از سالیان پیش
خواستار این شده که دنیا و دولتهای مختلف از این رژیم نفت نخرند و به این رژیم
تسلیحات نفروشند و پولی را که این رژیم خرج سرکوب مردم ایران میکند، خرج صدور
تروریسم میکند در اختیارش قرار ندهند، مقاومت ایران همیشه خواهان مشروط کردن
روابط دولتها به قطع شکنجه و زندان و توقف به سرکوبها بخصوص به توقف دستگیریها
قیام کنندگان شده، از بابت نظرگاهها که باز هم شما اشاره کردید به مقاومت ایران و
این آلترنایتو که اعتقاد خلل ناپذیری دارد به رأی و انتخاب آزادانه مردم به مشارکت
فعال زنان در رهبری سیاسی جامعه که مورد تاکید رئیسجمهور برگزیده مقاومت است،
همچنین به لغو حکم اعدام و کثرتگرائی و تأمین حقوق ملیتها و خودمختاری برای
ملیتها که در سخنرانی گردهمایی سالانه مقاومت رئیسجمهور برگزیده مقاومت بود کما
اینکه یک جمهوری آزاد بر اساس جدایی دین از دولت اینها نکاتی بود که من میخواستم
موجز و فشرده بگویم که وقت بیشتری نگیرد .
این بحث و شالوده سیاسی این مقاومت و آلترناتیو از روز اول نه شاه و نه شیخ
بوده و هست و ما از جبهه مردم ایران دفاع میکنیم که تمام جریانها و نیروهای
ایرانی که خواستار تغییر و سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه هستند، خواهان برقراری
دمکراسی و حاکمیت جمهور مردم ایران هستند، و از جدایی دین و دولت حمایت میکنند،
خواهان این هستیم و از اینها حمایت میکنیم، حرف ما همچنان که رئیسجمهور برگزیده
مقاومت بارها گفتند، حرف مقاومت ایران این نیست که آخوندها بروند و این مقاومت
جایگزینش بشود بلکه این است که رأی و انتخاب مردم ایران حاکمیت پیدا بکند، و این
نکاتی بود که به نظرم میرسید.
پرسش: با اعتقاد به اینکه دیکتاتوری برای همیشه دوام نمیآورد...،
بنا را براین بگذاریم که رژیم سرنگون بشود...، «برای فردای سرنگونی چه برنامهای
دارید»؟ وظیفه مردم چی هست؟ آیا انتظار خاصی، از مردم دارید؟! آیا واقعاً میشود
از مردم انتظاری داشت؟ من عقیده دارم جامعه ایران، یک جامعه مریض است...، چه در
ایران و چه در خارج ایران؛ دیدگاه شما چی هست؟
احسان امین الرعایا: در سؤال آلترناتیو من به بخشهای
از این سؤال را جواب دادم، امیدوارم هموطن عزیز شنیده باشند، و باختصار یادآوری میکنم،
رئوس برنامه ۱۰ مادهای که رئیسجمهور
برگزیده مقاومت ارائه کردند، در مورد نظرگاهها، اما سؤال دومی هم داشت که البته
باختصار چندنکته را میگویم، گفتند وظائف جامعه چیست ، ببینید وظیفه مشخص است کمک
به قیام کنندگان و کمک به کانونهای شورشی، تشکیل شورای مقاومت، مبارزه و مقابله با
فریبکاریها و تبلیغات مأیوسکننده رژیم اینها همه روشن است، اما گفته شد ما با
جامعه مریضی مواجه هستیم، البته من چنین تعبیری را بکار نمیبرم، اما قبول دارم ۴۰ سال حاکمیت پر جنایت و پر فساد آخوندها، چه از لحاظ فکری و
فرهنگی، و چه از نظر مناسبات اجتماعی بلاها و آسیبهای را به جان و روان جامعه وارد
کرده است و این درست است، این واقعیت دارد، اما بخشی از واقعیت است، فقط بخشی، بخش
دیگر از واقعیت این است که در زیر فشار این همه ستم و این همه اختناق و سرکوب یک
نیروی بالنده، آگاه و مصمم برای تغییر و دگرگونی هست، یک نیروی جوان که گر چه
محروم هست، اما بسیار آگاه و با انگیزه است، برای اینکه ما در قیامهای دی و در
دنبالش تا همین امروز ازجمله اعتراضات تحسین برانگیز در شوش و در خوزستان در هفت
تپه و فولاد اهواز در همه اینجاها بوده و مشهود است، بنابراین من به سؤال جواب
دادم، بخش تحسین برانگیز واقعیت را نمیشود نادیده گرفت اما ما به یک بخش دیگری از
آن نیروی بالنده اجتماعی برای تغییر هست باید به آن توجه بکنیم.
