۲۴مرداد۱۴۰۰
گسترش اعتراضها علیه آخوندهای حاکم
آخوند نکونام امام نمایش جمعهٔ شهر کرد گفته است: «مبادا ما سینه زن حسین باشیم و بیخ گوشمان متعرض جمهوری اسلامی بشوند و ما به عزاداریمان مشغول باشیم، نذرمان را داشته باشیم سیاهپوش هم باشیم و از کنار این قضایا راحت بگذاریم یا خدای نخواسته آب به آن آسیاب بریزیم. این خیلی مهم هست امروز نظام جمهوری اسلامی بهعنوان مهمترین معروف مطرح است»! (تلویزیون حکومتی. ۲۲مرداد۱۴۰۰)
***
در این اعترافنامه یا عرض استغاثه یا اعلام استیصال و ابراز وحشت یا همهٔ آنها با هم، چند واقعیت رخنمایی میکند:
۱ـ جامعهٔ ایران با اسلام حکومتی یا حکومت اسلامی مدنظر آخوندهای یزیدی مرز کشیده است. آنها را نمایندگان اسلام و شیعه نمیداند. از این رو جیغ بنفش این آخوند بلند شده است و تلاش دارد با مستمسک قرار دادن محرم و کربلا، استبداد دینی و سلسلهٔ بیپایان جنایتها و رویکردهای یزیدی آن را به امام حسین بچسباند.
۲ـ در سالگرد عاشورا، این حماسهٔ تاریخی به ظرفی برای قیامآفرینی و صیقلزدن خشم و خروش مردمی علیه یزیدان عمامهدار تبدیل شده است. این جمله را دوباره بخوانیم: «مبادا ما سینه زن حسین باشیم و بیخ گوشمان متعرض جمهوری اسلامی بشوند و ما به عزاداریمان مشغول باشیم، نذرمان را داشته باشیم سیاهپوش هم باشیم و از کنار این قضایا راحت بگذاریم یا خدای نخواسته آب به آن آسیاب بریزیم. ». . یعنی کسانی هستند که در مراسم بزرگداشت قیام عاشورا، وارد فعالیتهایی علیه حکومت میشوند یا اجازه میدهند این دورهمیها بستر اعتراض و قیام شود.
۳ـ این آخوند با «معروف اول» نامیدن نظام ولایت فقیه، اثبات میکند که تمام دجالگریهای مهوع و تنفربرانگیز عوامل حکومت در روزهای محرم، برای سلطه و حاکمیت خودشان است. از نام حضرت زینب، امام حسین و سرداران او، از جمله حضرت عباس استفادهٔ ابزاری میکنند.
ارتجاع آخوندی رو در روی امام حسین
واقعیتهای سرسخت تاریخی به ما میگویند که قیام عاشورا هیچ ارتباطی به آخوندهای حراملقمه ندارد. بهعبارت دیگر آنها هیچ سنخیتی با امام حسین و عاشورا ندارند. نه تنها ندارند، درست رو در روی امام حسین و قیام او قرار دارند. بدتر از یزید و شمر و خولی و حرمله و ابنزیاد و ابنسعد هستند.
اسناد متقن تاریخی حاکی از آن است که امام حسین در زمانهٔ خود با حکومتی درافتاد که شباهتهای تاریخی زیادی با حاکمیت دینی در ایران دارد. اگر بخواهیم با وفاداری به رخدادهای تاریخی قضاوت کنیم، تعبیر درست آن است که بگوییم نظام ولایت فقیه امتداد تاریخی همان ولایت یزیدی و سفیانی است. مردهریگ حکومتی است که معاویه بنیان نهاد. ترکشهایی از آن است که از ماورای قرون و جهالت اعصار در ایران بازآفرینی شده است.
قیام امام حسین در برابر ولایت سفیانی و یزیدی
واپسین فریادهای ثبت شدهٔ پیامبر جاودان آزادی در تاریخ، در میدان نبردی شکوهمند اما نابرابر، برای آزادی و آزادگی بود. او در برابر حکومتی قیام کرد که خود را اسلامی دو آتشه مینامید. بهنام دین و خدا و قرآن به سرزمینهای همسایه میتاخت و کشورگشایی میکرد.
پیشوای آزادگان در سخنرانی معروف خود در منا، در سال۵۸ قمری، خطاب به روشنفکران بیعمل زمانهٔ خود از سرنوشت «زمینگیرهایی گفت که در شهرهای ولایت معاویه بیسرپرست افتادهاند و به آنها ترحم نمیشود»، درست مانند مردم میهن به یغما رفتهٔ ما که هزار هزار در کرونا و گرسنگی دست و پا میزنند و با مرگ دست به گریبان هستند. برخی از آنها برای امرار معاش ناچارند در میان زبالهها به جستجو بپردازند.
امام حسین از حکومت و حاکمانی سخن گفت که در هر شهری گویندهیی از خود بر منبر دارد [نمایندگان خامنهای در شهرها و استانهای ایران و امام جمعههای ریایی او] و این سرزمین پایمال آنان است و بر همه جای آن دست گشادهاند.
او روشنفکران زمانهٔ خود را به درافتادن با منکر اصلی زمان (ولایت سفیانی و یزیدی) فراخواند.
از این رو کسانی که راه و منش امام حسین را میپویند، با نظام ولایت فقیه که نخستین و اصلیترین دشمن آزادی است، درافتادهاند و درمیافتند.
منکر اول و اصلی
وقتی یک آخوند حکومت و عامل خامنهای در سرکوب و غارت خلق میگوید:
«در اصل نظام جمهوری اسلامی هیچکس حق تعرض ندارد. حق تعرض ندارد به این معنا که کسی نمیتواند بگوید من عاشورایی هستم من سینه زن حسین هستم من پرچم ابا عبدالله را روی خانهام برافراشته میکنم اما ببینم بیخ گوشم نسبت به اصل جمهوری اسلامی تعرض میشود» منظورش کسانی است که شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» میدهند.
آری، مجاهدین با سربلند و سینهٔ ستبر با «اصل نظام» یعنی ولایت فقیه درافتادهاند و به آن افتخار میکنند. آنچه آنها را به این منش راهنمون شده، پیروی از امام حسین است. جوانان شورشی و خلق به ستوه آمده امروز با تأسی از آنان همین راه را میپویند.
نظام ولایت فقیه منکر اول و اصلی زمانهٔ ماست و براندازی آن وظیفهٔ مقدم هر ایرانی شرافتمند است.