۱۳بهمن۱۴۰۰
بن بست و سرنگونی
گفته شده یکی از نشانههای فاز سرنگونی سر درگمی و ضدونقیضگویی است. بهگفته ناظران این روزها از این علائم زیاد از رژیم بیرون میزند. مثلا مجلس آخوندی با سراسیمگی برای تأمین بودجه سال آینده لایحهای را برای فروش سربازی به تصویب رساند و دو روز بعد در وحشت از بازتابهای اجتماعی، آنرا پس گرفت. یا وقتی امیر عبداللهیان که بدون اجازه ولیفقیه در مذاکرات وین آب نمیخورد، پالس مذاکره صادر کرد آماج حملات هم باندیهای خودش قرار گرفت. از پاسدار شریعتمداری تا بسیجیهای ساکن دانشگاه تحت عنوان بسیج دانشجویی، بر سرش ریختند و نوشتند چه تغییر مثبتی در آمریکا دیدی که میخواهی با قاتل قاسم سلیمانی مذاکره کنی؟ از این نمونهها زیاد است. ولی به راستی موضوع چیست و اوضاع به چه سمتی پیش میرود؟
واقعیت این است که کارگزاران حکومتی هم سردرگم هستند و برایشان خیلی روشن نیست اوضاع به چه سمتی و راهکاری پیش میرود. از همین رو قبای ژنده ولایت از هر سو کشیده میشود و به یکدیگر هشدار میدهند مبادا آن بشود که نباید.
تمام طیفهای نظام در اظهار عجز در فهم این پدیده مشترکند.
تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس حکومتی روز ۱۱بهمن ۱۴۰۰ در تلویزیون شبکه۴ رژیم گفت: «یک چیز پنهانی وجود دارد که [بر اثر] آن چیز پنهان این همگرایی هی به گسست دارد میل میکند».
در این چیز پنهان، کارگزاران حکومتی یک نکته را آشکار میبینند. گسست، ریزش و شقه.
در همان برنامه تلویزیونی جامعهشناس حکومتی در ادامه گفت: هی داریم حذف میکنیم و کم میشویم. اون روز زیاد شدیم انقلاب کردیم کم بشویم میریزیم! خطر بزرگی است ببینید این خیلی چیز مهمی است
قابل توجه آن که در این خطر بزرگ ناشی از حذف و ریزش، آنها ناگزیر اذعان میکنند در وحشت از همان چیز پنهان، از سایه خودشان هم میترسند، چنانچه این کارشناس حکومتی در همین برنامه گفت: «بهعنوان یک انتقاد من به شرایط بعد از انقلاب گفتم آقا مردمانی که انقلاب کردند چرا بعد از انقلاب باید گزینش بشوند؟ ما خودمان را شروع کردیم به گزینش کردن البته گزینش بهخاطر گروههای نفوذی بود... ولی بالاخره تا کی ما باید خودمان را گزینش کنیم؟».
البته نگرانی از این شقهٔ درونی به بیانهای مختلف خواسته و ناخواسته از بالا تا پایین نظام بیرون میزند. حتی در نمایش آغاز دههٔ زجر روز ۱۲بهمن بر سر قبر خمینی دجال، آخوند ابوترابی فرد اذعان کرد که وحشت از این شقه دغدغهٔ خود خمینی هم بوده است. او گفت: «بدون وحدت هیچ ثمره و دستاوردی در دستان ما نیست. وحدت این دغدغه بزرگ امام بود. هر قدمی برای شکست وحدت ملی ما آب به آسیاب دشمن ریختن است» (تلویزیون شبکه یک رژیم ۱۲بهمن).
راستی دشمن نظام کیست؟ و چه کسی آب را به آسیاب این دشمن ریخته و میریزد؟ در اعترافات کارگزاران حکومتی بسیار شنیده میشود که الآن این مردم هستند که در مقابل نظام بهپاخاستهاند و آب را سیاستهای چپاولگرانه حکومتی به آسیابشان ریخته و آنها را به حرکت در آورده است:
سبحانی کارشناس حکومتی روز۱۰ بهمن در تلویزیون شبکه۴ رژیم گفت: در جمهوری اسلامی در دولتهای مختلف... شش برنامه پنج ساله توسط مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت تصویب شده و مغایر دین و مغایر قانون اساسی نبوده است. نتیجه اجرای این برنامهها فقیر شدن جامعه شده است.
در ادامه این کارشناس حکومتی اعتراف میکند که تق حکومت دینی و سوءاستفاده از دین هم در آمده و مردم عملکرد چهل ساله این حاکمیت را محصول همان تفکر و اندیشه ارتجاعی نظام میدانند.
مجری تلویزیون رژیم سؤال میکند: «فکر میکنید که میشود یک الگوی بهسازی واقعاً ارائه داد؟ یا شما خیلی ناامید هستید میگویید نه هیچ کاری نمیشود کرد؟»
سبحانی کارشناس حکومتی جواب داد: «البته واقعاً اوضاع متصلب شده... ولی انصاف این هست که هم دین بد معرفی شده، یعنی شما راهکار دینی هم بخواهید بگویید یک عدهیی میگویند خب عمل کردید دیگه چهل سال عمل کردید اینطوری از آب در آمده».
بله آن یک چیز پنهان شکست فاشیسم مذهبی و بیاعتمادی و نفرت مردم ایران به نظام ولایت فقیه بهدنبال چهل سال عملکرد غارتگرانه و ایران بر باد ده آن است که کارشناسان حکومتی را وادار کرده تا به صراحت اعتراف کنند که حاصل حاکمیت آخوندی تنها جامعهیی بهغایت محروم و فقیر است. جامعهیی که بیتردید همچون آتشی از زیر خاکستر ۴۳سال غارت و بیعدالتی برخاسته و بساط ولایت شیطان و استبداد مذهبی را جارو خواهد کرد.