پرسش: با توجه با اینکه آزادی را به مردم هدیه نمیکنند؛ و جامعه
باید به حدی از رشد و تکامل برسد، تا آمادگی برای آزادی، چه از نظر فردی، و چه از
نظر اجتماعی داشته باشد؛ آیا تصور نمیکنید، مردم ایران، هنوز آماده، چنین مرحلهای
از رشد نیستند؟!
احسان امین الرعایا: ببینید این نظرشما که جامعه باید
به آن رشد و تکامل برسد تا آزادی را کسب کند کاملاً درست است، کاملاً صحیح است، و
همینطور است، اما اجازه بدهید با بخشی از صحبت شما مخالفت کنم که گفتید مردم ایران
هنوز آماده چنین مرحلهای نیستند، به نظر من هستند، این آمادگی را در کجا میشود
دید، در یک سازمان سیاسی منسجم و مقاوم که در برابر سرکوبهای شدید و ممتد دوام
آورده یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران، این سازمان محصول و ثمره عالی آگاهیهای
مردم ایران است، به این حد از آگاهی مردم ایران رسیدند که توانستند چنین سازمانی
را ارائه کنند، همینطور من شما را ارجاع میدهم به قیامهای پرتوان همین چند ماهه،
اینها قیامهای کور نیست، اینها قیامهای خودبخودی نیست، اینها فوران خواستهّای
یک مردم آگاه است، ملتی که ۱۲۰ هزار از
فرزندانشان را در مبارزه علیه این رژیم در مبارزه برای سرنگونی این رژیم جان
خودشان را فدا کردند، ملتی که از ۱۱۲ سال پیش
بپا خاسته و مشروطه را برقرارکرده و اولین ملتی بوده در این منطقه بوده که نفت را
ملی کرده در جنبشی به رهبری دکتر محمد مصدق فقید، ملتی بوده که چنین دیکتاتوری تا
دندان مسلح را شکست داده و سرنگون کرده، چنین ملتی را باور کنید که یکی از آگاهترین
و سیاسیترین و به نظر من آیندهدارترین ملل امروز دنیاست.
پرسش: با برنامه شورای ملی مقاومت، و تشکیل مجلس موسسان، و برنامه ۶ ماهه موقت هم، آگاهی دارم؛ اما برنامه ریزی کردن، یک جنبه موضوع
است...، ولی عمل کردن این برنامه، چیز دیگری است، سؤال من این است که، آیا طرح
شما، مورد قبول مردم، قرار میگیرد یا نه؟
احسان امین الرعایا: بله همینطور است، پذیرش اجتماعی
ایدهها و برنامهها امر تعیین کنندهای است، این نکته را تاکید کرده بودند هموطنمان
که صحیحح است، خطوط سیاسی و برنامههای ما برای آینده ایران با مرحله کنونی انقلاب
و با آمال و آرمانهای مردم ایران تطابق دارد، شاید منظور شما این است که چرا مردم
ایران علناً از این برنامهها حمایت نمیکنند، به نظرم روشن است، در شرائط اختناق
حاکم امکان ابراز نظر علنی وجود ندارد، فکرمیکنم تئوری آن روشن باشد در چنین
شرائطی معیار اصلی برای سنجش، مقاومت کردن است، اگر مقاومتی از حمایت مردم خودش
برخوردار نبود قطعاً امکان حیات و امکان ادامه این مبارزه را تا این درجه و تا این
پایه و این همه مدت نداشت.
پرسش: توضیح دهید این اعتصابات و اعتراضها که از دی ماه شروع شده و
هر روز شاهد مختلف بودن آن هستیم چقدر طول خواهد کشید و در نهایت رژیم آخوندی
چگونه به این درخواستها پاسخ میدهد و در آخر این اعتراضات به کجا کشیده میشود؟
احسان امین الرعایا: ببینید قیامها و جنبش اعتراضی
را رژیم نتوانسته متوقف کند، خواسته اینکار را بکند اما نتوانسته، حالا چقدر
طول میکشد ما امیدواریم با همت کانونهای شورشی و جوانان قیامآفرین و نهایتاً
هموطنانمان تا سرنگونی رژیم ادامه پیدا بکند، و صفحه تازهای را در تاریخ ایران
باز بکند، میخواهم بگویم سؤال این نیست که تا کی قیامها ادامه پیدا میکند بلکه
سؤال این است که از چه راهی میشود قیامها را تقویت کرد، و گسترش داد و پرتوان
کرد، که به رسالت خودش جامعه عمل بپوشاند.